{امید عطایی فرد}
یکی از آگاهیهای چشمگیر شاهنامه، در سرآغاز پادشاهی کیخسرو (کیاکسار؟ کورش؟) میباشد که لشگریان ایران و نقش درفشهای آنان را بازنموده است. به فرمان کیخسرو لشگریان در یک دشت پهناور گرد میآیند و در یک دفتر ویژه، نام سرداران و رزم افزارشان را مینگارند:• یکسد و ده سپهبد از خویشان کاووس به فرماندهی فریبرز پسر کاووس و عموی کیخسرو. درفش: خورشید.
• هشتاد گرزدار از خاندان نوذر به فرماندهی زرسپ پسر توس.
• هفتاد و هشت تن از خاندان گودرز پسر کشواد به فرماندهی او. درفش: شیر با شمشیر و گرز.
• درفش گیو پسر گودرز: گرگ.
• درفش رهام: ببر.
• شست و سه تن از تخمه گژدهم به فرماندهی گستهم. رزم افزار او تیروکمان بود و لشگریانش گرز و شمشیر داشتند. درفش: ماه.
• یکسد سوار از خویشان میلاد به فرماندهی پسرش گرگین.
• هشتاد و پنج سوار نگهبان گنج، از تخمه نوایه به فرماندهی برنه.
• سی و سه مهتر از تخمه پشنگ داماد توس «که زوبین بدی سازشان روز جنگ».
• هفتاد گردنکش با زره سغدی از خویشان شیروی به فرماندهی فرهاد. درفش: آهو.
• یکسد و پنج گـُرد از تخمه گرازه به فرماندهی او. «سپاهش کمندافکن» و «به زین اندرون حلقههای کمند». درفش: گراز.
• زنگه شاوران سوار بر فیل، با سپاهی که دارای نیزه و تیغ پولاد بودند. درفش: همای (شاهین، فروهر).
• هزار سوار با نیزه های دراز، به فرماندهی شیدوش. درفش: پیل.
• اشکش گرزدار از نژاد قباد. درفش: پلنگ.
• فرامرز پسر رستم با سپاهی پیل سوار. درفش: اژدهای هفت سر.