۱۴۰۴/۰۶/۲۲

فرگرد دوم دادنامه شاهنشاهی ایران

پژوهش هیربد سوشیانت مزدیسنا


>

 فرگرد دوم

انجمنهای سه‌گانه

>.

بخش یکم:

انجمنهای شهریاری

(مجلس‌های رسمی)

.

.

.

۱- کشور ایران دارای سه انجمن و مجلس رسمی است:

یکم: انجمن بهستان (مجلس  شورای ملی: اصناف و پیشه ها)

دوم: انجمن مهستان (مجلس سنا: حقوق دانان و کارشناسان سیاسی و مالی)

سوم: انجمن شهستان (شورای امنیت: مجلس رایزنان و نخبگان و ارتشیان؛ دربار شاهنشاهی)

۲- مردم سراسر ایران دارای دو همه‌پرسی آزادانه و رای‌دهی مستقیم و بی‌میانجی هستند:

یکم: گزینش شهرداران در هر یک از شهرهای خود.

دوم: گزینش انجمن بهستان (سرپرستان پیشه ها و رؤسای اصناف).

۳- هموندان انجمن بهستان، خودبخود سرپرستان پیشه هایی هستند که با رای کارگزاران همان پیشه و اتحادیه، به ریاست هر یک از اصناف برگزیده شده اند. سرپرست و رییس این انجمن: «کاربان» خوانده میشود.

۴- گزینش هموندان انجمن مهستان، از سوی انجمن بهستان میباشد. سرپرست این مجلس (مهستان) برابر است با رییس قوۀ قضايیه و «دادبان» خوانده میشود. نگارش قانونها، دستورها، آیین نامه های دولتی و هرگونه رساله ی حقوقی: از سوی مهستان و با درخواست دو انجمن بهستان و شهستان میباشد. بجز انجمن مهستان، هیچ فرد و نهاد دیگری پروانه و اجازه ی قانون نویسی را ندارد.

۵- گزینش انجمن شهستان، از سوی انجمن مهستان میباشد. سرپرست انجمن شهستان: «شهبان» خوانده میشود. پیمان های برون مرزی و خارجی باید از سوی شهستان پزیرفته و تایید شود. پادشاه و سپهسالار (فرمانده ی کل ارتش) از سوی شهستان برگزیده و یا برکنار میگردد.

۶- هرکدام از سه مجلس دارای یک بنیاد دهشمند ویژه (خیریه انحصاری) میباشند. هرگونه موسسه و بنیاد و انجمن و گروه خصوصی خیریه، بجز این سه بنیاد، ممنوع است. دهشمندان و نیکوکاران میتوانند با این بنیادها همکاری اداری و یاری مالی کنند. نام بنیادهای دهشمند هر انجمن:

* بهستان: بنیاد کاوه آهنگر 

* مهستان: بنیاد فرخ‌رو پارسا

* شهستان: بنیاد پهلوی

۷- هیچیک از کارگزاران کشوری و لشگری، پروانه و اجازه ندارند که از کشورها و دولتهای دیگر و نهادهای بیگانه، پول و ارمغان دریافت کنند؛ مگر اینکه همه ی آن را به یکی از بنیادهای خیریه ی سه انجمن (بهستان، مهستان، شهستان) واریز و واگزار نمایند.

۸- بجز سازمانهای زیرشاخه ی هر وزیرستان، اجازه افزوده شدن هیچ نهاد و مجلس و مجمع و انجمن دیگری به نهادهای یادشده در قانون اساسی وجود ندارد.

۹- گروه های اجتماعی به جای احزاب سیاسی، پویش و کنش خواهند داشت زیرا برپایه ی قانون اساسی، هیچ فرد یا نهادی نمیتواند خواهان براندازی، دشمنی و کارشکنی در شهریاری و پایگاه پادشاهی باشد.

۱۰- کسانی که دارای تابعیت و شهروندی دوم از کشور دیگری هستند، اجازه کارگزاری در هیچیک از نهادها و انجمنها و سازمانهای دولتی را ندارند.

۱۱- رویکرد برون مرزی و سیاست خارجه ایران بدون پایمال شدن منافع ملی و میهنی باید چنین باشد:

* آشتی و صلح و آرامش با کشورهای دیگر؛ به ویژه همسایگان.

* بهره وری از رقابتها و کشاکشهای دیگران برای سودرسانی به ایران.

* گرایاندن و جذب ملتها و قوم های همسایه به آیین و فرهنگ ایرانی با تبلیغت بجا و آگاهی رسانی شایسته.

* به رخ کشاندن توان زرمی و میهن پرستی ایرانیان برای بازدارندگی در تازش دشمنان به خاک ایران.

* پیمان های بایسته و مناسب نظامی و بازرگانی با کشورهای دیگر. 

