امید عطایی فرد
به گمان نگارنده، بهترین معنا برای پردیس: دژ آسمانی (فرا دژ) می باشد. در «بن دهش» نمایه ی خود آسمان به این گونه است:
دژگونه بارویی که آن را هر افزاری که برای نبرد بایسته است، در میان نهاده شده باشد؛ یا بمانند خانه ای که هر چیز در آن بماند. بن پایه ی آسمان را آن چند پهناست که آن را درازاست؛ او را آن چند درازاست که او را بالاست؛ او را آن چند بالاست که او را ژرفاست.
در جای دیگر از کتاب «بن دهش» آمده:
(ایزد) اَرد، مینوی پرهیزگاری و بهشتی بودن است... بهشت را نیز نگهبانی می کند که خانه مانندی است گوهر نشان. بهشت را چنین گوید: خانه ای که مسکن مردم نیکو است.
ایزدان دیگر نیز دارای بنای بهشتی هستند:
سروش ... را می ستاییم. کسی که خانه سد ستون پیروزمندش در بالای بلندترین قله ساخته شده است. داخل آن با روشنایی خود و خارج آن با ستارگان آراسته است.(1)
(آناهیتا) دارای هزار رود و هزار دریاچه.. است. در کرانه ی هر یک از این دریاچه ها، خانه ای خوب ساخت، با یکسد پنجره ی درخشان و هزار ستون خوش تراش برپاست. خانه ای بس بزرگ که بر فراز هزار پایه جای دارد. در هر یک از این خانه ها بر روی تختی، بستری زیبا و بالش هایی خوشبو گسترده است.(2)
سراهای آسمانی و بناهای بهشتی در زمین نیز دارای بازتاب بود. در نوشتارهای پهلوی می خوانیم:
ورجمکرد در ایرانویچ زیر زمین ساخته شده است. و همه گونه تخم از همه ی آفریدگان اورمزد خدا از مردم و ستور و گوسفند و پرنده، هرچه بهتر و گزیده تر است، بدانجا برده شده است. و هر چهل سال از زنی و مردی که آنجا هستند فرزندی زاده شود. و مردم زندگیشان سیسد سال است. و درد و آفت کم دارند.(3)
درباره ی خانه افراسیاب گوید که زیر زمین به جادویی ساخته شده است. به روشنی، خانه در شب چون روز روشن بود. چهار رود در آن می تازد: یکی آب، یکی می، یکی شیر، و یکی ماست زده(دوغ). بر سقف آن، جایگاه خورشید و جایگاه ماه به روشنی در آراسته است. به بالای یک هزار مرد میانه بالا، بالای خانه بود.(4)
تخت جمشید هم نمودار بنای بهشتی به شمار می رود. آرتور پوپ می نویسد: نقشه ساختمان تخت جمشید یکجا و برای یک آرمان که تا اندازه ای نیز جنبه شخصی و سیاسی هم داشت، اما اساساً جنبه مذهبی آن بر دیگر نجبه ها غلبه داشته است، کشیده و اجرا شده بود. تخت جمشید در حکم کعبه ی دینی و مقام شهر خدایی در زمین را داشته که نماینده ی شهرر آسمانی (ملکوت الهی) شناخته می شده و سراسر آن حاکی از این بود که قدرت شاهی را اهورامزدا به ودیعه داده است... آماج اصلی از ساختن تخت جمشید آن بوده که یک نمونه ی عالی از آسمان، در زمین باشد و با شکوه شگفت آور و زیبایی آسمانی خود، نیروی مقاومت ناپذیری به خواهش ها و نیایش های مردم بخشد، و ایزدان را تشویق نماید تا فراوانی نعمت را که در مراسم جشن نشان داده می شود، در سراسر زمین برقرار کنند.(5)
در قرآن آمده:
ایشان(پرهیزگاران) راست غرفه هایی که بالای آ ها غرفه ای بنا شده و از زیر آن ها نهرها روان میشود(...) و به سوی بهشت کشانده شوند گروه گروه، کسانی که از پروردگارشان پرهیز کردند تا چون بیایند به آنجا درهای آن گشاده گردد و خازنان آن به ایشان گویند: «درود بر شما، پاک بودید، به بهشت در آیید و جاودانه در آن بمانید.»(6)
در «مهابهارات» می خوانیم:
