۱۳۸۹/۰۶/۲۲

مهرازی (معماری) ایرانی

برگرفته از: شگفتیهای باستانی ایران / امید عطایی فرد
استاد پيرنيا مهرازي ايراني را بر پنج پايه ميداند:
1)مردم واري: داشتن مقياس انساني با نگرش به نيازهاي گوناگون ساكنان خانه مانند نورگيري اتاق و بهره وري از پنام(عايق) براي جلوگيري از گرما و سرماي زياد
2)پرهيز از بيهودگي: هيچ شيوه و مايه اي بيهوده به كار نميرفت. براي نمونه در جاهايي كه شمار زيادي از مردم, آمد و شد داشتند در بخش ازاره(پايين ديوار) اگر از اندود بهره برده ميشد, پس از مدتي از ميا ميرفت. بنابر اين ازاره را از كاشي ميساختند.
3)نيارش: به همه ي چيزهايي كه بنا را نگاه ميدارد گفته ميشود مانند استاتيك بنا, علم يا فن ساختمان و مصالح شناسي.
4)خود بسندگي: جدا از بناهاي ويژه, سازندگان همواره ميكوشيدند از مايه هاي پيرامون خود كه ارزانتر به دست مي آمد و با زيستگاهشان هماهنگي داشت, بهره برداري كنند.
5)درون گرايي: ويژگي بسياري از بومهاي ايران, مانند خشكي, تندباد, شنهاي روان, و نيز ارج و حرمت زندگي شخصي و خصوصي, پيامدش خانه هايي با نقشه ي درونگرايانه بوده كه دو بخش اندروني(براي خودي ها) و بيروني(براي مهمانها) را در بر داشته است. (شيوه هاي معماري ايراني, بخش اول)

 يكي از نكته هايي كه درباره ي مهرازي(معماري) ايراني پوشيده مانده, نقش ايزد ميترا و چشمداشت به مهرپرستي در بناهاييست كه خود, هشت ضلعي هستند و با تاق و تالار هشت گوشه دارند. شمار8 نشانگر چهار سوي ميانين(چهار جهت اصلي)و چهار سوي كنارين(چهار جهت فرعي) ميباشد كه در استوره ي ايزد مهر(ميترا) اينچنين بازتاب يافته است:
هشت تن از ياران او بر فراز كوهها, همچون ديدبانان مهر, بر بالاي برجها نشسته اند.(مهريشت, بند 45)
و در بخش ديگري از اوستا ميبينيم ايزد آناهيتا كه داراي تاج زرين هشت گوشه ميباشد, به زرير پسر گشتاسپ ياري ميكند تا بر دشمنش بنام هوم يك كه در(هشت خانه) بسر ميبرد پيروز شود.(آبان يشت, بند113)
در شاهنامه ,يكي از پهلوانان بنام گرازه داراي درفشي با نگاره ي هشت باز(پرنده شكاري) ميباشد كه نمايه ي هشت ياور ميتراست. در اينجا نمونه هايي ياد ميكنيم كه با چشمداشت به هشت سوي تابش ايزد ميترا داراي ساختارهشت گوشه و يا نام هشت بهشت هستند:
اتشگاه سپاهان(اصفهان) / كاخ هشت بهشت(اصفهان) / كاخ هشت بهشت(تبريز) / آرامگاه خواجه اتابك(كرمان) / كلاه فرنگي(رشت)
و بسياري از آتشكده ها و ديگر بناها در اين شمارند و گاهي گنبد مسجدها داراي هشت دريچه هستند. در ادب پارسي با اين ويژه نامها روبرو ميشويم: هشت باغ, هشت بستان, هشت خلد, هشت ماوي, هشت مرعي, هشت منظر, هشت هيكل رضوان. در شاهنامه و ديگر گزارشهاي پيشين, بارها از آرايه ها و نمايه هاي كاخها و بناهاي با شكوه ياد شده كه داراي باغ و ميدان, گلشن زرنگار و ايوان زرآزده(طلاكاري)بوده اند. براي نمونه, انوشيروان دادگر در شهر تازه ساز سورستان:

 يكي كاخ كرد اندران شهريار- بدو اندر ايوان گوهر نگار
همه شوشه ي تاقها سيم و زر- به زر اندرون چند گونه گهر
يكي گنبد از آبنوس و زعاج- به پيكر چو بايسته از شيزو ساج
رودكي نيز درباره ي بنايي ناشناخته ميگويد:

بهشت آيين سرايي را بپرداخت- ز هر گونه درو تمثالها ساخت
ز عود و چندن او را آستانه- درش سيمين و زرين پالكانه
در كاخها چهره ي شهرياران و بزرگان را مينگاريدند. رودابه:

يكي خانه بودش چو خرم بهار- ز چهر بزرگان بر او برنگار
اسكندر اشكاني در راه يمن به بابل, به شارستاني ميرسد كه:

نبيني بد و اندر ايوان و خان -مگر پوشش از ماهي و استخوان
بر ايوان ها چهر افراسياب- نگاريده روشنتر از آفتاب
همان چهر كيخسرو جنگجوي- بزرگي و مردي و آهنگ اوي
بلعمي ميگويد: بر ديوار كاخ خورنه(خورنق) نمايه اي از شكار بهرام گور نقش كرده بودند كه با يك تير, شيري را بر روي گوره خري جهيده بود, به هم دوخته و نوك تير به زمين فرو رفته بود.

۱ نظر:

حامد گفت...

با درود
رايانامه با فرنام "پرنيان پندار" برای‌تان فرستاده‌ام؛ شادمان خواهم شد اگر پاسخی برای آن ببينم.