۱۲- پیشه ها و صنف ها و شغلها به چهارده دسته، بخش بندی میشوند و هرگونه کار و پیشه ی نوینی در آینده نیز میتواند به فراخور و تناسب خود، در یکی از این دسته ها جای گیرد:

یکم = کشاورزی (دهقانی، باغ بانی، فراورده های خاکی، غلات و…)

دوم = دام داری (ماهی، مرغ، رمه، گوشتهای پرورشی)

سوم = خورش‌سازی (صنایع و مواد خوراکی)

چهارم = پزشکی (بهداشت و درمان تن و روان)

پنجم = خُرد افزاری (صنایع کوچک و سبک)

ششم = غول افزاری (صنایع بزرگ و سنگین)

هفتم = بافندگی (فرش، جامه، پارچه و دیگر گستردنی‌ها)

هشتم = آموزشی (آموزگاران، استادان، مربیان، متخصصان، دبیران)

نهم = دانش‌پژوهی (محققان، مخترعان، مکتشفان)

دهم = کارورزی (کارگران، کارمندان، فن‌آوران)

یازدهم = کارسازی (مدیران، سرمایه گزاران، سرپرستان)

دوازدهم = رسانه گری (خبرگزاران، روزنامه نویسان، گویندگان)

سیزدهم = گوهرداری (طلا، جواهر، ارز، گنجینه)

چهاردهم = هنری (بازیگران، نگارگران، خنیاگران، پیکره سازان، و دیگر هنرمندان)

۱۳- هر کدام از دسته های چهارده گانه، دارای یک سرپرست و رییس صنف است که با بیشترین رای کارورزان همان پیشه، برگزیده میشود. چهار تن پس از او که بیشترین رای را داشته باشند، همراه سرپرست صنف، به نمایندگی انجمن بهستان برگزیده میشوند. بدین گونه، از هر دسته و پیشه ای، پنج نماینده به بهستان راه می یابد.

۱۴- برای گزینش سرپرست هر پیشه (رییس صنف)، دارندگان پروانه ی پیشه (جواز کسب)، میتوانند نامزد خود را برگزینند. فرد برگزیده، خودبخود نماینده ی مجلس و انجمن بهستان میشود.

۱۵- برگزیدگان، نمایندگان و کارگزاران شهروند (تبعه) شاهنشاهی ایران، چه زن و چه مرد، می‌توانند از هر کیش و مذهب، از هر قوم و تبار، در انجمن بهستان و یا مهستان هموند شوند. هموندی در انجمن شهستان نیازمند پزیرش کیش ملی کشور: مزداپرستی زرتشتی میباشد.

.

گزینش پلکانی کارگزاران کشور

.

فرمانداران

(۶)

پادشاه

(۱)

^

کشوردار

(۱)

^

شهستان

(۲۴)

^

استانداران

(۱۶)

^

مهستان

(۳۳)

^

شهرداران

()

^

بهستان

(۷۰)

^

مردم

()

فرگرد یکم دادنامه شاهنشاهی ایران



>

فرگرد نخست

میهن و مردم


>





>

بخش یکم:

مرزها و نمایه ها

>

۱- نام کشور مادری آریاها در میهن و جهان همیشه «ایران» بوده و خواهد بود. شایسته است که مردم و شهریاری ایران در پایداشت این نژاد و فرهنگ بکوشند.

۲- مرزهای آبی ایران زمین از سرشاخه ی سیردریا (سیهون) و آمودریا (جیهون) در شمال شرقی، و رود مهران (سند) در جنوب شرقی، تا رود «فرات» و سرشاخه اش در غرب، سرآغاز کرانه ها میانه دریاچه ی خوارزم (آرال) و دریای کاسپیان در شمال، و رود «دُن» در میانه ی دریاهای «آزف» و «کاسپیان»، در شمال غربی بوده است.

۳- ایران بزرگ در چهار سو، رویهم دارای شانزده استان (اقلیم، ایالت) بوده است:

* سوی اباختر (شمال):

یکم: ورنه (کرانه های زیرین دریای کاسپیان)

دوم: ری (دماوند تا سپاهان)

سوم: آذربایگان

چهارم: ارمنستان

* سوی خراسان (شرق):

پنجم: مَروْ

ششم: نسا (نشابور)

هفتم: بلخ

هشتم: هرات

* سوی نیمروز (جنوب):

نهم: هیرمند (سیستان)

دهم: کابلستان

یازدهم: هندوگان (پنجاب)

دوازدهم: میزن (بلوچستان؛ عمان؛ بحرین؛ آبخاست‌های خلیج پارس و دریای ایران)

* سوی خوروران (غرب)

سیزدهم: گرجستان

چهاردهم: اَرَنگ (ماد غربی)

پانزدهم: سورستان (عراق)

شانزدهم: میسان (خوزستان و ایلام)

* میانه و دل ایران زمین: پارس

این بخش بندی بر پایه ی درازا و پهنای (طول و عرض جغرافیایی) ایران کنونی و ایران بزرگ آینده، و فراسوی مرزبندی قومی و زبانی میباشد. 