این خانه که دارای درخشندگی خورشید است، هر چه را آرزو کنند، می بخشدو آنجا که نه بسیار سرد است و نه بسیار گرم، دل را شادمان کند. در آن انجمن سرا، نه اندوه است، نه ناتوانی سالخوردگی، نه گرسنگی و نه تشنگی . نه هیچ چیز ناخوشایندی را در آن جای است و نه هیچ گونه بدبختی یا اندوه. در آنجا هیچ خستگی و هیچ گونه احساس بد نمی تواند وجود داشته باشد. هر چه آرزو کردنی است- آسمانی یا بشری- در آن سرا می توان یافت. همه گونه چیزهای لذت بخش، هم چنین همه گونه خوردنی های شرین پر آب، دلپذیر و لذیذ، لیسیدنی و مکیدنی و آشامیدنی، به فراوانی آنجا هست. حلقه های گل در آن سرا، دلپذیرترین عطر را دارند و درختانی که پیرامون آنند، میوه هایی را که از آن بخواهند، میدهند. هم آب های گرم و هم آب های سرد آنجاست، و اینها شیرین و دلپذیرند. آن انجمن سرای دلپذیر که همه جا به خواست صاحبش در حرکت است، بس وسیع است. این سرا، تابنده با درخشندگی خویش، جلوه گر با همه ی زیباییش بر پاست. عطرهای عالی و صداهای خوش، و تاج هایی از گل های آسمانی پیوسته دست به دست هم می دهند تا آن سرا را به نهایت خجسته سازند.(7)
در استوره های اسکاندیناوی آمده است:
در آغاز هستی، اودین odin دوازده داور برای فرمان راندن بر آس گارد asgard 9 و به دست گرفتن سرنوشت مردمان برگزید. آنان نخست کتخی بزرگ برآوردند که مسند همه، به جز تخت «پدر خویشتن خویش» در آن قرار داده شده بود. آن را گلادهایم Gladheim می خوانند که بزرگترین و زیباترین کاخ دنیاست و درون و بیرون آن، همه با زر ناب ساخته شده است. در قسمت جنوبی تر آس گارد، کاخی است به نام کاخ گیمل Giml. این کاخ با شکوه ترین کاخ است و چون خورشید می درخشد. می گویند حتی پس از در هم ریختن زمین و آسمان ها نیز پا بر جا خواهد بود و مردمان نیک و پرهیزگار را در آن مسکن خواهند داد.(10)
پی نوشت ها:
1. سروش یشت(یسنا 57)،کرده ی 9.
2.آبان یشت، کرده 23.
3.مینوی خرد، پرسش 61، بند 15 تا 19.
4.بن دهش، ص 138.
5.برگرفته از: چهارسو، ص 163 و 165.
6.سوره الزمر، ایات 20 و 73.
7.مهابهارات/برگرفته از: نخستین انسان، رویه 293.
8.اودین: پدر خدایان.
9.آس گارد: نشست گاه آس ها یا خدایان در میانه ی زمین.
10.داستان های وایکینگ ها، ص 14 و 15.
پایان./ با سپاس از یزدان صفایی
بنای بهشتی
دژگونه بارویی که آن را هر افزاری که برای نبرد بایسته است، در میان نهاده شده باشد؛ یا بمانند خانه ای که هر چیز در آن بماند. بن پایه ی آسمان را آن چند پهناست که آن را درازاست؛ او را آن چند درازاست که او را بالاست؛ او را آن چند بالاست که او را ژرفاست.
در جای دیگر از کتاب «بن دهش» آمده:
(ایزد) اَرد، مینوی پرهیزگاری و بهشتی بودن است... بهشت را نیز نگهبانی می کند که خانه مانندی است گوهر نشان. بهشت را چنین گوید: خانه ای که مسکن مردم نیکو است.
ایزدان دیگر نیز دارای بنای بهشتی هستند:
سروش ... را می ستاییم. کسی که خانه سد ستون پیروزمندش در بالای بلندترین قله ساخته شده است. داخل آن با روشنایی خود و خارج آن با ستارگان آراسته است.(1)
(آناهیتا) دارای هزار رود و هزار دریاچه.. است. در کرانه ی هر یک از این دریاچه ها، خانه ای خوب ساخت، با یکسد پنجره ی درخشان و هزار ستون خوش تراش برپاست. خانه ای بس بزرگ که بر فراز هزار پایه جای دارد. در هر یک از این خانه ها بر روی تختی، بستری زیبا و بالش هایی خوشبو گسترده است.(2)
سراهای آسمانی و بناهای بهشتی در زمین نیز دارای بازتاب بود. در نوشتارهای پهلوی می خوانیم:
ورجمکرد در ایرانویچ زیر زمین ساخته شده است. و همه گونه تخم از همه ی آفریدگان اورمزد خدا از مردم و ستور و گوسفند و پرنده، هرچه بهتر و گزیده تر است، بدانجا برده شده است. و هر چهل سال از زنی و مردی که آنجا هستند فرزندی زاده شود. و مردم زندگیشان سیسد سال است. و درد و آفت کم دارند.(3)
درباره ی خانه افراسیاب گوید که زیر زمین به جادویی ساخته شده است. به روشنی، خانه در شب چون روز روشن بود. چهار رود در آن می تازد: یکی آب، یکی می، یکی شیر، و یکی ماست زده(دوغ). بر سقف آن، جایگاه خورشید و جایگاه ماه به روشنی در آراسته است. به بالای یک هزار مرد میانه بالا، بالای خانه بود.(4)
