۱۳۹۵/۰۳/۰۸

اردشیر بابکان در دینکرد چهارم

{} شاهنشاه اردشیر بابکان اگر برچیده و جدا از خدایی (فرمانروایی) پدر و نیاکانش میشد، کمتر سزاوار دهبدی و شهریاری میگردید. دین آگاهان از پیش میدانستند که او می اید و با فره اش جهان را باز می اراید و سود میبخشد. با انچنان پیراستگی بزرگ که پیش از رسیدن او، فره مندی اش بسان بامدادی نیکو مینمود و مایه ی فرزانگی، اگاهی، تخشایی و کوشش بود. اگر پیراسته نبود، آن بخت جهنده، پیش از امدنش دریافت و دیده نمیشد.

دینکرد ۴- بندهای ۵۹ تا ۶۶ - گزارش امید عطایی فرد

{} چیزهای بسیار پیداست، همچون چم و سبب گرمای کم زمین که زمان آن برای زمین هنگامیست که خورشید بی فروغ است؛ تا نیمروز که تابش آن پر و سرشار میشود. در این فاصله و دوری گرما، نمناکی و تری اندروای (آسمان و جَو)، بیشترین هستی و حیات را اندرون زمین می اورد. برایند نیمروز بر دو اینه و نوع است: یکی اینکه بسیاری از آفتها و اسیبها از تابش ان اتش (خورشید)، باز داشته میشود و به چم و سبب اورنگ گرانبار خورشید، کم پیدا میشود. دیگر اینکه   کم زوری و کم سویی و نزاری چشم، به یاری دادار بهتر میشود.
{} کسانی که از بیم دیوپرستان، کده ها و خانمان خویش را رها میکنند و به دژی استوار پناه میبرند، سرانجام پیروز میشوند. آنها نا زدودنی و بی گزند از تباهی، به یاری راستگویی و منش گرانبها و رادمردی، برنده میشوند. و اگر گرسنه هم باشند، بر کردار پهلوانی که برچیده و برگزیده اند، ایستادگی میکنند. آنها به گوهر و تخمه ی خوب، گواهی میدهند و پیداتر و اشکارتر میکنند چه کسی سزاوار فرمانروایی است. پس به چم و دلیل سزاواری و کنش دهبدان و فرمانروایان، همه ی بازماندگانشان را گرامی میدارند. از اوستا پیداست که اگر تخمه شماری و نژادشناسی، دانسته و روشن نباشد، بازماندگان از بازبینی و بازیابی سزاواری شان، شناخته و برگزیده میشوند.

۱۳۹۵/۰۳/۰۳

دینکرد ۴ - بندهای ۵۰ تا ۵۸

گزارش: امید عطایی فرد
.
کوشندگان همپیمان با گفتارهای دادگرانه ی دین، پرسیدند: ایا میشود که بودن (وجود): کناره مند و محدود باشد یا نه؟ ایا توان و دانایی، اندک و قابل اندازه گیری است یا فراخ و بینهایت؟ ایا یکدیگر را فراواک و بازتاب میدهند و دربر دارند یا نه؟ اگر نمیشود که بودن (وجود): کناره مند و محدود باشد (یعنی اگر وجود مادی بینهایت است)، پس نمیشود آن را بودن (وجود مادی) خاند چراکه بوده ها دارای مرزبندی و توان محدود است. آیا همه ی کنشها درون زمان است یا بی زمان میباشد؟ ایا فرسایش دارای فرجام و پایان میشود یا نه؟ ایا همه ی کنشها و کارهایی که هم اکنون انجام میشود، با دانشی بربسته است یا نه؟ اگر کنشها با نیرویی بنیادین در زمانه ی بیکرانه است، «دانش دین» چه میگوید؟ پس پیراسته چیست؟ و پیراستار کیست؟ توان و چهره و کنش، و درشت خاهی او (پیراستار) از چیست؟
این نیز کسی که کام دادار را انجام میدهد، چون و چرایش از هر ستایش به چیست؟ جدا از این، بردباری و شکرگزاری اش برای چیست؟