۴- دین و آیین میهنی و ایرانی: مزداپرستی زرتشتی میباشد. فرهنگ و هویت ایرانی از کتاب مقدس اوستا سرچشمه می‌گیرد و بایسته است که ایرانیان در شناسایی این دفتر و گسترش آموزه های مزدایی در میهن اهورایی بکوشند. مرجع رسمی و نهاد پذیرفته شده در زمینه ی دین و کیش زرتشتی از سوی دولت ، هیربدستان آستان مغان (پایه گزار: سوشیانت مزدیسنا) می‌باشد.

۵- زبان مردمی و ادبی و رسمی پادشاهی ایران: پارسی میباشد. بایسته است در همه ی کشورهای همسایه، از کرسی های زبان پارسی و ایران شناسی، پشتیبانی و رواج داده شود.

۶- نهاد میهنی (نظام سیاسی) کشور ایران: پادشاهی مزدایی میباشد. پایگاه پادشاهی: نهادی فرا حزبی و فرا قومی، و پیوندگار سراسر مردمان ایرانی است. رویکرد این پایگاه: شناسایی و به کارگیری شایستگان برای «میهن سالاری» و نه «مردم سالاری» میباشد.

۷- دفتر میهنی (کتاب ملی) ایران: شاهنامه فردوسی میباشد و باید از گهواره تا گور، از دبستان تا دانشگاه، همیشه شناسانده و در نگر باشد.

۸- نام‌های سراسر ایران، چه زیستگاه‌های جانوری و گیاهی، و چه زیستگاه‌ها و آبادی‌های مردم، باید دارای نامهای ایرانی و باستانی خود باشند.

۹- نهادن نامهای ناایرانی و دشمنان بیگانه، بر فرزندان ایرانی: ناروا و ممنوع است و در شناسنامه درج و ثبت نمی‌شود.

۱۰- از یکپارچگی و تمامیت ارضی کشور ایران همیشه باید پاسداری شود. هیچ‌یک از نهادهای رسمی و دولتی، هیچیک از حزبها و گروه‌ها و قوم‌ها، پروا و حق تجزیه و جداکردن و بخشیدن هیچ پاره ای از خاک و قلمرو ایران‌زمین را ندارند.

۱۱- بوم‌های همگانی، کوه‌ها و رودها و دریاچه‌ها و جنگل‌ها و... از آن همۀ ایرانیان است و همۀ مردمان باید در نگاهبانی و پاکسازی زیستگاه‌های بومی و محلی خود، کوشا باشند.

۱۲- نام دریای شمالی ایران (خزر، مازندران،…): کاسپیان؛ نام شاخاب جنوبی ایران: خلیج پارس؛ نام دریای جنوبی ایران (عمان): دریای ایران میباشد.

۱۳- پایتخت شاه و شهستان: در استان پارس برگزیده شود. کشوردار (نخست وزیر) میتواند پایتخت اداری خود را در استان و شهری دیگر برگزیند.

۱۴- به کار  بردن لقبهای کبیر و حضرت و دیگر نامهای والا و مقدس برای دشمنان ایران در گفتارها، نوشتارها، ترجمه ها و دیگر گونه های رسانه ای ممنوع و نارواست.

۱۵- هیچیک از مناسبتهای جهانی مانند روز زن، روز پدر، روز کارگر، و مانند اینها، در ایران به رسمیت شناخته نمیشود و باید از نمونه های ملی و رخدادهای تاریخی میهنی برپایه ی گاهشمار آستان مغان پیروی گردد.

۱۶- همه ی نامه ها و رسانه های رسمی و دولتی، آموزش و پرورش از دبستان تا دانشگاه و بالاتر، همایش های مجلسها و انجمنهای شهریاری، و مانند اینها، باید به زبان پارسی باشند.

۱۷- همه ی قومها و تبارهای ایرانی در گویش بومی، رسانه، فرهنگ و سنت های سودمند خود آزاد هستند اما اجازه ندارند تیره ها و دودمانهای دیگر را تحقیر و آزار کنند؛ و به زیان همبستگی ملی، و پیوستگی تاریخی و فرهنگی ایران بزرگ، کنش و گویش داشته باشند.

۱۸- در زمینه های خوراک و رزم افزار نباید به کشورهای بیگانه وابسته و متکی بود.

۱۹- هیچ اثر و سازه ای که مربوط به پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان باشد، مقدس به شمار نمیرود.

۲۰ - سه پیوندگار و متحدکننده، ایرانیان را از هر دین و قوم و گویش، با یکدیگر همبسته و یکپارچه میکند: میهن ایرانی و زبان پارسی و پایگاه پادشاهی.

۲۱- پشتیبانی و پاسداشت کیش زرتشت به منزله ی دین رسمی ایران، دربر دارنده ی احکام شرعی و کیفرهای مذهبی اش نمی باشد.

۲۲- رسانه های شهریاری و دولتی اجازه ندارند گفتارهای ناهمسو با قانون اساسی را درج و آگهی کنند.


>

بخش دوم:

درفش‌ها و نشان‌ها

>

۱- درفش میهنی و جهانی (پرچم و بیرق رسمی و ملی و بین‌الملی) کشور ایران: «درفش کاویانی» میباشد. این درفش در سراسر ایران و نهادهایش افراشته میشود.