تخت جمشید هم نمودار بنای بهشتی به شمار می رود. آرتور پوپ می نویسد: نقشه ساختمان تخت جمشید یکجا و برای یک آرمان که تا اندازه ای نیز جنبه شخصی و سیاسی هم داشت، اما اساساً جنبه مذهبی آن بر دیگر نجبه ها غلبه داشته است، کشیده و اجرا شده بود. تخت جمشید در حکم کعبه ی دینی و مقام شهر خدایی در زمین را داشته که نماینده ی شهرر آسمانی (ملکوت الهی) شناخته می شده و سراسر آن حاکی از این بود که قدرت شاهی را اهورامزدا به ودیعه داده است... آماج اصلی از ساختن تخت جمشید آن بوده که یک نمونه ی عالی از آسمان، در زمین باشد و با شکوه شگفت آور و زیبایی آسمانی خود، نیروی مقاومت ناپذیری به خواهش ها و نیایش های مردم بخشد، و ایزدان را تشویق نماید تا فراوانی نعمت را که در مراسم جشن نشان داده می شود، در سراسر زمین برقرار کنند.(5)
در قرآن آمده:
ایشان(پرهیزگاران) راست غرفه هایی که بالای آ ها غرفه ای بنا شده و از زیر آن ها نهرها روان میشود(...) و به سوی بهشت کشانده شوند گروه گروه، کسانی که از پروردگارشان پرهیز کردند تا چون بیایند به آنجا درهای آن گشاده گردد و خازنان آن به ایشان گویند: «درود بر شما، پاک بودید، به بهشت در آیید و جاودانه در آن بمانید.»(6)
در «مهابهارات» می خوانیم:
این خانه که دارای درخشندگی خورشید است، هر چه را آرزو کنند، می بخشدو آنجا که نه بسیار سرد است و نه بسیار گرم، دل را شادمان کند. در آن انجمن سرا، نه اندوه است، نه ناتوانی سالخوردگی، نه گرسنگی و نه تشنگی . نه هیچ چیز ناخوشایندی را در آن جای است و نه هیچ گونه بدبختی یا اندوه. در آنجا هیچ خستگی و هیچ گونه احساس بد نمی تواند وجود داشته باشد. هر چه آرزو کردنی است- آسمانی یا بشری- در آن سرا می توان یافت. همه گونه چیزهای لذت بخش، هم چنین همه گونه خوردنی های شرین پر آب، دلپذیر و لذیذ، لیسیدنی و مکیدنی و آشامیدنی، به فراوانی آنجا هست. حلقه های گل در آن سرا، دلپذیرترین عطر را دارند و درختانی که پیرامون آنند، میوه هایی را که از آن بخواهند، میدهند. هم آب های گرم و هم آب های سرد آنجاست، و اینها شیرین و دلپذیرند. آن انجمن سرای دلپذیر که همه جا به خواست صاحبش در حرکت است، بس وسیع است. این سرا، تابنده با درخشندگی خویش، جلوه گر با همه ی زیباییش بر پاست. عطرهای عالی و صداهای خوش، و تاج هایی از گل های آسمانی پیوسته دست به دست هم می دهند تا آن سرا را به نهایت خجسته سازند.(7)
در استوره های اسکاندیناوی آمده است:
در آغاز هستی، اودین odin دوازده داور برای فرمان راندن بر آس گارد asgard 9 و به دست گرفتن سرنوشت مردمان برگزید. آنان نخست کتخی بزرگ برآوردند که مسند همه، به جز تخت «پدر خویشتن خویش» در آن قرار داده شده بود. آن را گلادهایم Gladheim می خوانند که بزرگترین و زیباترین کاخ دنیاست و درون و بیرون آن، همه با زر ناب ساخته شده است. در قسمت جنوبی تر آس گارد، کاخی است به نام کاخ گیمل Giml. این کاخ با شکوه ترین کاخ است و چون خورشید می درخشد. می گویند حتی پس از در هم ریختن زمین و آسمان ها نیز پا بر جا خواهد بود و مردمان نیک و پرهیزگار را در آن مسکن خواهند داد.(10)
پی نوشت ها:
1. سروش یشت(یسنا 57)،کرده ی 9.
2.آبان یشت، کرده 23.
3.مینوی خرد، پرسش 61، بند 15 تا 19.
4.بن دهش، ص 138.
5.برگرفته از: چهارسو، ص 163 و 165.
6.سوره الزمر، ایات 20 و 73.
7.مهابهارات/برگرفته از: نخستین انسان، رویه 293.
8.اودین: پدر خدایان.
9.آس گارد: نشست گاه آس ها یا خدایان در میانه ی زمین.
10.داستان های وایکینگ ها، ص 14 و 15.
پایان./ با سپاس از یزدان صفایی