معروف است که قوم «هسینگ نو» پیش از آنکه « فاجعۀ طبیعی دهشتناکی» ایشان را دربرگیرد مردمان بسیار متمدنی بودند و دانشها و هنرهایی را بوجود آورده و پروردند که امروزه تبتیها هنوز از آنها آگاهند، مثل « گفتگو از فاصلۀ دور » و انتقال فکر از طریق فضا. ولی بازماندگان آن فاجعه به بربریت و خرافات روی آوردند. گزارش های این قدرتهای فراطبیعی علاقۀ دانشمندان روسی را برانگیخت. البته ایشان مجبور بودند که مطالعات خود را دربارۀ مسائل فراروانی در خفا انجام دهند چون استالین آنها را از دنبال کردن این « مسائل ابلهانۀ جادویی- مذهبی » منع کرده بود. پس مرگ آن دیکتاتور نیز که آزادی های بیشتری بدست آمد، هنوز با کمی شک و تردید به این مسأله می نگریستند، ولی کسانی که در این زمینه تحقیق می کردند توانستند مقامات را قانع سازند که این مسأله نه « جادو » که یک شاخۀ مهم از علم است که تحقیق دربارۀ آن به نوبۀ خود به پیشرفت بشر کمک خواهد کرد.
لئونید واسیلیف ( Leonid Vasilyev ) از آکادمی علوم روسیه فاش کرد که در زمان حیات استالین، وی در لنین گراد دست به انجام آزمایش هایی سرّی زده بود که در آنها این امر ثابت شده بود که افراد خاصی قادرند از طریق تله پاتی فکر را انتقال داده و یا آن را دریافت نمایند، حتی زمانیکه در سلول های زیر زمینی با دیوارهایی با روکش سرب قرار داشته باشند. روانشناس دیگری به نام پروفسور کاژینسکی ( Kazhinsky ) شواهد و مدارکی بدست آورد که تأییدگر این مطلب بود و یک گروه تحقیقاتی متشکل از روانپزشکان، روانشناسان، عصب شناسان و فیزیک دانان زیر نظر دکتر ای. ناوموف ( E. Naumov ) در موسکو تشکیل یافت. خروشچف شخصاً از این مطالعات حمایت می کرد، چرا که می پنداشتند این تحقیقات ممکن است در زمینۀ فضانوردی مفید واقع شود: انتقال افکار، خلبانان کشتی های فضایی را قادر می ساخت در صورتی که ابزارهای ارتباطیشان از کار می افتاد با یکدیگر و شاید با موجودات فرازمینی ارتباط برقرار کنند. بسیاری از دانشگاههای روسیه در حال آزمایش با داروهایی هستند که فکر می کنند می توانند قدرتهای تله پاتیکی را افزایش بدهند، و در دانشگاه موسکو تلاش می کنند تا دستگاهی بسازند که توانایی دریافتهای فرا حسی را بهبود بخشد.
این تحقیقات را دانشمندانی پیش می برند که دستگاههایی مثل «ماشین خواب» برای درمان بی خوابی و «روبوت هیپنوتیزور» را ساخته اند که مغز انسان را قادر می سازد حجمی از اطلاعات را که فراتر از ظرفیت عادی اش می باشد از بر کند. واسیلیف و پیروانش از زمانیکه تحقیق دربارۀ مسائل فراروانی از حالت ممنوعیت درآمد، چیزهای بسیاری از شاخه هایی غیر از شاخۀ علمی خود را بررسی نموده اند مانند باستان شناسی و کشفیات این علم در خصوص قوم هسینگ نو و تبتی ها. مدتها بود که می دانستند که لاماها داری قدرتهای فراحسی بودند، ولی جسورانه خواهد بود که احتمال بدهیم که ایشان همانند قوم هسینگ نو در دوران کهن، قادر به برقراری ارتباط با دیگر سیارات بودند. اما سردمداران علم در روسیه احتمال هیچ چیزی را رد نمی کنند. همانطور که لئونید سدوف ( Leonid Sedov ) که یک متخصص در زمینۀ مسائل فضانوردی بود به همکارانش اینگونه توصیه نمود: «شما باید همه چیز را بررسی کرده و هیچ چیز را از قلم نیاندازید، هر چقدر هم که بی ربط به نظر برسد. همیشه پس از مطالعه وقت برای دور انداختن، موجود خواهد بود».
