(نقد بر نوشته ی ثاقبفر درباره کتاب پیامبر آریایی)
در تارنمای روزنامک، در روز 5 تیر 86 شاهد مطلبی بودیم با نام «گزندهای تعصب، نقدی بر کتاب پیامبر آریایی». جناب ثاقب فر از همسانی جوانی خود و جوانی امید عطایی سخن گفته اند و به گفته خودشان کتاب آگاهی آریایی ایشان تاریخ 1400 سال اخیر ایران را نادیده گرفته است. ایشان با ذکر این گفته، امید عطایی را گذشته خود دانسته و خطاهای ایشان را به دلیل جوانی بخشودنی دانسته اند. منتها نکته ای که از نظر دور مانده این است که امید عطایی در آثارش هرگز تاریخ ایران را به دوره پیش و پس از اسلام بخش بندی نکرده و با کارد به سلاخی تاریخ و فرهنگ ایران نپرداخته است. آنچه برای امید عطایی به عنوان "تاریخ ایران" مطرح است، از نخستین سنگ نگاره های غارهای دوران سنگی و فلان کوزه شکسته تمدن مهجور فلان استان مربوط به 9 هزار سال پیش آغاز شده و تا دوران معاصر و همین امروز ادامه می یابد. "فرهنگ ایران" برای امید عطایی یعنی داشته های معنوی مردم ایران از چندین هزار سال پیش تا همین امروز. امید عطایی فرهنگ و تاریخ ایران را خطی میداند که شاید بالا و پایین رفته و به سمت و سویی منحرف شده باشد، ولی گسسته نمیشود. امید عطایی نیز حق دارد و باید مانند همه پژوهشگران دلبسته گوشه ای از فرهنگ ایران شود. ولی اگر کسی سراغ دارد که امید عطایی در کتابی یا مقاله ای یا سخنرانی به گوشه ای از ادب و فرهنگ ایران تاخته است، به من نشان دهد. مقایسه بفرمایید با دیگر پژوهشگران. گروهی دلبسته اسلامیت ایران 1400 سال اخیر شده و عنصر ایرانی یا آریایی را محکوم میکنند. گروهی چنان غرق در فضای استوره ها شده اند که اصلا دوران تاریخی ما (ماد به بعد) را شایسته ارزش و گرامیداشت نمیدانند!!! به عکس گروهی هستند که کوچکترین ارجی برای دوران پیش از تاریخ نمیدهند. چنان فضایی درست کرده اند که اگر کسی پایش را به پژوهشگاه تاریخ بگذارد مانند قطب مثبت و منفی آهن ربا به یک سو میجهد. یا میشود هوادار ساسانیان و یا اشکانیان. یا هخامنشیان یا مادها. اگر هریک را ترجیح دهد هیچ حیثیتی برای دیگری باقی نمیگذارد. ولی همین امید عطایی نه تنها برای همه دوره های تاریخ ایران باستان شدیدا احترام قائل بوده و ارزش های آنها را نمایانده است، بلکه هرجا توانسته است از سلسله های پس از اسلام (صفاریان و سامانیان و ...) تمجید کرده و حتا از صفویان هواداری کرده است. جناب ثاقب فر کلاه خویش را قاضی کنید. آیا چنین کسی مانند جوانی شماست؟ آیا چنین کسی از گزند تعصب آسیب دیده است؟ چرا به این وجه از کار او نگاه نمیکنید؟ امید عطایی به همین جا بسنده نکرده و سخن از یکی بودن فرهنگ و تمدن همه مردمان منطقه میزند. شاید بتوان این استراتژی او را افراط یا به فارسی زیاده روی تلقی کرد ولی نمیتوان آنرا "تعصب" نامید. و این از شما که به زبان پارسی خیلی خوب اشراف دارید بعید بود که کارهای امید عطایی را متعصبانه بدانید. شاید کارهای او را خوب بررسی نکردید ولی با نگاهی خوب خواهید دید که نظریات او مورد مخالفت متعصبین قرار میگیرد. مگر اینکه بگویید متعصب فقط کسی است که از ایران بگوید. خیر! آنکس هم که مدام بر ضد ایران میگوید متعصب است. آنکسی که ظاهرا از ایران میگوید ولی ایران را مصادره به مطلوب کرده است نیز متعصب است. هیچ اشکالی ندارد که شما خود را شیفته هخامنشیان بدانید. هخامنشیان هم ایرانی بودند و شیفته هخامنشیان، شیفته ایران است. ولی اینطور بی رحمانه درباره ساسانیان سخن راندن آیا منصفانه است؟ امید عطایی از این جهت الگوی خوبی است و نه دیگران. اگر دوره ساسانیان به گفته فریدون جنیدی سیاه ترین دوره ایران است (کتاب حقوق جهان در ایران باستان)، پس بدا به حال ما که آن زمان که "خودمان" بودیم سیاه بودیم و هرچه از "خودمان" فاصله گرفتیم، سفید شدیم. آیا جناب ثاقب فر همه گفته های هرودوت را دربست میپذیرد؟ تازه هرودوت معاصر هخامنشیان است و مسعودی 750 سال پس از اردشیر بابکان. آیا این است ایرانشناسی ما!!! این است عشق ما به ایران!!! و آنوقت سخن از گزند تعصب امید عطایی میزنیم.(نقد بر نوشته ی ثاقبفر درباره کتاب پیامبر آریایی)
در تارنمای روزنامک، در روز 5 تیر 86 شاهد مطلبی بودیم با نام «گزندهای تعصب، نقدی بر کتاب پیامبر آریایی». جناب ثاقب فر از همسانی جوانی خود و جوانی امید عطایی سخن گفته اند و به گفته خودشان کتاب آگاهی آریایی ایشان تاریخ 1400 سال اخیر ایران را نادیده گرفته است. ایشان با ذکر این گفته، امید عطایی را گذشته خود دانسته و خطاهای ایشان را به دلیل جوانی بخشودنی دانسته اند. منتها نکته ای که از نظر دور مانده این است که امید عطایی در آثارش هرگز تاریخ ایران را به دوره پیش و پس از اسلام بخش بندی نکرده و با کارد به سلاخی تاریخ و فرهنگ ایران نپرداخته است. آنچه برای امید عطایی به عنوان "تاریخ ایران" مطرح است، از نخستین سنگ نگاره های غارهای دوران سنگی و فلان کوزه شکسته تمدن مهجور فلان استان مربوط به 9 هزار سال پیش آغاز شده و تا دوران معاصر و همین امروز ادامه می یابد. "فرهنگ ایران" برای امید عطایی یعنی داشته های معنوی مردم ایران از چندین هزار سال پیش تا همین امروز. امید عطایی فرهنگ و تاریخ ایران را خطی میداند که شاید بالا و پایین رفته و به سمت و سویی منحرف شده باشد، ولی گسسته نمیشود. امید عطایی نیز حق دارد و باید مانند همه پژوهشگران دلبسته گوشه ای از فرهنگ ایران شود. ولی اگر کسی سراغ دارد که امید عطایی در کتابی یا مقاله ای یا سخنرانی به گوشه ای از ادب و فرهنگ ایران تاخته است، به من نشان دهد. مقایسه بفرمایید با دیگر پژوهشگران. گروهی دلبسته اسلامیت ایران 1400 سال اخیر شده و عنصر ایرانی یا آریایی را محکوم میکنند. گروهی چنان غرق در فضای استوره ها شده اند که اصلا دوران تاریخی ما (ماد به بعد) را شایسته ارزش و گرامیداشت نمیدانند!!! به عکس گروهی هستند که کوچکترین ارجی برای دوران پیش از تاریخ نمیدهند. چنان فضایی درست کرده اند که اگر کسی پایش را به پژوهشگاه تاریخ بگذارد مانند قطب مثبت و منفی آهن ربا به یک سو میجهد. یا میشود هوادار ساسانیان و یا اشکانیان. یا هخامنشیان یا مادها. اگر هریک را ترجیح دهد هیچ حیثیتی برای دیگری باقی نمیگذارد. ولی همین امید عطایی نه تنها برای همه دوره های تاریخ ایران باستان شدیدا احترام قائل بوده و ارزش های آنها را نمایانده است، بلکه هرجا توانسته است از سلسله های پس از اسلام (صفاریان و سامانیان و ...) تمجید کرده و حتا از صفویان هواداری کرده است. جناب ثاقب فر کلاه خویش را قاضی کنید. آیا چنین کسی مانند جوانی شماست؟ آیا چنین کسی از گزند تعصب آسیب دیده است؟ چرا به این وجه از کار او نگاه نمیکنید؟ امید عطایی به همین جا بسنده نکرده و سخن از یکی بودن فرهنگ و تمدن همه مردمان منطقه میزند. شاید بتوان این استراتژی او را افراط یا به فارسی زیاده روی تلقی کرد ولی نمیتوان آنرا "تعصب" نامید. و این از شما که به زبان پارسی خیلی خوب اشراف دارید بعید بود که کارهای امید عطایی را متعصبانه بدانید. شاید کارهای او را خوب بررسی نکردید ولی با نگاهی خوب خواهید دید که نظریات او مورد مخالفت متعصبین قرار میگیرد. مگر اینکه بگویید متعصب فقط کسی است که از ایران بگوید. خیر! آنکس هم که مدام بر ضد ایران میگوید متعصب است. آنکسی که ظاهرا از ایران میگوید ولی ایران را مصادره به مطلوب کرده است نیز متعصب است. هیچ اشکالی ندارد که شما خود را شیفته هخامنشیان بدانید. هخامنشیان هم ایرانی بودند و شیفته هخامنشیان، شیفته ایران است. ولی اینطور بی رحمانه درباره ساسانیان سخن راندن آیا منصفانه است؟ امید عطایی از این جهت الگوی خوبی است و نه دیگران. اگر دوره ساسانیان به گفته فریدون جنیدی سیاه ترین دوره ایران است (کتاب حقوق جهان در ایران باستان)، پس بدا به حال ما که آن زمان که "خودمان" بودیم سیاه بودیم و هرچه از "خودمان" فاصله گرفتیم، سفید شدیم. آیا جناب ثاقب فر همه گفته های هرودوت را دربست میپذیرد؟ تازه هرودوت معاصر هخامنشیان است و مسعودی 750 سال پس از اردشیر بابکان. آیا این است ایرانشناسی ما!!! این است عشق ما به ایران!!! و آنوقت سخن از گزند تعصب امید عطایی میزنیم.
در تارنمای روزنامک، در روز 5 تیر 86 شاهد مطلبی بودیم با نام «گزندهای تعصب، نقدی بر کتاب پیامبر آریایی». جناب ثاقب فر از همسانی جوانی خود و جوانی امید عطایی سخن گفته اند و به گفته خودشان کتاب آگاهی آریایی ایشان تاریخ 1400 سال اخیر ایران را نادیده گرفته است. ایشان با ذکر این گفته، امید عطایی را گذشته خود دانسته و خطاهای ایشان را به دلیل جوانی بخشودنی دانسته اند. منتها نکته ای که از نظر دور مانده این است که امید عطایی در آثارش هرگز تاریخ ایران را به دوره پیش و پس از اسلام بخش بندی نکرده و با کارد به سلاخی تاریخ و فرهنگ ایران نپرداخته است. آنچه برای امید عطایی به عنوان "تاریخ ایران" مطرح است، از نخستین سنگ نگاره های غارهای دوران سنگی و فلان کوزه شکسته تمدن مهجور فلان استان مربوط به 9 هزار سال پیش آغاز شده و تا دوران معاصر و همین امروز ادامه می یابد. "فرهنگ ایران" برای امید عطایی یعنی داشته های معنوی مردم ایران از چندین هزار سال پیش تا همین امروز. امید عطایی فرهنگ و تاریخ ایران را خطی میداند که شاید بالا و پایین رفته و به سمت و سویی منحرف شده باشد، ولی گسسته نمیشود. امید عطایی نیز حق دارد و باید مانند همه پژوهشگران دلبسته گوشه ای از فرهنگ ایران شود. ولی اگر کسی سراغ دارد که امید عطایی در کتابی یا مقاله ای یا سخنرانی به گوشه ای از ادب و فرهنگ ایران تاخته است، به من نشان دهد. مقایسه بفرمایید با دیگر پژوهشگران. گروهی دلبسته اسلامیت ایران 1400 سال اخیر شده و عنصر ایرانی یا آریایی را محکوم میکنند. گروهی چنان غرق در فضای استوره ها