۱۳۸۸/۰۴/۰۲

ایران. اسلام. عرب (۸)


بر پادشاه فرض است که از امور سرزمینهایی که با دشمن هم مرزند پیوسته جویا باشد. بدان که اگر فتنه ای در آنجاها برخیزد آتش آن زودتر برافروزد و دیرتر خاموش شود. و چون آن سرزمینها از تو دورند، فتنه آنها نیز بزرگتر خواهد بود.
[وصیت شاپور پسر اردشیر]
ریشه های فروپاشی (۱)
سرآغاز فروپاشی ایران ساسانی را از پاره کردن نامه رسول اسلام به دست شاهنشاه ایران دانسته اند. خيام در نوروز نامه یکی از دلایل دریدن نامه را چنین مینویسد: پيغامبر ص انگشتري به انگشت اندر آورد و نامه‌ها كه فرستادي به هر ناحيتي، به مُهر فرستادي؛ سبب آن بود كه نامة او بي مُهر به پرويز رسيد. پرويز از آن در خشم شد. نامه را برنخواند و بدريد و گفت: < نامة بي مهر چون سر بي كلاه بُوَد و سر بي كلاه انجمن را نشايد>.
به نوشته گردیزی: <پرویز رسولان فرستاد تا پیغمبرص را بیارند و بر وی انکار کنند. و تا رسولان به مدینه رسیدند پرویز را پسر او شیرویه بکشت>.
میتوان گمان کرد که با نفوذ همدستان سلمان در دربار ساسانی، و با توجه به پشتیبانی رومیان از مسلمانان (در برابر همبستگی ساسانیان و قریشیان)، شیرویه با هدایت سلمانیان، پدرش خسروپرویز را از تخت سرنگون کرد. به یاد داشته باشیم که زید پسرخوانده رسول برای بازرگانی به ایران آمد و شد داشت و میتوانست نیروهای مخالف ساسانیان را سازماندهی کند. داستان پادشاه (پرویز) و پیامبر (محمد) همانندیهای با هم دارد. هر دو هنگام فرار از برابر دشمن به غاری پناه میبرند. همچنین راهبی مسیحی برای آنها پیشگوییهایی میکند...
درباره فروپاشي ساسانيان كه به نادرست و طوطي‌وار، ناشي از اختلاف طبقاتي مي‌دانند، بايد به چند نكته توجه كرد: الف. اين فروپاشي با پدركشي شيرويه فرزند تبهكار خسروپرويز آغاز شد. وي كه مادري رومي داشت، از سوي مثلث «نصراني ــ مزدكي ــ تازي» هدايت مي‌شد.. ب. جنگهاي داخلي در ايران و مرگ و سقوط پي در پي شاهان و سرداران. پ. بازشدن جبهة دوم جنگ در خراسان از سوي تركان؛ همزمان با هجوم و چپاول و كشتار تازيان. مورخان مسلمان اشاره كرده‌اند كه اين هجوم با همراهي قبايل بت‌پرست و مسيحي و غيره بوده و مردم ايران دلاورانه پايداري كردند. ت. ايفاي نقش ستون پنجم و جنگ رواني، از سوي آنارشيستها و كمونيستهاي مزدكي و مانوي، و از هم‌گسيختگي اركان ارتش و دولت شاهنشاهي به دست آنان.
از دیگر دلایل فروپاشی ساسانیان را باید از زبان ابن خلدون شنید که میگوید اقوام وحشی مانند عرب: به علت قدرت در جنگاوری و خشونت با ملل دیگر، در تسخیر و بنده ساختن طوایف تواناترند و از این گزشته با ملتها و اقوام دیگر مانند حیوانات درنده نسبت به دیگر جانوران بیزبان رفتار میکنند... میگویند وقتی مردم با عمر بیعت کردند آنان را به تصرف عراق برمی انگیخت و میگفت: <حجاز نباید خانه و مسکن شما باشد. اینجا تنها میتوانید گیاه و خوراک شتران خود را بجویید و فقط برای این منظور در این سرزمین تاب بیاورید. کجا هستند مهاجرانی که از میهن خویش کوچ کرده و از وعده‌گاه خدا (مکه) دوری گزیده اند؟ بروید و سرزمینهایی را به چنگ آورید که خدا در کتاب خود وعده فرمود شما را وارث آن کند>. و این موضوع را در حالت عربهای قدیم نیز میتوان در نظر گرفت. [مقدمه، فصل ۲۱]
دیگر اینکه برخلاف آنچه که معمولن خوانده ایم تازیان نه نفراتی نااگاه از فنون جنگی و صرفن متکی به ایمان، بلکه سپاهیانی کارآزموده بودند. در کتاب «تاریخ عرب قبل از اسلام» به انواع شمشیر، نیزه، تیروکمان، زره، کلاهخود، سپر، منجنیق و عراده در میان برخی از قبایل عرب اشاره شده است. <عربهای «حیره» نحوه آرایش سپاه و شیوه کمین کردن را از ایرانیان آموخته بودند>.