۲- نگاره و رنگهای درفش کاویانی:

چهارگوش (مربع)؛ رنگ زمینه: بنفش، دو قطر (ضربدر سراسری درون چهارگوش) به گونه ی نوار سه رنگ، از بالا به پایین: سرخ و زرد طلایی و کبود آبی؛ پیرامون (حاشیه دورتادور): چلیپای شکسته به رنگ زرین؛ یک گل نیلوفر کوچک دوازده پر، در میانه ی هر کدام از پهلوها و بخش‌های چهارگانه، به رنگ زرین و حلقه کبود آبی؛ یک گل نیلوفر بزرگ با بیست و چهار پر، در میان و مرکز درفش، روی تقاطع نوارهای سه رنگ، با رنگ سرخ در زمینه ی میانه ی گل و زرین بودن پره ها، نماد شاهین هخامنشی با سه گوی بر سر و چنگالهایش درون دایره و میانه ی سرخ.

۳- درفش «شیر و خورشید تاجدار» با رنگهای سبز و سپید و سرخ: ویژه ی بهستان (مجلس اصناف، شورای ملی) میباشد.

۴- درفش پهلوی: ویژۀ شَهِستان (مجلس شهبانان) و دربار شاهنشاهی میباشد.

۵- درفش فروهر زرین بر روی زمینه ی آبی آسمانی:  ویژه ی مهستان (مجلس حقوق‌دانان) میباشد.

۶- درفشهای ارتشتاران، آینه‌وار و همانند و برپایه ی نگاره های کهن و باستانی ایران، ساخته شود. همه ی مُهرها و نشانهای شهریاری و دولتی باید از نقشهای باستانی ایران، روبرداری شود. از هیچگونه نگاره‌ی خودسرانه و یا بیگانه نباید بهره برده شود.

۷- درون میهن، دولت و کارگزاران شهریاری اجازه ندارند بهره ببرند از: الفبا، شماره‌ها، تقویم میلادی مسیحی، تقویم عربی و دیگر گاهشمارهای انیرانی، نشانها و نمادهای بیگانه در هر زمینه ای که نیازمند پیوند و ارتباط با جهان خارج و محافل بین المللی نیست.


2025-09-13 13.11.23.jpg>

بخش سوم:

گاهشمار میهنی (تقویم و مبداء ملی)

>


۱- تاریخ مزدایی: مبدأ ملی و سرآغاز گاهشماری میهنی و تمدن ایرانی هنگامِ زندگی سپیتمان زرتشت برابر با شش هزار سال پیش از تاریخ شاهنشاهی است.

[۸۵۸۰ مزدایی زرتشتی = ۲۵۸۰ شاهنشاهی = ۱۴۰۰ هجری شمسی]

۲- تاریخ شاهنشاهی: بر پایۀ هنگام آغاز شاهنشاهی کورش بزرگ و برپایی شهریاری و دولت جهانی است که دربیست و پنجم اسفند ماه ۱۳۵۴ هجری خورشیدی در مجلس شورای ملی برنهاده شد. بر مردم و شهریاری (دولت) ایران است که تاریخ شاهنشاهی را به گونۀ گاهشمار جهانی (تاریخ ملل متحد) رواج و رسمیت بخشند. نشانه های فشرده:

 CGB = پیش از کورش بزرگ = Cyrus the Great, before

 CGA = پس از کورش بزرگ = Cyrus the Great, after

۳- سرآغاز سال نو، نخستین روز بهار (نوروز) میباشد. بایسته است همیشه نوروز به هنگام و سر وقت و دقیق، شمارش و محاسبه و آشکار شود. هرگز نباید با اهمال و غفلت و نادرستی، زمان سال نو جابجا و پریشان گردد. 

۴- گاهشمار ماه های سی روزه (اسفند: سی و پنج روز) و آیینهای همبسته اش به کار برود.


>

بخش چهارم:

پول و سکه و ارز

>

۱- نام ارز (واحد پول ملی): یک «شاهی» است. و هر «شاهی»: ده «پهلوی» میباشد.

۲- بانک مرکزی  سکه های زرین (طلا) و سیمین (نقره) ضرب می‌کند.

۳- به یادبود داریوش بزرگ هخامنشی و دیگر شاهان نیک ایران زمین،  سکه‌ای زرین به نام «داریک» با نگاره ی این شاهان ساخته میشود.

۴- به یادبود سپهبدان و سرداران میهن پرست ایران، سکه ای سیمین به نام «درم» ضرب میشود که واحد سکه ی نقره ی ساسانیان بود.

۵- نگاره های اسکناس و پول کاغذی، دربردارنده ی بناهای باستانی ایران و چهره های فرهنگی و دانش‌پژوه ایرانی میباشد.

۶- بررسی و گزینش نقش و نگارها با شهستان میباشد.

۷- بانک های شهریاری و دولتی چنین هستند:

* بانک کیان: ویژه ی شاه و شهستان؛ بانک مرکزی؛ ضرب سکه و چاپ اسکناس و دیگر گونه های ارزی و پولی.