۱۳۹۵/۰۲/۱۶

نوزایی ایرانی: فره ی زرتشت

کتاب چهارم دینکرد

گزارش: امید عطایی فرد
کتاب ۴ دینکرد
.
{} بی چون و چرایی، بنیادی در میان است که به خودش (اورمزد) ماندگار میباشد. دومین (امشاسپند) که نخستین خیشاوند (آفریده ی اورمزد) به شمار میرود و پیش از همگان، از آفرینش بو برده و آن را دریافته است، امشاسپند بهمن میباشد.
{} بن و سبب آسیب و آزار، از اهریمن است. با نگرشی درست و کامل، در هر چیزی، دو هماورد و رزم آرا دیده میشود؛ یکی را پایه و بهره و بن: «نیستی» است چراکه بنیاد نام و نامبرداری اش از جدایی و هماوردی (با هستی) می اید. نمیشود هر دو هماورد (اهورا و اهریمن) سزاوار راستی و هم اندازه باشند.
{} بریدن (نفوذ به) کرانه ی تیز سوگ (فرازگاه نورانی اورمزد) شدنی نبوده و نخاهد بود. آن سوگ تیز (آتش بلند آسمانی)، دو کوست (پهنه) دارد و بهره ها میبخشد؛ آنچنانکه یک به یک استوار و نابریدنی است. همچنین از همه چیز و همه کس گردیده به خودش باز می اید و همه یکی میشوند. (اورمزد) همچون چیزها و اشیا، از هیچ چم و پیش زمینه ای بنا نشده است. 
{} آن دو (اهورا و اهریمن) تک تک، چم و چیدمانشان از خودشان میباشد؛ نه انکه هر دو از یک جنس باشند. این (حقیقت) از بنگاه و مبدا و استواری یکایک انها نمودار است. هماوردی ان دو، نه تنها تک به تک، بلکه در یکایک برآورده ها و موجودات میرا به شیوه ای همانند میباشد. در میان بودن دو نام (اورمزد و اهریمن) که یکی را همراه دیگری بازمیگویند و یاد میکنند، جدایی و تفاوت اسمی آنها را نیز نشان میدهد.
{} دومین فراداده ی بنیادین که از افزایش خویشتن یگانه (اورمزد) پدید آمده، اردیبهشت: نخستین ترس آگاه و فروتن میباشد، چراکه از فراز آفرینش، نخستین چیز در دهش دادار: ترس آگاهی (احترام و تواضع) بوده است. او در میان امشاسپندان، جایگاه سوم را (پس از اورمزد و بهمن) دارد. چون در سراغاز: خود اورمزد است. دوم: بهمن آفریده ی اغازین است. سوم: اردیبهشت ترس اگاه بوده که به یاری بهمن، از اورمزد ترس اگاهی و فرمانبری دارد. با بینشی همه جانبه و پرستشی به اندازه و درخور خدایی، و بندگی و پرستندگی از بنیاد آفرینش، چهره اش استوار مانده و پرستندگان و بندگان اورمزد را به خیم و خوی خدایان در می اندازد.
{} چهارمین شکوهمند (امشاسپند) از خویش - خدایی اورمزد: شهریور باآفرین است که هرآینه، برجستگی و شایستگی اش از کردار راست میباشد. با سرایش آمرزش (طلب مغفرت) درویشان، نگهدار زین افزار فلزین است. او هم آواز با امشاسپند بهمن دست یاخته به: اخوکامگی (جان بانی)، دین افزونی، آشتی، آسن خرد (عقل ذاتی)، گوش سرود خرد (عقل اکتسابی). او هم-زهدان و همزاد ایرمان خاهی (دوستی و مهمان نوازی) و هم اواز با سوگ (آتش) اردیبهشت است. او همگان را هم اواز میشود تا فراز روند و همانند گردیدن خود را با خدا فرا نمایند. دین و آفریدگان را بیارایند، از اهریمن روی برتابند، همه ی فره ها و روشنیها را گرامی و بزرگ بدارند.   

{} رواج دین و خدایی (دولت) کامیاب در جهان و در میان آفریدگان، وابسته به پیمان راست ایشان است. با امدن خدایی (فرمانروایی) همراه با دین نیرومند و باورکردنی (قابل اعتماد)، و یا با امدن دین همراه با خدایی (شهریاری) که نیرویش راستی است، آن (همبستگی کیش و کشور) را ویژه ای در ویژگان (پاک پاکان، خاص الخاص) میگویند.