هستی شان: برآیند چیزها و برای چیزهاست.
و چیزهایشان: برآیند هستی ، و نیز نیستی است. همچون برایند تهیگی و خلا که هستی است و برایند بودن (وجود) و چیزهایش میباشد.
مایه شان: اندازه اش در دهش زبرین (آفرینش فرازین) همانند نیروی کنش در آن هستی، به اندیشه و هوشیاری نمیرسد.
دهش شان: به چم و کار و چگونگی بایستگس هاست تا چگونه باز باید کامل شوند.
پایندگی شان: برآیند ان است که با هیچ چاره ای آزار و اسیب نمی بینند.
دانسته هایشان: در زمان دارای کرانه (وقت محدود) میباشد و دانا به دانایی زمان بیکرانه است.
ناچار نبودن شان: فراز پیراستن است و نه هوش سپردن (تبعیت و اجبار).
بنیادشان: نمودار شدن با هسته و استخان بوده و سپس چیزها از ایشان پیدا شده است.
دوزخ شان: خانه ای تار و تیره است و نه روشن.
بند ۸۰ - دینکرد ۴
هماوردان و همبودهایشان: همچون گرمی و سردی، و خیسی و خشکی، در یک تن، در کار آمیزش و برساختن هستند. و با ایشان، زندگی: آراسته و گمارده (وینارده) میشود. و بهانه و انگیزه ای برای پاییدن تن هستند. از جایگیری و مهمان شدن گناهکاران و تباهگرانی چون «سردی - خشکی»: آشفتگی پدید می اید. اما از پاینده کارانی چون «گرمی - خیسی» و نیز همپیمانی و به اندازه بودن هرچهارتایشان، به همگان آراستگی و نظم (وینارش) میرسد.
{گزارش سوشیانت مزدیسنا}
و چیزهایشان: برآیند هستی ، و نیز نیستی است. همچون برایند تهیگی و خلا که هستی است و برایند بودن (وجود) و چیزهایش میباشد.
مایه شان: اندازه اش در دهش زبرین (آفرینش فرازین) همانند نیروی کنش در آن هستی، به اندیشه و هوشیاری نمیرسد.
دهش شان: به چم و کار و چگونگی بایستگس هاست تا چگونه باز باید کامل شوند.
پایندگی شان: برآیند ان است که با هیچ چاره ای آزار و اسیب نمی بینند.
دانسته هایشان: در زمان دارای کرانه (وقت محدود) میباشد و دانا به دانایی زمان بیکرانه است.
ناچار نبودن شان: فراز پیراستن است و نه هوش سپردن (تبعیت و اجبار).
بنیادشان: نمودار شدن با هسته و استخان بوده و سپس چیزها از ایشان پیدا شده است.
دوزخ شان: خانه ای تار و تیره است و نه روشن.
بند ۸۰ - دینکرد ۴
هماوردان و همبودهایشان: همچون گرمی و سردی، و خیسی و خشکی، در یک تن، در کار آمیزش و برساختن هستند. و با ایشان، زندگی: آراسته و گمارده (وینارده) میشود. و بهانه و انگیزه ای برای پاییدن تن هستند. از جایگیری و مهمان شدن گناهکاران و تباهگرانی چون «سردی - خشکی»: آشفتگی پدید می اید. اما از پاینده کارانی چون «گرمی - خیسی» و نیز همپیمانی و به اندازه بودن هرچهارتایشان، به همگان آراستگی و نظم (وینارش) میرسد.
{گزارش سوشیانت مزدیسنا}