۱۳۸۸/۰۲/۱۵

شاخه‌هاي شاهنامه


{امید عطایی فرد}
پس از زايش شاهنامه فردوسي، شاهنامه‌هاي پيش از آن، كم كم فراموش شدند و در ساية اين سرو، جاي گرفتند. اما پس از شاهنامه فردوسي، تني چند از سرايندگان، شاخ و برگهاي ناگفته و نهفته را يكي پس از ديگري به نظم درآوردند. در «مجمل التواريخ» آمده كه شاهنامه فردوسي: اصلي، و كتابهاي ديگر كه ديگر حكيمان نظم كرده‌اند، شعبهاي آن است. (ص 2)
«اسدي توسي» در ديباچه «گرشاسپ نامه» مي‌گويد:
به شهنامه فردوسي نغزگوي / كه از پيش گويندگان برد گوي
بسي ياد رزم يلان كرده بود / از اين داستان ياد نآورده بود
نهالي بُد اين رسته هم زآن درخت / شده خشك و بي بار و پژمرده سخت
من اكنون ز طبعم بهار آورم / مر اين شاخ را نو به بار آورم
«نظامي گنجوي» در سرآغاز «هفت پيكر» مي‌سرايد:
هرچه تاريخ شهرياران بود / در يكي نامه اختيار آن بود
چابك انديشه‌اي [= فردوسي] رسيده نخست / همه را نظم داده بود درست
آنچ از او نيم گفته بُد گفتم / گوهر نيم سفته را سفتم
زان سخنها كه تازي است و دري / در سواد بخاري و طبري
وز دگر نسخه‌ها پراكنده / هر دُري در دفيني آكنده
«ايرانشاه» درباره «كوش نامه» مي‌گويد كه «نبشته به يوناني و پهلوي» بود و اين آگاهي را دربر داشت: در مرز يمن، بر فراز يك كوهسار، فرزانه‌اي به نام «مهانش» مي‌زيست كه از تبار جمشيد بود. وي دفتري از پوست آهو داشت كه سرگذشت «آبتين» پدر «فريدون» در آن به چشم مي‌خورد.
در اينجا به فهرستي از منظومه‌ها مي‌نگريم كه خود، بر پاية نوشتارها و كتابهاي منثور پهلوي و پارسي بوده است:
كرشاسپ نامه / ابونصر علي بن احمد توسي / 458 قمري
بهمن نامه / ايرانشاه بن ابي الخير / پيرامون 500 قمري
كوش نامه / «« ««
فرامرز نامه / ؟
بانوگشسپ نامه / ؟
برزونامه (+ بيژن‌نامه + سوسن نامه) / عميد عطايي بن يعقوب (عطايي رازي)
شهريار نامه / سراج الدين عثمان بن محمد مختاري غزنوي
آذربرزين نامه / ؟
كـُك كوهزاد / ؟
شبرنگ نامه / ؟
جمشيد نامه / ؟
جهانگير نامه / ؟
داراب نامه / ؟
سام نامه / خواجو
خسرو و شيرين / نظامي گنجوي
هفت پيكر / نظامي گنجوي
ويس و رامين / فخرالدين اسعدگرگاني
و سرانجام بايد از «شاهنامه نوبخت» ياد كرد كه دنباله‌اي شايسته بر شاهكار فردوسي به شمار مي‌رود و در زمان «رضاشاه پهلوي» به سرايش درآمد و دربردارندة دوران «اسپهبدان» تا «پهلوي» مي‌باشد.