شده اند که اصلا دوران تاریخی ما (ماد به بعد) را شایسته ارزش و گرامیداشت نمیدانند!!! به عکس گروهی هستند که کوچکترین ارجی برای دوران پیش از تاریخ نمیدهند. چنان فضایی درست کرده اند که اگر کسی پایش را به پژوهشگاه تاریخ بگذارد مانند قطب مثبت و منفی آهن ربا به یک سو میجهد. یا میشود هوادار ساسانیان و یا اشکانیان. یا هخامنشیان یا مادها. اگر هریک را ترجیح دهد هیچ حیثیتی برای دیگری باقی نمیگذارد. ولی همین امید عطایی نه تنها برای همه دوره های تاریخ ایران باستان شدیدا احترام قائل بوده و ارزش های آنها را نمایانده است، بلکه هرجا توانسته است از سلسله های پس از اسلام (صفاریان و سامانیان و ...) تمجید کرده و حتا از صفویان هواداری کرده است. جناب ثاقب فر کلاه خویش را قاضی کنید. آیا چنین کسی مانند جوانی شماست؟ آیا چنین کسی از گزند تعصب آسیب دیده است؟ چرا به این وجه از کار او نگاه نمیکنید؟ امید عطایی به همین جا بسنده نکرده و سخن از یکی بودن فرهنگ و تمدن همه مردمان منطقه میزند. شاید بتوان این استراتژی او را افراط یا به فارسی زیاده روی تلقی کرد ولی نمیتوان آنرا "تعصب" نامید. و این از شما که به زبان پارسی خیلی خوب اشراف دارید بعید بود که کارهای امید عطایی را متعصبانه بدانید. شاید کارهای او را خوب بررسی نکردید ولی با نگاهی خوب خواهید دید که نظریات او مورد مخالفت متعصبین قرار میگیرد. مگر اینکه بگویید متعصب فقط کسی است که از ایران بگوید. خیر! آنکس هم که مدام بر ضد ایران میگوید متعصب است. آنکسی که ظاهرا از ایران میگوید ولی ایران را مصادره به مطلوب کرده است نیز متعصب است. هیچ اشکالی ندارد که شما خود را شیفته هخامنشیان بدانید. هخامنشیان هم ایرانی بودند و شیفته هخامنشیان، شیفته ایران است. ولی اینطور بی رحمانه درباره ساسانیان سخن راندن آیا منصفانه است؟ امید عطایی از این جهت الگوی خوبی است و نه دیگران. اگر دوره ساسانیان به گفته فریدون جنیدی سیاه ترین دوره ایران است (کتاب حقوق جهان در ایران باستان)، پس بدا به حال ما که آن زمان که "خودمان" بودیم سیاه بودیم و هرچه از "خودمان" فاصله گرفتیم، سفید شدیم. آیا جناب ثاقب فر همه گفته های هرودوت را دربست میپذیرد؟ تازه هرودوت معاصر هخامنشیان است و مسعودی 750 سال پس از اردشیر بابکان. آیا این است ایرانشناسی ما!!! این است عشق ما به ایران!!! و آنوقت سخن از گزند تعصب امید عطایی میزنیم.(نقد بر نوشته ی ثاقبفر درباره کتاب پیامبر آریایی)
در تارنمای روزنامک، در روز 5 تیر 86 شاهد مطلبی بودیم با نام «گزندهای تعصب، نقدی بر کتاب پیامبر آریایی». جناب ثاقب فر از همسانی جوانی خود و جوانی امید عطایی سخن گفته اند و به گفته خودشان کتاب آگاهی آریایی ایشان تاریخ 1400 سال اخیر ایران را نادیده گرفته است. ایشان با ذکر این گفته، امید عطایی را گذشته خود دانسته و خطاهای ایشان را به دلیل جوانی بخشودنی دانسته اند. منتها نکته ای که از نظر دور مانده این است که امید عطایی در آثارش هرگز تاریخ ایران را به دوره پیش و پس از اسلام بخش بندی نکرده و با کارد به سلاخی تاریخ و فرهنگ ایران نپرداخته است. آنچه برای امید عطایی به عنوان "تاریخ ایران" مطرح است، از نخستین سنگ نگاره های غارهای دوران سنگی و فلان کوزه شکسته