* بانک سپه: ویژه ی ارتشتاران و سپاهیان (نظامی و انتظامی)

* بانک آزادگان: ویژه ی مردم

* بانک بازرگانی: ویژه ی داد و ستد (صادرات و واردات)

۸- پشتوانه های پول ملی: فلزات و سنگها و گوهرهای گرانبها؛ زمینهای آباد و املاک مرغوب؛ کالاهای ارزشمند و دستاوردهای هنری (صنایع دستی) میباشد. پول ملی هرگز نباید بدون پشتوانه مادی، و بر اساس برگه ها و ارزهای مجازی باشد.

۹- همۀ مردم بجز ارتشتاران و شهبانان (هموندان شهستان)، دارای یک حساب بانکی برابر با شمارۀ ملی ایشان در بانک آزادگان خواهند بود و دریافتها و پرداختهای متقابل مردم و دولت، به دست این بانک می‌باشد.بخش پنجم:

ویژگیهای شهروندی

.

.

.

۱- شناسنامه ی ایرانی به کسی داده میشود که دارای پدر و یا مادر ایرانی، و داننده ی زبان پارسی باشد.

۲- هر ایرانی در سن هژده سالگی به بالا میتواند در «آزمون آریایی» نام نویسی کرده و پس از کامیابی، از سن بیست سالگی به بالا دارای حق رای ‌و پروانه ی گزینش شهرداران و نمایندگان بهستان گردد. این آزمون، شناخت فراگیر و کلی از اساسی ترین نکات تاریخ و فرهنگ و هویت ایرانی، و نیز قانون اساسی است.

۳- برابر با دادنامه (قانون اساسی شاهنشاهی مزدایی ایران بزرگ) و دیگر آیین‌نامه‌های رسمی کشور، هر ایرانی می‌تواند و باید از حقوق فردی و گروهی و ملی برخوردار باشد. 

۴- زنان و مردان ایرانی از امکانات و حقوق برابر برخوردارند و هیچ‌گونه برتری و تبعیض جنسی و قومی در میان نیست. زنان می‌توانند مانند مردان تا بالاترین درجه و کارگزاری شهریاری (ادارات و نهادهای دولتی) پیشرفت کنند.

۵- مردم ایران می‌توانند به یاری رسانه‌ها و گردهمایی‌های از پیش آشکار شده و دارای پروانه، دیدگاه‌ها و خرده‌گیری‌های خود را بیان و نمایان کنند. راهپیمایی و تظاهرات در برزن‌ها و خیابان‌ها آزاد نیست و می‌بایست در تالارها و جایگاه‌های ویژه‌ای که شهرداری‌ها در دسترس می‌گزارند، برگزار شود تا هرج و مرج پدید نیاید.

۶- هر کس در گزینش و ستایش کیش و دین و مذهب و باورهایش آزاد است مگر آنکه برخلاف قانون رفتار کند. دادنامۀ شاهنشاهی بالاتر و فراتر از هرگونه احکام دینی و مذهبی میباشد.

۷- همۀ پرونده‌های مردم در اداره‌ها و نهادهای گوناگون دولتی دارای یک شمارۀ ماندگار و ثابت دوازده رقمی، برابر با شمارۀ کارت ملی ایشان خواهد بود. به این شیوه که از چپ به راست، چهار رقم نخست: زایش در سال مزدایی؛ دو رقم بعدی: شماره ی ماه زایش؛ دو رقم بعدی: شماره روز زایش در ماه؛ چهار رقم بعدی: رده بندی و ترتیب زاییدگان در همان سال و همان ماه و همان روز، از شماره ی ۰۰۰۱ تا شماره ی ۹۹۹۹ است.

[][][][].[][].[][].[][][][]

۸- شهریاریِ ایران، خویشکاری و وظیفه دارد که همۀ ایرانیان را از آزادیهای قانونی، آموزش و پرورش رایگان تا فرجامِ دبستان، بهداشت و پزشکی رایگان برای کسان کم‌درآمد، خوراک و پناهگاه برای بی‌نوایان، برخوردار کند. اندازه و کرانه یاری‌های شهریاری (دولتی) به مردم، بسته به پایۀ مالی مردمان خواهد بود.

۹- سراسر مردم ایران برای دریافت بیمه و خدمات پزشکی، باج و خراج دارایی، عوارض شهرداری، و بهای ترابری زمینی، به چهار ردۀ مالی بخش‌بندی می‌شوند و هر رده کارتهایی به یکی از رنگهای یاد شده در زیر خواهند داشت:

یک* کارت سبز: بی‌نوایان و بی‌خانمانان؛ با بهره‌مندی سد در سد هزینه‌ها.

دو* کارت آبی: کسان کم درآمد و کم‌نوا؛ با بهره‌مندی هفتاد و پنج درسد هزینه‌ها.

سه* کارت زرد: کسان با درآمد مالی میانه؛ با بهره‌مندی پنجاه درسد هزینه‌ها.

