{از: قاسم موسوی}
در آيينهاي باستاني ايران براي هر جشن يا مراسم مذهبي، خواني (سفرهاي) گسترده ميشده كه در آن علاوه بر اسباب و آلات نيايشي فراوردههاي خوراكي و فصلي نيز نهاده ميشد زيرا خوردن خوراك مذهبي خود يكي از رسمهاي ديني محسوب ميشده است. در منطقه ابهر نيز معمولاً در سر سفره نوروزي به تعداد هفت امشاسپند مقدّس آيين زرتشتي و ايراني هفت سيني نهاده ميشده كه هفت خوراك مذهبي و آييني كه اولين حرف آنها سين بوده در آن قرار ميگرفت كه عبارت بودند از:
1. سمنو كه از جوانه گندم تازه دميده تهيه ميشود كه خود نشان از بارور شدن دانهها و جوانه زدن آنها با نيروي «فَرَوَهَرْ»ها (كيهاني) ميباشد كه در موقع پختن آن در خانوادههاي متمول كه گوشه چشمي نيز به پايتخت داشته و به زبان فارسي نيز تسلطي داشتند اشعار نغزي خوانده ميشد از جمله:
ننه جان من سمنو ميخواهم
يار شيرين دهنو ميخواهم
ننه جان ارث به اولاد بده
سمنو را تو بمن ياد بده
كه اين اشعار توسط دختركان جوان خانواده خطاب به مادربزرگها خوانده ميشده است كه در اینک از خاطرها محو شده است.
2. سنجد: سنجد كه بوي برگ و شكوفه آن محرك عشق و دلباختگي است كه از مقدمات اصلي توالد و زايندگي است و وجود سنجد در سفره هفت سين انگيزة زايش و باروري كيهاني مذهبي است.
3. سيب: مردم ابهر سيبهاي سفره نوروزي را از فصل پائيز با نهادن در خُمْهاي خاك و دفن كردن در درون كوزههاي پر از كاه و نهادن در داخل چاههاي خنك سالم نگهداشته و در روز نوروز بر سر خوان نوروزي مينهادند و طبق داستانهايي كه ريشه در عمق تاريخ دارند با خوردن نيمهاي از اين سيبها توسط زن و نيمه ديگر توسط شوهري كه هر دو عقيمند موجبات فرزنددار شدن اينها فراهم ميآيد كه باز خود نشان از باروري و توالد و زنده شدن زمين و بهار واقعي دارد.
4. سبزه نودميده: كه نهادن اين سبزهها در سر سفره هفت سين علاوه بر دادن جلوه خاصي از زيبايي به سفره، ريشه در باورهاي كهن ايران زمين دارد چرا كه در گذشتههاي دور قبل از رسيدن نوروز كشاورزان با كاشتن مشتي از دانههاي مختلف در ظروف خاصي منتظر روز نوروز و دميدن سبزهها ميشدند و هر دانهاي كه بيشتر و بهتر رشد كرده بود را انتخاب نموده و بعنوان دانه غالب در كشت و زرع بهاره خود به كار ميبردند كه اين رسم تا همين دو دهه پيش در اكثر روستاهاي اطراف شهر ابهر متداول بودهاست.
5. سركه.
6.سكه.
