* چرا شاهنامه؟
در دورهاي از تاريخ ايران، برخي به هر گونه و شيوهاي كوشيدند تا مردم ايران پيشينه پرشكوه خود را به فراموشي سپارند، اما دانشمندان و پژوهندگان ايراني با پويشي پيگيرانه، از نابودي يادها و خاطرههاي تاريخي جلوگيري كردند و سرانجام اين فردوسي توسي بود كه با گردآوري و ردهبندي نامههاي كهن، يادگار گرانبهايش (شاهنامه) را بر جاي گذاشت. شاهنامه يك تاريخ استورهاي است و تاريخ استورهاي يعني اين كه بدانيم برای نمونه دوره پيشداديان و پادشاهاني همچون: كيومرث، هوشنگ، فريدون، نماد و مظهر يك دوره تاريخي هستند. بايد از خود بپرسيم كه چرا بايد به شاهنامه چشم داشت؟ پاسخ در اين است كه:
ـ در بردارنده استورهها و تاريخهاي ايران (از پيشداديان تا ساسانيان) است.
ـ به باور حماسه شناسان، يكي از بزرگترين شاهكارهاي ادبي و حماسي بشر به شمار ميرود و كمتر مانندي دارد.
ـ پايگاهي سترگ و استوار براي زبان پارسي (زبان ميهني و همگاني تيرههاي ايران بزرگ) بوده است.
ـ رهنامه ايرانيان براي بازيابي منش و هويت ملي است.
* شيوههاي آشنايي با شاهنامه
براي گسترش و ماندگاري شاهنامه شناسي، ميبايست با بينش و برنامهاي فراگير و خستگي ناپذير، به پيش رفت و از همه ابزارها بهرهبرد:
ـ بنياد دانشكده ايران شناسي با شاخههاي شاهنامهشناسي، استوره شناسي، زبانهاي باستاني، اوستاشناسي و...
ـ زنده سازي نقالي شاهنامه و آموزش دوستداران براي برگزاري بهتر و زيباتر در مكانهاي گوناگون
ـ ساختن فيلم و كارتون و نمايش درباره داستانهاي شاهنامه
ـ برگزاري سالانه همايش و سخنراني و پايداشت شاهنامهپژوهان
ـ جشن سالروز شاهنامه.
ـ برنامه هميشگي در رسانههاي همگاني، ملي و دولتي
ـ انتشار فصلنامه شاهنامه شناسي
ـ برپايي ايستگاه رايانهاي (سايت اينترنتي) براي گردآوري همه گونه آگاهي و ديدگاه شاهنامه دوستان.
ـ ترجمه شاهنامه به همه زبانهاي جهان.
ـ بنياد شاهنامه بزرگ: يكجاسازي و ردهبندي استورهاي ـ تاريخي شاهنامه فردوسي و ديگر شاهنامهها (مانند «كرشاسپ نامه» و «سام نامه» و «بهمن نامه» و مانند اينها) به نثر پارسي.
* روشهاي شاهنامه پژوهي
1ـ شناسايي نسخهها و دستنويسهاي ديرين شاهنامه
2ـ ويرايش شاهنامه:
ـ برپايه همه دستنويسها
ـ با چشمداشت به نوشتارهاي پهلوي و پارسي و ديوانها
ـ آشنايي با سراسر شاهنامه و شيوه سخنسرايي فردوسي
ـ آگاهي از ديدگاه پژوهشگران ديگر.
* شالوده شناسي شاهنامه
فردوسي بزرگ براي سرايش شاهنامهاش از نامهها و دفترهايي به زبان پهلوي بهرهبرد كه دربردارنده بخشهاي گمشده و يا گوناگون اوستا و نيز خداينامه بودند. همچنين گفتارهاي سينه به سينه موبدان و دهقانان در شاهنامه به يادگار نهاده شد. شاهنامه تنها دفتر ادبي دنياست كه با روشي دانشورانه، از آغاز آفرينش تا پايان يك تاريخ (ايران آريايي) را پيميگيرد. فردوسي فهرستي از فرآيند كيهاني و زميني را ارايه ميدهد كه برخاسته از دانشنامههاي كهن ايرانيست و در نوع خود، بيهمتاست. فلسفه فيزيك و فلسفه تاريخ به روشني در شالودة شاهنامه به چشم ميخورد. فهرست آفرينش از ناچيز (= هيچ) آغاز و با اين پديدهها دنبال ميشود: توانايي (انرژي)، چهار گوهر(عناصر اساسي)، گنبد تيزرو(كيهان، ستارگان)، خورشيد و سيارات، كره زمين، پيدايش كوهها، گياهان، جانوران و در پايان: انسان(مردم).