چهار* کارت نارنجی: کسان پر درآمد؛ با بهره‌مندی بیست و پنج درسد هزینه‌ها.

* کسانی که درآمدهای بسیار زیاد و فراوان دارند، از کمک هزینه ها و خدمات دولتی یادشده برخوردار نمیشوند.

۱۰- همۀ بیمارستانها چه دولتی و چه خصوصی باید به همۀ بیماران از هر درجه‌ای رسیدگی کنند.

۱۱- به کسانی که دارای کارتهای نارنجی و زرد هستند، پروانه و یارانۀ نقدی داده می‌شود تا از بی‌سرپرستان نگهداری کنند.

۱۲- بایسته است وزیرستان دارایی هر سال به گونۀ آشکار و هویدا، فهرست مالیات‌های دریافتی را منتشر کند تا هیچ شخص حقیقی یا حقوقی نتواند با رشوه و زد و بند، حق دیگران را پایمال کند. نام و میزان درآمد و میزان مالیات همگان باید آشکار باشد.

۱۳- کسانی که دارای فرزند دوم می‌گردند، زن یا مرد، میتوانند با هزینه دولت، به بستن لوله‌های تناسلی و سترون‌گردانی و عقیم سازی خود دست یازند.

۱۴- آگهی و تبلیغ دینی و مذهبی در کوی و برزن و خیابان، ناروا و ممنوع است؛ و نباید برگزاری آیینها مایه ی آزار و دشواری دیگران گردد. کیش ها و فرقه ها میتوانند آیینها و مراسم خود را در ساختمانهای خودشان و یا تالارهای اجاره شده از شهرداری، برگزار کنند.

۱۵- خانواده و دولت، اجازه ی تحمیل و اجبار و فشار کیش و دین به فرزندان و دیگران را ندارند. همچنین نهادهای دینی و ایدئولوژیک، اجازه و پروانه ی برپایی مدارس دینی و مذهبی و فرقه ای را ندارند.

۱۶- نا شهروندان و اتباع بیگانه، پروانه و اجازه و حق خریداری زمین و املاک در ایران را ندارند.

۱۷- ازدواج کسان همجنس‌باز هرگز ثبت و به رسمیت شناخته نمیشود. ایشان اجازه ی سرپرستی کودکان را ندارند. همچنین پروانه ی کار در هیچیک از انجمنها و نهادهای شهریاری و کابینه ی دولت را نخواهند داشت.

۱۸- رسانه های مردمی و خصوصی از آزادی کامل و فراگیر برای بیان و آگاهی رسانی برخوردارند؛ و البته باید در برابر نوشتارها و گفتارهای خود پاسخگو باشند.

۱۹- هیچیک از نهادها و انجمنهای رسمی و نمایندگان و کارگزاران شهریاری، پروانه و اجازه ندارند که کالاها، تولیدات و فراورده ها، نمایشگاهها و فروشگاه ها، و هر چیز دیگری را با نامهای ناایرانی و بیگانه ارایه و رواج دهند.

۲۰- مردم و افراد عادی و غیر دولتی (شرکتها، مغازه ها، تولیدکنندگان، کارخانه ها و کارگاه ها و دیگر زمینه های بخش خصوصی) پروانه و اجازه ندارند نام دشمنان ایران را برای کسب و پیشه ی خود به کار ببرند. بهره وری از نامهای مجاز خارجی و بیگانه، دارای باژ و مالیات اضافه و بیست درسدی بر درآمد سالیانه است. و این بجز مالیات و عوارض دیگری است که بطور معمول و بنا بر قانون وزیرستان دارایی، پرداخت میشود.

۲۱- سرمایه گزاری خارجی: تا آنجا که به استقلال دولت و تمامیت ارضی، لطمه و آسیب نزند، آزاد است. در بازارهای افزایشگر و کاهشگر (مناقصه ها و مزایده ها)، در شرایط برابر، حق و الویت با سرمایه گزاران داخلی و مردم ایران میباشد.

۲۲- به دستور خسروان باستان، این نیازمندان با بیمه ی رایگان، از یاوری مالی و کمک هزینه های شهریاری و دولتی برخوردار میشوند:

* کودکانی که پدر و مادر خود را از دست داده اند.

* زنانی که شوهر خود را از دست داده و یا جدا شده اند.

* کشاورزانی که فراورده هایشان در آسیبهای آب و هوایی از میان رفته است.

* مردمی که خانه هایشان در زمین لرزه و دیگر رخدادهای ناگهانی، ویران شده باشد.

* کسانی که دچار آسیب جبران ناپزیر بدنی و معلولیت های گوناگون شوند.

۲۳ - قمار و آن دست از بخت آزمایی هایی که تنها پول در برابر پول باشد، ممنوع و نارواست. قرعه کشی و لاتاری تنها در زمینه های دانشی، فرهنگی، ورزشی و اطلاعات عمومی، مجاز و رواست تا مردم: تشویق و پشتگرم به پژوهش و آگاهی شوند.

