۱۴۰۲/۰۵/۱۵

سه گاه اشم وهو / هیربد سوشیانت مزدیسنا

سه گاه اشم وهو / هیربد سوشیانت مزدیسنا


اشم وهو وهیشتم استی

اردیبهشت، روشن ِ هستی

اوشتا استی اوشتا اهمایی

تو چون چراغ و چشم مایی

هی‌یت اشایی، وهیشتایی

پاکی و راستی و یکتایی

اشم

اهل ام




شمس من است زرتشت من / سروده: امید عطایی فرد

شمس من است زرتشت من / سروده:  امید عطایی فرد


باز آمدم، باز آمدم: با سازِ زرتشت، آمدم

شمس ِ من است: زرتشت ِ من، با راز ِ زرتشت آمدم

باز آوَرَم، باز آوَرَم: آن جام ِ جانان: آورم

چون ساغرم: گاتا بُوَد، من ساقی ِ دین آورم

باز یاورم، باز یاورم، آن کیش مهرَت: باورم

مهرابه ام: چون میهن است، امشاسـِپندان: باورم

باز آذَرَم، باز آذرم، از تیره راهان: بگزرم

این دل همان: آتشکدست، افزونتر از سیم و زَرَم

باز هَم‌دَمَم، باز هَم‌دَمَم، فرشوشترم، جاماسپ منم

در راغ و باغ و کاخ و کوخ، بی اندوه از بیش و کمم

باز آمدم، باز آمدم: هیربِد و موبِد آمدم

یَسنا: سروش من شدَست، کـُشتی ببسته آمدم

من کافرم، من کافرم، گبر و مجوسی: من منم

جوان ِ در نبرد: منم، آن پیر سهرورد: منم

به باخترم، به خاورم: نوای ایزدان، بَرَم

ز مینو ام، ز گیتی ام، بانگ بغانه: بر، دَرَم


هیربد سوشیانت مزدیسنا