گزارش: هیربد سوشیانت مزدیسنا
{} پس از تاخت اهریمن، زمین لرزید و از برای گوهر کوه ها که از یکهزار سال پیش، درون زمین بود، کوه ها بالیدند. کوه ها از گوهری فره گون، در زیر و زبر، یکهزار و هفتسد سال (و به قولی دیگر: ششهزار سال) روییدند. نخستین کوهی که از فرش زمین به فراز رویید، البرز ایزدی بخت بود. پس از آن، از رشته کوه البرز، دوهزار و دویست و چهل و چهار کوه دیگر، (به روایتی دیگر: ۲۲۲۳ کوه) پدید آمدند. سپس کوه ها بازماندند اما البرز همچنان به سوی آسمان برای هشتسد سال دیگر، فرا رفت. دویست سال تا افق ستاره، دویست سال تا افق ماه، دویست سال تا افق خورشید، دویست سال تا افق بالای آسمان.
{} البرز پیرامون ایران زمین، و چکادش به آسمان پیوسته است. تیرگ و بدنه ی البرز، آن است که ستاره و ماه و خورشید بدو فرو گردند و بدو باز آیند. در فرازگاه سلسله های درخشان البرز، مه بر نخیزد. آنجا نه شب است و نه تاریکی؛ نه باد سرد هست و نه باد گرم؛ نه ناخوشی مرگ آور هست و نه پلیدی دیو آفریده. سلسله کوه البرز، بنیاد و بزرگتر همه ی کوه های پیرامون زمین است.
)کوه ابرسین یا ابرسام: پس از البرز، بزرگترین کوه است که همه ی سرزمین پارت را در بر میگیرد و بن به سیستان و سر به مرز پارت در چینستان دارد. تیغه ای نیز به خراسان است. این کوه به اندازه ی همه ی کوه های زمین می ارزد بجز کوه البرز.
{} کوه منوش: منوچهرشاه بدو زاده شد. این کوه به خراسان به مرز ترکستان بوده و به ابرسین کوه نیز پیوسته است. دهکده های فرودآبی و آبسری بیشتر پیرامون این سه کوه (البرز، ابرسین، منوش) پدید آمده است.
{} کوه اِی رِز: به ماه (سرزمین ماد) و همدان تا خوارزم، از کوه ابرسین رسته است.
{} کوه اوشداشتار: به سیستان است.
{} کوه ارزور: به مرزگاه روم است.
{} کوه پتش خوارگر: به تبرستان و گیلان است.
{} کوه ریوند: به رایومندی، در خراسان است و آزر برزین مهر در آن نشسته است.
{} کوه گنابد: به پشته ی گشتاسپان است. آنجا به ریوند که خانه ی آزر برزین مهر است، نُه فرسنگی خاور سوی (چشمه سو) میباشد.
{} کوه بادغیس: در بوم پر دار و درخت بادغیس است.
{} کوه بَگیر: افراسیاب تورانی در آن بارو ساخت. (هنگام ساسانیان) شهر رام پیروز و ده هزار شهرستان در آنجا بنیاد شد.
{} کوه بس شکفت (پر از غار؟): از همان کوه ابرسین و به پارت است.
{} کوه های سیاه مند و برف مند: کابلستان تا چین را در بر دارد.
{} کوه اسپندیار: بر دریاچه ی ریوند است.
{} کوه ک-َدر وَسپ: به شهر توس است و بر فرازش دریاچه سوبَرجای دارد.
{} کوه کوئی راس: به ایران ویج است.
{} کوه اوسیند: به آزربایگان است.
{} کوه دایباد، داواد کوه: از ابرسین کوه و به سیستان پیوسته است.
{} کوه دنباوند (دماوند): که بیوراسپ (زهاک) بدو بسته شده، از همان پتش خوار کوه است. کوه های کومش و گرگان نیز به ان پیوسته اند.
{} کوه کومش: کوه «آمد به فریاد» نیز خانده میشود. در کارزار دینی گشتاسپ با ارجاسپ که ایرانیان در استانه شکست بودند، یکی از آن سلسله کوه ها گسسته شد و میان دشت فرو ریخت. ایرانیان رهایی یافتند و ارجاسپ شکست خورد.
{} کوه راوَگ بشن (زراود، کلاد): در بوم سرخس جای دارد. از دو سوی کوه و راه میان دره است. از برای دژی که فرود (پسر سیاوش) انجا ساخته بود، اینجا را کلاد دژ نیز میخاندند.
{} کوه اسپروز: بالای چینستان است.
{} کوه پهرگر: خراسان.
{} کوه مَرغ: لارستان.
{} کوه زرین: ترکستان.
{} کوه بهستون: سپاهان کرمینشان (کرمانشاه).
{} کوه هوگر بلند آن است که اب اردویسور از او فرود آید. از این رو هوگر سرور بلندیهاست.
) اوسیندام کوه آن است که از خماهن، از گوهر آسمان، میان دریای فراخکرد است.
) چکاد دائیتی آن است که میان جهان، چینود پل بر او ایستد.
) کوه، بزرگترین بند زمین هاست. گزر چشمه ی آبها در کوه است. رشته ی کوه ها را همچون ریشه ی درختان، زیر و زبر نهاد تا آبها بسان خون رگها، بتازند و تن زمین را زورمند کنند. از کوه است که زمین آرایشی به هم پیوسته دارد؛ گوسپندان و رمه ها را پرورش از اوست؛ و مردمان را سود و یاری بزرگ از کوه است. بسان درختان که تاک به بالا و ریشه به پایین می دوانند. هنگامی که البرز فراز رویید، همه ی کوه های دیگر نیز به رویش پرداختند. ریشه ی آنها از یکی به دیگری، آنگونه به هم پیوسته که زمین دیگر به آن سختی نخاهد لرزید.
{} رویش مند کوه: به کوهی گویند که گیاه بر او روید.
{} بوم کوه: به کوهی گویند که همه بوم هایش، شهرها دارد و کشت و آبادانی کنند. و جای رفت و آمد است.
{} خرده کوه: به کوهی گویند که پاره پاره و جای جای، روییده باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر