{از: م.ص. نظمی افشار}
* سروش
در خراسان باستان جشني با نام «باز»، در عربي زمزمه يا غنه، برگزار ميشد. اين جشن در روز سروش يعني هفدهم فروردين ماه بود. رسم آن (از سخن باز ايستادن باشد و با كسي سخن نگويند). و اين روز بنام فرشتة سروش(جبرئيل) ناميده شده كه بر اجنه و ساحران غالب و موكلِ شب باشد. و هر شب سه بار از مردم شرِ جن و ساحران را دفع كند.(حبيبي. تاريخ افغانستان. ص 649)
سروش نامِ يكي از ايزدانِ آيين مزديسني است. اين نام به معني اطاعت و فرمانبرداري است و در بخشهايي از اوستا بارها به همين مفهوم به كار رفته است. سروش از ايزداني است كه در مبارزه عليه ديوان، وظايف خاص بر عهده دارد. در ونديداد، مبارزة سروش با ديو دروغ آمده است. خروس كه مرغ ايزدي دانسته شده، گماردة اوست كه مردمان را از بوشاسب (=خواب سنگين) به دور ميدارد. در اَرت يشت، ايزد سروش برادر ايزد مهر دانسته شده است. همچنين سروش به همراه ايزدان مهر و رشن داوران روز جزا هستند. روز هفدهم ماه، سروش روز است. سروش نخستين كسي است كه مردم را به زمزمه امر كرده است. به اعتقاد دكتر فاروق صفيزاده، سروش همان جبرئيل در آيين اسلام است. چاه زمزم كه پيش از اسلام مزدكيان و مانويان در كنار آن زمزمه ميكردند يادگار تاثير اين امشاسبند در اين مذاهب است. سروش در ادبيات متاخر زردشتيان پيك ايزدي خوانده شده است. خانة هزار ستوني سروش در بالاترين قلة كوه البرز(هَرَيتي) است. در اوستا بارها از كوه هريتي به عنوان محل مناجات ايرانيان با خدا نام رفته است. چه بسا كوه حرا در عربستان كه محل مناجات پيامبر اسلام با خداوند بوده نيز از همين واژه گرفته شده باشد.(گاهشماري چهاردههزار سالة ايراني. ص 48).