۲۴- سن رشد و بلوغ اجتماعی پانزده سالگی میباشد ولی سن زناشویی و دادن رای: بیست سالگی است. پانزده سالگان به بالا میتوانند در بازار کار و آزمون رانندگی، درخواست و مشارکت داشته باشند.

 ۲۵- فراخوان برای کناره گیری از کار و اعتصاب عمومی، تنها از سوی سرپرست صنف و پیشه که خودبخود نماینده بهستان است، میتواند انجام شود و هیچ فرد و نهاد دیگری، اجازه این دعوت و فراخوان را ندارد. در هر ماه بیش از بیست و چهار ساعت اجازه کناره گیری از کار و اعتصاب وجود ندارد.

۲۶- کسی نمیتواند بیش از بیست درسد از درآمد سالیانه اش را به خارج از کشور بفرستد مگر با مجوز و پروانه ی وزیرستان بازرگانی. 

۲۷- کسی نمیتواند میراث خود را به کسانی که در کشورهایی دیگر زندگی میکنند ببخشد و واگزار نماید؛ اگرچه خانواده درجه یک باشند.

۲۸ - اگر کسی دارای وارث و یا مرگنامه و وصیت نبود، پول و مال او به بنیاد کاوه (وابسته به انجمن بهستان) بخشیده میشود.

۲۹- آمد و رفت، کارگزاری، سرگرمی و سفر، سرمایه گزاری در سراسر کشور برای همه شهروندان ایران ازاد است و نمیتوان ایشان را به زور وادار به گزینش نمود.

 ۳۰- کسی را نمیتوان سلب تابعیت کرد و از شهروندی ایران زدود مگر آنکه خودش درخواست دهد.

 ۳۱- ایرانیان مقیم کشورهای دیگر با پرداخت سالانه به اندازه ای که وزیرستان بازرگانی تعیین میکند، میتوانند حق رای به شهردار و انجمن بهستان را داشته باشند.

 ۳۲- رای دادن در خود کشور و درون میهن: اجباری است و نبودن در همه پرسی ها، همراه با جریمه است؛ اما کسی را نمیتوان زندانی کرد.

۳۳- بیگانگانی که به تشخیص و داوری فرهنگستان، برای تاریخ و هنر و فرهنگ و ادب ایران زمین، خویشکاری و خدمات شایانی داشته باشند، میتوانند به شهروندی افتخاری ایران برگزیده و دارای حق رای دادن شوند؛ اما نمیتوانند در هیچیک از نهادهای «ایران داران»، نامزد و برگزیده شوند.

۳۴- بیمه، از هر نوع و گونه اش، اجباری نیست. شرکتهای خصوصی بیمه زیر نگر «سازمان بیمه آزادگان» خواهند بود و سالانه دستکم ده درسد باج و مالیات به این سازمان دولتی پرداخت میکنند.

۳۵- هر شهروند میتواند میان یکسد متر مربع تا هزار متر مربع، زمین با کاربری خانه (غیر تجاری) به نام خود خریداری کند؛ با این دستور کار که بیشترین و حداکثر اندازه ی حق ساخت و ساز، به ازای هر قطعه و متراژ از زمین: پنجاه درسد بنا در کف و یا بخش بندی در اشکوب‌ها و طبقات تعیین شده باشد به این شیوه:

* یکسد تا سیسد متر مربع: یک اشکوب و طبقه.

* سیسد تا پانسد متر مربع: دو اشکوب و طبقه.

* پانسد تا هفتسد متر مربع: سه اشکوب و طبقه.

* هفتسد تا نهسد متر مربع: چهار اشکوب و طبقه.

* نهسد تا هزار متر مربع: پنج اشکوب و طبقه.


۳۶- برای خرید و ساخت دیگر گونه های مسکن مانند کاربری باغ و کشتزار و تجاری و اداری، محدودیتی در کار نیست.

.

>

بخش ششم:

پادافره و کیفر

.

.

.

۱- کیفر و مجازات اعدام و مرگ، به هرگونه و روش، ناروا و ممنوع می‌باشد. جایگزین اعدام، حبس ابد میباشد.

۲- کسی را نمی‌توان به جرم اعتیاد بازداشت کرد؛ مگر آنکه مایۀ آزار و آسیب دیگران گردد.

۳- فروش مواد مخدر و توهم آور، ممنوع است و فروشنده دستگیر و به کیفر می‌رسد.

۴- هیچ گناهکاری را نباید به بیرون از کشور فرستاد و تبعید کرد؛ زیرا آسیبها و زیانهای او بیشتر خواهد شد.

۵- تنها تبهکاران و راهزنان و آدمکشان حرفه‌ای در زندان نگهداری می‌شوند. بزه‌کاران دیگر که جرایم و کیفر سبکتری دارند، به جای زندان، برای بازآموزی زندگانی درست، در کانونها و کاشانه های ویژه ای نگهداری میشوند. 

۶- مسئولیت و بایستگی کاریابی و به کار گماریِ بزه‌کاران پس از آزادی، با استانداری است. 