اکنون سالهاست که دانشمندان روسی در هر شاخه ای از دانش مطابق این اندرز عمل کرده اند. گروه اکتشافی آنها در تبت دستور داشت که اطلاعات بدرد بخوری را در هر زمینه ای با خود بیاورد، از جمله دربارۀ پدیدۀ اسرارآمیز لانگ گوم ( lung- gom )، روشی ذهنی بدنی که قدرتهای خارق العادۀ مقاومت و بی وزنی را به فرد اعطاء می کند، و نیز تومو ( tu-mu ) که توسط آن انسان می تواند بدنش را وادار به تولید چنان حرارتی نماید که بتواند برهنه در ارتفاع 15000 پایی از سطح دریا زنده بماند. مسلماً روس ها فراموش نکرده اند که به دنبال شواهد تله پاتی یا انتقال افکار و تکان دادن اشیاء از راه دور ( telekinesis ) نیز باشند. در سال 1959 یک هیأت روسی از صومعه های متعددی در تبت بازدید به عمل آورد تا آنچه را که مقدور بود در خصوص « مسیرهای منتهی به ستارگان » کشف کند، یعنی چیزی که ممکن است مربوط به داستانهای علمی تخیلی محض به نظر بیاید. دانشمندی اسکاندیناویایی در یک کنفرانس فضانوردی در مسکو دربارۀ هیأت مزبور گزارش داد. مکتشفان با سختی های زیادی مواجه شدند: دو تن از آنان در شکافهای عمیقی افتاده به شدت مجروح شدند، همچنین گروه ناچار شد تا سه تن از اعضایش را که از خستگی از پا افتاده بودند در یک دهکدۀ مهمان نواز باقی بگذارد تا از آنها پرستاری شود. اما به هر حال دانشمندان روسی توانستند در صومعۀ گالدن ( Galden ) با لامای سالخورده ای ملاقات کنند که دانش ژرفی دربارۀ اختر شناسی و مشکلات موجود در زمینۀ فضانوردی داشت. لامای پیر مدعی بود که در شرایط خاصی قادر است که با ساکنین سیاره ای دیگر ارتباط بصری برقرار سازد.
وی مدتی طولانی به روسها اجازه نمی داد که شاهد چنین تجربه ای باشند، ولی سرانجام قبول کرد که به دو تن از ایشان اجازۀ این کار را بدهد. پس از آنکه گذاشتند تیم استراحت کرده چیزکی بخورد و بنوشد، آن دو منتخب را وادار به انجام تمرینات ذهنی تمرکز کردند که با «حرکات ژیمناستیکی یوگا» همراه بود، و ایشان باید رژیم غذایی خاصی را نیز رعایت می کردند. سپس آنها در اتاق کوچک و ساده ای که قرار بود آزمایش در آن انجام گیرد گرد آمدند. لامای پیر دست آن دو را گرفت و هر سه مطابق آنچه که از پیش به آنها گفته شده بود ذهنشان را متمرکز کردند، در حالیکه دستگاهی عجیب در فواصل معین صدای خفه ای را تولید می کرد که طنینش بلافاصله ساکت می شد. آنگاه در اعماق آن سلول تصویر نه چندان واضحی پدیدار شد: تصویر مزبور تدریجاً شکل موجودی را به خود گرفت که به نحوی شبیه انسان بود، ولی مشخصات بدنی اش را نمی شد به روشنی دید و اندامش همانند اندام یک حشره یا یک سخت پوست، بند بند بود. موجود صاف ایستاده بود و تکان نمی خورد، و در مقابلش چیزی بود که به نظر می آمد یک مدل متحرک منظومۀ شمسی باشد که تیر، ناهید، زمین و دیگر سیارات در آن گرد یک شیئی توپ مانند بزرگ و درخشان می چرخیدند. هنگامی که دانشمندان روسی کره های کوچک را شمردند، در کمال تعجب دریافتند که به جای نه سیاره ده سیاره وجود دارد! یک عضو اضافی منظومه در خارج از مدار پلوتو در حال گردش بود.
لامای پیر از پاسخ دادن به هر گونه سوألی دربارۀ منشأ تصویر سر باز زد، و تنها این را به دانشمندان گفت که به راستی سیارۀ دیگری خارج از مدار پلوتو وجود دارد. (احتمالاً سیارۀ مزبور یکی از اقمار نپتون بوده که از آن سیاره جدا شده و در مداری برای خود می چرخید) و پیش از آنکه سالهای زیادی بگذرد اخترشناسان آن را کشف خواهند نمود. این آزمایش حاصل دیگری نداشت؛ یکی از آنهایی که در آن شرکت کرده بود آن را اینگونه توصیف کرد: « نه من نه همکارم هرگز نمی توانیم بفهمیم که آیا آن تصویر واقعاً در برابر چشمانمان بود یا درون ذهنمان، آیا آن را از فضا ارسال می کردند یا خود لامای پیر آنرا بر حس هایمان تحمیل می کرد. می توانیم حدوداً بگوییم که آن موجود چه شکلی بود ولی چیزی غیر زمینی درباره اش وجود داشت، به سختی می توان احتمال داد که چیزی تا این حد غیر عادی را ذهن انسان به تنهایی متصور شود».