تمدن مهجور فلان استان مربوط به 9 هزار سال پیش آغاز شده و تا دوران معاصر و همین امروز ادامه می یابد. "فرهنگ ایران" برای امید عطایی یعنی داشته های معنوی مردم ایران از چندین هزار سال پیش تا همین امروز. امید عطایی فرهنگ و تاریخ ایران را خطی میداند که شاید بالا و پایین رفته و به سمت و سویی منحرف شده باشد، ولی گسسته نمیشود. امید عطایی نیز حق دارد و باید مانند همه پژوهشگران دلبسته گوشه ای از فرهنگ ایران شود. ولی اگر کسی سراغ دارد که امید عطایی در کتابی یا مقاله ای یا سخنرانی به گوشه ای از ادب و فرهنگ ایران تاخته است، به من نشان دهد. مقایسه بفرمایید با دیگر پژوهشگران. گروهی دلبسته اسلامیت ایران 1400 سال اخیر شده و عنصر ایرانی یا آریایی را محکوم میکنند. گروهی چنان غرق در فضای استوره ها شده اند که اصلا دوران تاریخی ما (ماد به بعد) را شایسته ارزش و گرامیداشت نمیدانند!!! به عکس گروهی هستند که کوچکترین ارجی برای دوران پیش از تاریخ نمیدهند. چنان فضایی درست کرده اند که اگر کسی پایش را به پژوهشگاه تاریخ بگذارد مانند قطب مثبت و منفی آهن ربا به یک سو میجهد. یا میشود هوادار ساسانیان و یا اشکانیان. یا هخامنشیان یا مادها. اگر هریک را ترجیح دهد هیچ حیثیتی برای دیگری باقی نمیگذارد. ولی همین امید عطایی نه تنها برای همه دوره های تاریخ ایران باستان شدیدا احترام قائل بوده و ارزش های آنها را نمایانده است، بلکه هرجا توانسته است از سلسله های پس از اسلام (صفاریان و سامانیان و ...) تمجید کرده و حتا از صفویان هواداری کرده است. جناب ثاقب فر کلاه خویش را قاضی کنید. آیا چنین کسی مانند جوانی شماست؟ آیا چنین کسی از گزند تعصب آسیب دیده است؟ چرا به این وجه از کار او نگاه نمیکنید؟ امید عطایی به همین جا بسنده نکرده و سخن از یکی بودن فرهنگ و تمدن همه مردمان منطقه میزند. شاید بتوان این استراتژی او را افراط یا به فارسی زیاده روی تلقی کرد ولی نمیتوان آنرا "تعصب" نامید. و این از شما که به زبان پارسی خیلی خوب اشراف دارید بعید بود که کارهای امید عطایی را متعصبانه بدانید. شاید کارهای او را خوب بررسی نکردید ولی با نگاهی خوب خواهید دید که نظریات او مورد مخالفت متعصبین قرار میگیرد. مگر اینکه بگویید متعصب فقط کسی است که از ایران بگوید. خیر! آنکس هم که مدام بر ضد ایران میگوید متعصب است. آنکسی که ظاهرا از ایران میگوید ولی ایران را مصادره به مطلوب کرده است نیز متعصب است. هیچ اشکالی ندارد که شما خود را شیفته هخامنشیان بدانید. هخامنشیان هم ایرانی بودند و شیفته هخامنشیان، شیفته ایران است. ولی اینطور بی رحمانه درباره ساسانیان سخن راندن آیا منصفانه است؟ امید عطایی از این جهت الگوی خوبی است و نه دیگران. اگر دوره ساسانیان به گفته فریدون جنیدی سیاه ترین دوره ایران است (کتاب حقوق جهان در ایران باستان)، پس بدا به حال ما که آن زمان که "خودمان" بودیم سیاه بودیم و هرچه از "خودمان" فاصله گرفتیم، سفید شدیم. آیا جناب ثاقب فر همه گفته های هرودوت را دربست میپذیرد؟ تازه هرودوت معاصر هخامنشیان است و مسعودی 750 سال پس از اردشیر بابکان. آیا این است ایرانشناسی ما!!! این است عشق ما به ایران!!! و آنوقت سخن از گزند تعصب امید عطایی میزنیم.
بهرام روشن ضمیر