{م.ص. نظمی افشار}
هوم: گياه جاودانگي
اعتقاد به گياهي دارويي كه خاصيت زندگي بخشي و جاودان كنندگي دارد بسيار ديرينه است، در اسطورة گيلگميش مربوط به 2400 قبل از ميلاد، ”اوت ناپيشتيم“ كه پيش از آن در زمان طوفان بزرگ به ساختن يك كشتي پرداخته و عدهاي را با خود نجات داده(نوحِ نبي) به گيلگميش راز يافتن گياه زندگي را ميآموزد: گيلگميش... من رازي را بر تو آشكار ميكنم، از گياه اعجازآميز پنهانيي تو را آگاه ميسازم، آن گياه مانند خاري است و در اعماقِ دور زير دريا ميرويد، خار آن مانند نيزة خارپشت است و در درياي آب شيرينِ دور ميرويد، اگر اين گياه را به دست آوري و از آن بخوري، جواني و زندگي جاويدان خواهي يافت. گيلگميش سخنان او را شنيد، و آنها در دريا پيش رفتند، به درياي آب شيرين رسيده بودند. پس كمربند خود را باز كرد، بالاپوش خود را از تن انداخت، وزنههاي سنگيني به پايِ خود بست، و آنها او را به قعر كشانيد، پس او گياهي ديد مانند خاري، گياه را برداشت و محكم در دست نگه داشت، وزنههاي سنگين را بريد و از پهلويِ كشتي بيرون آمد. در جوار كشتيبان در زورق نشست و گُلِ اعجازآميز دريا در دستِ او بود. گيلگميش با ”اورشنبي“ با كشتيبان ميگويد: ;گياه اينجا نزدِ من است، اين گياهي است كه زندگي ميبخشد، حسرتِ سوزان آدمي اينك برآورده ميشود، قدرت كاملِ جواني را نگه ميدارد. ميخواهم آنرا به اوروك (شهرِ گيلگميش) ديوار كشيدة خود ببرم، ميخواهم همة پهلوانان را از آن بخورانم، به بسياري ميخواهم آنرا بخش كنم، من از آن ميخورم، تا قدرت جواني را از سر بگيرم... پس از سي ساعت پهلو گرفتند و منزل كردند. گيلگميش استخري ديد. آبِ آن تازه و خنك. در آب رفت در خنكيِ خوشِ آن شستشو كرد، ماري بوي گياه را شنيد. پيش خزيد . گياه را خورد، پوستِ خود را دور انداخت و جوان شد. (گيلگميش. ص 34)در اوستا، گياه مقدس هوم سفيد به ايزد آسمان اختصاص دارد. آسمان در اوستا به معني سنگين و داراي سنگ يا آهن است. امروزه نيز در زبان كردي به آهن: اَسن ميگويند. آسمان نامِ يكي از ايزدان آيين مزديسني است و روز بيست و هفتم هر ماه، آسمان روز نام دارد.(گاهشماري چهاردههزار سالة ايراني. ص 55). شايد علت اينكه آسمان به عنوان خانة سنگِ آهن مطرح شده اين باشد كه ايرانيان باستان شاهد سقوط سنگهاي آسماني بودهاند كه اغلب از جنس آهن است. در مذهب ودايي هند باستان سوما Soma خداي نوشابة مقدس و ابديت است. در اوستا و ديگر متون باستاني ايران براي هوم مقدس خاصيت جاودانگي و دوام و بقا آورده شده است. به اين لحاظ كه عصارة هوم نه تنها سكرآور و مست كننده بوده بلكه خاصيت دارويي داشته و در پزشكي به كار ميرفته است. حافظ نيز در بيتي صفت ”بقا“ را براي مي ذكر ميكند.
(غزلِ شمارة 6)
بده ساقي مي باقي كه در جنت نخواهي يافت/ كنار آب ركنآباد و گلگشت مصلا را
اينكه حافظ اشاره به استفاده از شرابِ مقدس در كنارآب ركن آباد دارد اين حدس را ايجاد ميكند كه چه بسا مراسم آييني كه او در آن شركت داشته در مكاني در كنار آب ركن آباد برگزار ميشده است. مراسم باده خواري در مجالس انس به اين صورت برگزار ميشد كه مريدان دايره وار مينشستند و جام شراب به ترتيب از دستي به دست ديگر رد شده و همه را سيراب ميكرد. از همين رو در ابيات زيادي از بادهپيمايي صحبت شده است.(غزل شمارة 9)
چو با حبيب نشيني و باده پيمايي/ به ياد دار محبان باده پيما را