اختلافات سیاسی بین روسیه و چین باعث شده تا اکتشافات روسیه در تبت متوقف شود، لیکن دانشمندان این کشور هنوز علاقۀ شدیدی به این موضوع دارند. ایشان توجه خود را معطوف به هند کرده اند که معروف است استادان بزرگ یوگا در آنجا از اسراری آگاهند که به فضانوردان کمک می کند تا شرایط سفرهای فضایی را تاب بیاورند.
{زمین بدون زمان/ ترجمه: کامبیز منزوی}
لئونید واسیلیف ( Leonid Vasilyev ) از آکادمی علوم روسیه فاش کرد که در زمان حیات استالین، وی در لنین گراد دست به انجام آزمایش هایی سرّی زده بود که در آنها این امر ثابت شده بود که افراد خاصی قادرند از طریق تله پاتی فکر را انتقال داده و یا آن را دریافت نمایند، حتی زمانیکه در سلول های زیر زمینی با دیوارهایی با روکش سرب قرار داشته باشند. روانشناس دیگری به نام پروفسور کاژینسکی ( Kazhinsky ) شواهد و مدارکی بدست آورد که تأییدگر این مطلب بود و یک گروه تحقیقاتی متشکل از روانپزشکان، روانشناسان، عصب شناسان و فیزیک دانان زیر نظر دکتر ای. ناوموف ( E. Naumov ) در موسکو تشکیل یافت. خروشچف شخصاً از این مطالعات حمایت می کرد، چرا که می پنداشتند این تحقیقات ممکن است در زمینۀ فضانوردی مفید واقع شود: انتقال افکار، خلبانان کشتی های فضایی را قادر می ساخت در صورتی که ابزارهای ارتباطیشان از کار می افتاد با یکدیگر و شاید با موجودات فرازمینی ارتباط برقرار کنند. بسیاری از دانشگاههای روسیه در حال آزمایش با داروهایی هستند که فکر می کنند می توانند قدرتهای تله پاتیکی را افزایش بدهند، و در دانشگاه موسکو تلاش می کنند تا دستگاهی بسازند که توانایی دریافتهای فرا حسی را بهبود بخشد.
این تحقیقات را دانشمندانی پیش می برند که دستگاههایی مثل «ماشین خواب» برای درمان بی خوابی و «روبوت هیپنوتیزور» را ساخته اند که مغز انسان را قادر می سازد حجمی از اطلاعات را که فراتر از ظرفیت عادی اش می باشد از بر کند. واسیلیف و پیروانش از زمانیکه تحقیق دربارۀ مسائل فراروانی از حالت ممنوعیت درآمد، چیزهای بسیاری از شاخه هایی غیر از شاخۀ علمی خود را بررسی نموده اند مانند باستان شناسی و کشفیات این علم در خصوص قوم هسینگ نو و تبتی ها. مدتها بود که می دانستند که لاماها داری قدرتهای فراحسی بودند، ولی جسورانه خواهد بود که احتمال بدهیم که ایشان همانند قوم هسینگ نو در دوران کهن، قادر به برقراری ارتباط با دیگر سیارات بودند. اما سردمداران علم در روسیه احتمال هیچ چیزی را رد نمی کنند. همانطور که لئونید سدوف ( Leonid Sedov ) که یک متخصص در زمینۀ مسائل فضانوردی بود به همکارانش اینگونه توصیه نمود: «شما باید همه چیز را بررسی کرده و هیچ چیز را از قلم نیاندازید، هر چقدر هم که بی ربط به نظر برسد. همیشه پس از مطالعه وقت برای دور انداختن، موجود خواهد بود».