در دورهاي از تاريخ ايران، برخي به هر گونه و شيوهاي كوشيدند تا مردم ايران پيشينه پرشكوه خود را به فراموشي سپارند، اما دانشمندان و پژوهندگان ايراني با پويشي پيگيرانه، از نابودي يادها و خاطرههاي تاريخي جلوگيري كردند و سرانجام اين فردوسي توسي بود كه با گردآوري و ردهبندي نامههاي كهن، يادگار گرانبهايش (شاهنامه) را بر جاي گذاشت. شاهنامه يك تاريخ استورهاي است و تاريخ استورهاي يعني اين كه بدانيم برای نمونه دوره پيشداديان و پادشاهاني همچون: كيومرث، هوشنگ، فريدون، نماد و مظهر يك دوره تاريخي هستند. بايد از خود بپرسيم كه چرا بايد به شاهنامه چشم داشت؟ پاسخ در اين است كه:
ـ در بردارنده استورهها و تاريخهاي ايران (از پيشداديان تا ساسانيان) است.
ـ به باور حماسه شناسان، يكي از بزرگترين شاهكارهاي ادبي و حماسي بشر به شمار ميرود و كمتر مانندي دارد.
ـ پايگاهي سترگ و استوار براي زبان پارسي (زبان ميهني و همگاني تيرههاي ايران بزرگ) بوده است.
ـ رهنامه ايرانيان براي بازيابي منش و هويت ملي است.
* شيوههاي آشنايي با شاهنامه
براي گسترش و ماندگاري شاهنامه شناسي، ميبايست با بينش و برنامهاي فراگير و خستگي ناپذير، به پيش رفت و از همه ابزارها بهرهبرد:
ـ بنياد دانشكده ايران شناسي با شاخههاي شاهنامهشناسي، استوره شناسي، زبانهاي باستاني، اوستاشناسي و...
ـ زنده سازي نقالي شاهنامه و آموزش دوستداران براي برگزاري بهتر و زيباتر در مكانهاي گوناگون
ـ ساختن فيلم و كارتون و نمايش درباره داستانهاي شاهنامه
ـ برگزاري سالانه همايش و سخنراني و پايداشت شاهنامهپژوهان
ـ جشن سالروز شاهنامه.
ـ برنامه هميشگي در رسانههاي همگاني، ملي و دولتي
ـ انتشار فصلنامه شاهنامه شناسي
ـ برپايي ايستگاه رايانهاي (سايت اينترنتي) براي گردآوري همه گونه آگاهي و ديدگاه شاهنامه دوستان.
ـ ترجمه شاهنامه به همه زبانهاي جهان.
ـ بنياد شاهنامه بزرگ: يكجاسازي و ردهبندي استورهاي ـ تاريخي شاهنامه فردوسي و ديگر شاهنامهها (مانند «كرشاسپ نامه» و «سام نامه» و «بهمن نامه» و مانند اينها) به نثر پارسي.
* روشهاي شاهنامه پژوهي
1ـ شناسايي نسخهها و دستنويسهاي ديرين شاهنامه
2ـ ويرايش شاهنامه:
ـ برپايه همه دستنويسها
ـ با چشمداشت به نوشتارهاي پهلوي و پارسي و ديوانها
ـ آشنايي با سراسر شاهنامه و شيوه سخنسرايي فردوسي
ـ آگاهي از ديدگاه پژوهشگران ديگر.
* شالوده شناسي شاهنامه
فردوسي بزرگ براي سرايش شاهنامهاش از نامهها و دفترهايي به زبان پهلوي بهرهبرد كه دربردارنده بخشهاي گمشده و يا گوناگون اوستا و نيز خداينامه بودند. همچنين گفتارهاي سينه به سينه موبدان و دهقانان در شاهنامه به يادگار نهاده شد. شاهنامه تنها دفتر ادبي دنياست كه با روشي دانشورانه، از آغاز آفرينش تا پايان يك تاريخ (ايران آريايي) را پيميگيرد. فردوسي فهرستي از فرآيند كيهاني و زميني را ارايه ميدهد كه برخاسته از دانشنامههاي كهن ايرانيست و در نوع خود، بيهمتاست. فلسفه فيزيك و فلسفه تاريخ به روشني در شالودة شاهنامه به چشم ميخورد. فهرست آفرينش از ناچيز (= هيچ) آغاز و با اين پديدهها دنبال ميشود: توانايي (انرژي)، چهار گوهر(عناصر اساسي)، گنبد تيزرو(كيهان، ستارگان)، خورشيد و سيارات، كره زمين، پيدايش كوهها، گياهان، جانوران و در پايان: انسان(مردم).
* فردوسي؛ پدر تاريخ
شاهنامه نه تنها دربارة ايران، كه از سرزمينهاي ديگر نيز گزارشهاي ارزشمند دارد و به راستي فردوسي را ميتوان «پدرتاريخ» نامزد كرد. بنابراين بايسته است كه در همه كشورهاي جهان، خيابانهايي به نام فردوسي و تنديسهايي از او نهاده شود. آنچه كه بر پايداشت پدر تاريخ (فردوسي بزرگ) ميافزايد، پرهيز از بزرگ نمايي بيجاي ايرانيان و خوار داشتن انيران است. فردوسي منشهاي نيك و پهلوانيهاي دشمنان را ميستايد و برايش هر نا ايراني، «بربر» و «عجم» نيست.