۷- گدایی: ناروا و ممنوع میباشد. گدایان و دریوزگان به اردوگاه‌های کارآموزی و کارسازی فرستاده می‌شوند.

۸- ورود به خانه ی مردم بدون اجازه ی آنها ممنوع است؛ مگر اینکه مرتکب قتل، خیانت امنیتی و یا نظامی شده باشند. و یا یکی از اهل خانه شکایت کرده باشد. در این صورت نیز بازداشت باید با حکم دادگاه باشد. بازداشتهای دیگر باید در بیرون خانه ی شخص انجام شود و تا آن زمان، متهم در خانه اش زیر نظر باشد.

۹- دولت و هیچ فردی نمیتواند به زور، مال و ملک و دارایی و خانه ی کسی را تصرف کند.

۱۰- مخارج و هزینه های هر زندانی، بر سه بخش است: نیمی از آن را خودش باید با کار در کارگاه ها و یا از دیگر منابع مالی اش پرداخت کند؛ سی درسد از سوی استانداری؛ و بیست درسد از سوی خانواده‌ی زندانی باید پرداخت شود. چنانچه خانواده ی زندانی از توان پرداخت برخوردار نبود: استانداری چهل درسد و زندانی شست درسد باید پرداخت کنند.

۱۱- برده داری، بهره کشی بیدادگرانه، خرید و فروش نوزادان و کودکان و زنان، زورگیری و هرگونه زیان مالی و روانی و بدنی به شهروندان و مقیمان ایران، ممنوع و نارواست.

 ۱۲- تا زمانی که گناه و جرم و اتهام کسی در دادگاه به گونه قطعی ثابت و گواهی نشده، نباید نام و چهره ی او: رسانه ای و هویدا شود.

۱۳- کسی که در پیگرد دادگاه و درخواست دادستان برای بازجویی میباشد اما در خانه اش پناه گرفته و تحصن کرده، چنانچه بیرون از خانه دیده میشود، می بایست بی درنگ دستگیر گردد.

 ۱۴- بزهکاری که گناه و تخلف او سبک و میتواند با رای دادگاه در خانه خودش زندانی باشد، باید از دسترسی به هر افزاری که بزهکاری اش را دنبال کند، کوتاه و بریده شود. چنین فردی چنانچه در دوران محکومیت، از خانه اش بیرون بیاید، بی درنگ باید دستگیر شود.

 ۱۵- داشتن حق وکیل، از بایسته ترین و اصولی ترین حقوق متهم به شمار میرود و نمیتوان هیچ فرد یا نهادی را از درخواست وکیل محروم کرد.

۱۶- بریدن درخت و نابودی زیست‌بوم و کشتار ناروای جانوران دارای کیفر و مجازات است.

۱۷- حتا در صورت بخشش و عفو شاکی، فرد گناهکار با تخفیف و کاهش جرم خود، به کیفر و مجازات میرسد. 

۱۸- کسانی که با دادنامه شاهنشاهی و قانون اساسی ایران، مخالف و ناهمسو هستند، میتوانند آزادانه از میهن به کشور دیگری کوچ کنند و هرگز به دلیل اندیشه و باورشان نباید آزار و زندانی شوند مگر اینکه دست به رزم افزار ببرند.

 ۱۹- هیچ فردی را نمیتوان بیش از چهل و هشت ساعت در بازداشت نگه داشت. هرگونه بازجویی و اقرارنامه باید با حضور نماینده دادستان و نیز اگر متهم درخواست کرد، همراه وکیل او انجام شود. 

۲۰- هرگونه شکنجه، ترساندن و زورگویی برای گزارش و اقرار متهم، ممنوع و بدون وجاهت قانونی است. بازجویانی که قانون شکنی کنند، به کیفر میرسند. 

۲۱- نهادهای شهریاری و سازمانهای دادگستری اجازه ندارند حریم خصوصی و زندگی شخصی متهمان را در رسانه ها و دیدگاه همگان بازتاب دهند. این چهارچوب دربر دارنده‌ی نگاره ها، نوشتارها و گفتارهای محرمانه و خصوصی مردم است.

۲۲- کسانی که داوخواهانه به جرم و بزهکاری خودشان و نیز همدستشان اعتراف و گواهی کنند، از کاهش و تخفیف در کیفر و مجازات برخوردار میشوند.

۲۳- تنبیه بدنی و آزردن تن و روان، در خانه و هر جای دیگر، ممنوع و نارواست؛ و کیفر و پادافره دارد.

۲۴- هر رسانه ای، چه دولتی و چه خصوصی، چنانچه نوشتار و گفتاری در نقد و افشا و آشکار کردن درباره کسی یا نهادی داشت، باید به همان اندازه ی زمانی و یا کاغذی و یا دیجیتالی: فضا و گستره ی پاسخگویی را ارایه دهد.

۲۵- بازشناسی شایعه و دروغگویی از گزارش راست و درست، با سازمان بازرس (زیرشاخه وزیرستان کنکاش)، و رای قضایی با سازمان دادگاها (زیرشاخه وزیرستان دادگستری) میباشد.