اکنون سالهاست که دانشمندان روسی در هر شاخه ای از دانش مطابق این اندرز عمل کرده اند. گروه اکتشافی آنها در تبت دستور داشت که اطلاعات بدرد بخوری را در هر زمینه ای با خود بیاورد، از جمله دربارۀ پدیدۀ اسرارآمیز لانگ گوم ( lung- gom )، روشی ذهنی بدنی که قدرتهای خارق العادۀ مقاومت و بی وزنی را به فرد اعطاء می کند، و نیز تومو ( tu-mu ) که توسط آن انسان می تواند بدنش را وادار به تولید چنان حرارتی نماید که بتواند برهنه در ارتفاع 15000 پایی از سطح دریا زنده بماند. مسلماً روس ها فراموش نکرده اند که به دنبال شواهد تله پاتی یا انتقال افکار و تکان دادن اشیاء از راه دور ( telekinesis ) نیز باشند. در سال 1959 یک هیأت روسی از صومعه های متعددی در تبت بازدید به عمل آورد تا آنچه را که مقدور بود در خصوص « مسیرهای منتهی به ستارگان » کشف کند، یعنی چیزی که ممکن است مربوط به داستانهای علمی تخیلی محض به نظر بیاید. دانشمندی اسکاندیناویایی در یک کنفرانس فضانوردی در مسکو دربارۀ هیأت مزبور گزارش داد. مکتشفان با سختی های زیادی مواجه شدند: دو تن از آنان در شکافهای عمیقی افتاده به شدت مجروح شدند، همچنین گروه ناچار شد تا سه تن از اعضایش را که از خستگی از پا افتاده بودند در یک دهکدۀ مهمان نواز باقی بگذارد تا از آنها پرستاری شود. اما به هر حال دانشمندان روسی توانستند در صومعۀ گالدن ( Galden ) با لامای سالخورده ای ملاقات کنند که دانش ژرفی دربارۀ اختر شناسی و مشکلات موجود در زمینۀ فضانوردی داشت. لامای پیر مدعی بود که در شرایط خاصی قادر است که با ساکنین سیاره ای دیگر ارتباط بصری برقرار سازد.
وی مدتی طولانی به روسها اجازه نمی داد که شاهد چنین تجربه ای باشند، ولی سرانجام قبول کرد که به دو تن از ایشان اجازۀ این کار را بدهد. پس از آنکه گذاشتند تیم استراحت کرده چیزکی بخورد و بنوشد، آن دو منتخب را وادار به انجام تمرینات ذهنی تمرکز کردند که با «حرکات ژیمناستیکی یوگا» همراه بود، و ایشان باید رژیم غذایی خاصی را نیز رعایت می کردند. سپس آنها در اتاق کوچک و ساده ای که قرار بود آزمایش در آن انجام گیرد گرد آمدند. لامای پیر دست آن دو را گرفت و هر سه مطابق آنچه که از پیش به آنها گفته شده بود ذهنشان را متمرکز کردند، در حالیکه دستگاهی عجیب در فواصل معین صدای خفه ای را تولید می کرد که طنینش بلافاصله ساکت می شد. آنگاه در اعماق آن سلول تصویر نه چندان واضحی پدیدار شد: تصویر مزبور تدریجاً شکل موجودی را به خود گرفت که به نحوی شبیه انسان بود، ولی مشخصات بدنی اش را نمی شد به روشنی دید و اندامش همانند اندام یک حشره یا یک سخت پوست، بند بند بود. موجود صاف ایستاده بود و تکان نمی خورد، و در مقابلش چیزی بود که به نظر می آمد یک مدل متحرک منظومۀ شمسی باشد که تیر، ناهید، زمین و دیگر سیارات در آن گرد یک شیئی توپ مانند بزرگ و درخشان می چرخیدند. هنگامی که دانشمندان روسی کره های کوچک را شمردند، در کمال تعجب دریافتند که به جای نه سیاره ده سیاره وجود دارد! یک عضو اضافی منظومه در خارج از مدار پلوتو در حال گردش بود.
لامای پیر از پاسخ دادن به هر گونه سوألی دربارۀ منشأ تصویر سر باز زد، و تنها این را به دانشمندان گفت که به راستی سیارۀ دیگری خارج از مدار پلوتو وجود دارد. (احتمالاً سیارۀ مزبور یکی از اقمار نپتون بوده که از آن سیاره جدا شده و در مداری برای خود می چرخید) و پیش از آنکه سالهای زیادی بگذرد اخترشناسان آن را کشف خواهند نمود. این آزمایش حاصل دیگری نداشت؛ یکی از آنهایی که در آن شرکت کرده بود آن را اینگونه توصیف کرد: « نه من نه همکارم هرگز نمی توانیم بفهمیم که آیا آن تصویر واقعاً در برابر چشمانمان بود یا درون ذهنمان، آیا آن را از فضا ارسال می کردند یا خود لامای پیر آنرا بر حس هایمان تحمیل می کرد. می توانیم حدوداً بگوییم که آن موجود چه شکلی بود ولی چیزی غیر زمینی درباره اش وجود داشت، به سختی می توان احتمال داد که چیزی تا این حد غیر عادی را ذهن انسان به تنهایی متصور شود».
اختلافات سیاسی بین روسیه و چین باعث شده تا اکتشافات روسیه در تبت متوقف شود، لیکن دانشمندان این کشور هنوز علاقۀ شدیدی به این موضوع دارند. ایشان توجه خود را معطوف به هند کرده اند که معروف است استادان بزرگ یوگا در آنجا از اسراری آگاهند که به فضانوردان کمک می کند تا شرایط سفرهای فضایی را تاب بیاورند.
{زمین بدون زمان/ ترجمه: کامبیز منزوی}