7. سماق نيز از جمله مواد لازم و ملزوم سفره هفت سين بود تا سينهاي هفتگانه تكميل شوند كه هر كدام نمادي از رويش و باروري بوده و فلسفه خاص خود را دارند. در كنار سفره هفت سين ما شاهد حضور عناصر ديگري نيز هستيم مثل تخممرغ، شمعدان، ماهي، آئينه، كتاب مقدس كه هر كدام فلسفهاي دارند كه به اختصار به آنها اشاره خواهيم داشت. تخم مرغهاي ساده و رنگي نشان از نطفه و نژاد و توالد ميباشد و در ابهر سعي ميشد تا تخم مرغي را بر روي آئينه بگذارند و معتقد بودند كه در هنگام تحويل سال وقتي كه گاو آسماني، كره زمين را از شاخي به شاخ ديگر خود ميافكند، تخم مرغ در روي آئينه خواهد جنبيد! كه نشان از تازه شدن سال است. از طرفي ديگر بچهها از ديدن اين تخم مرغهاي رنگي شاد شده و با گرفتن تعدادي از آنها به عنوان هديه شاديشان صدچندان ميگرديد. و اما آئينه نيز حضورش نشان از توالد و شكلگيري «فَرَوَهَرْ» مينوي است و لازم و ملزوم سفره هفتسين، و ماهي و تنگ مخصوص آن كه خود ماهي نمادي از آخرين ماه سال در سفره هفت سين بوده و خود نمادی از آناهيتا فرشته آبهاي روان و باروري محسوب ميشود و وجود ماهي در خوان نوروزي سبب بركت و باروري در سال نو است و خوردن ماهي سفيد در شب سال نو نيز ادامه همين تفكر كهن ميباشد. سكههاي زرد و نقرهاي خود نشان از موكل حاكم بر فلزّات بوده و موجب بركت و سرشاري كيسه صاحبخانه ميشود و همچنين دانههاي اسفند كه مقدس شمرده ميشده و چيزهاي ديگر كه همگي موجبات بركت و خوشبختي و تندرستي در سال نو براي خانوادههاي ابهري را فراهم ميآوردهاند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ مراسم بردنپاي:
در شب آخر سال كه فردايش نوروز خوانده ميشود در شهر ابهر پدران و برادران و بزرگان هر فاميل براي نوعروسان، خواهران و دختران خود سيني بزرگ گستردهاي كه با غذاهاي مختلف تزئين شده بوده به همراه شيريني و كادو و هديهاي درخور تهيه مينمودند كه توسط بزرگترين فرزند ذكور خانواده اين سيني به منزل مورد نظر كه علاوه بر خواهر و عروس ميتوانست منزل دخترخاله و دختردايي و عروسي عمه و ... باشد، برده ميشد و صاحبخانه نيز به فراخور حال و وضعيت مالي خود به جاي اين هديه (پاي) چيزي ما نهادند كه خود ريشه در ارتباطات معنوي و فاميلي داشته و بر ميزان محبت بين خانوادهها افزوده و عشق و محبت ورزيدن به همنوع و هم خون را نهادينه مينموده.
ــــــــــــــــــــــــ مراسم تحويل سال نو:
در موقع تحويل سال در منطقه ابهر تمامي افراد خانواده در دور تا دور سفره هفت سين نشسته و پدر خانواده با خواندن آياتي چند از قرآن مجيد به پيش باز آغاز سال نو ميرود و در حالي كه مشغول خواندن دعاي تحويل سال (يا مقلب القلوب والابصار و ...) است و فرزندان و همسرش در سكوتي مقدس و معنادار به اين ادعيه آسماني گوش فرا داده و زيباترين و انسانيترين نيتها را براي سالي كه در پيشرو دارند براي خود و خانواده در دل و ذهن و ياد خود متجلّي ميكنند و در لحظه تحويل سال با روبوسي با همديگر و گفتن تهنيّت به خانواده براي ديد و بازديد ديگر اعضاي فاميل ابتدا جوانترها به خانه بزرگان فاميل رفته و سپس اين رفتها كه در پي خود آمدهايي را نيز دارند ادامه يافته و با تسلسل اين دور مقدس كينهها بدور ريخته شده و آشتي و صلح و دوستي تمامي اعضاي فاميل و همسايهها تمامي فضاي شهر را پر مينمود كه با كمرنگ شدن اين آئينها ما شاهد سقوط بسياري از فضايل از اجتماع خود هستيم.
ـــــــــــــــــــــــــــــ عيدانه گرفتن حمامچيان:
تا همين دو دهه پيش كه حمامهاي عمومي در اكثر محلات شهر ابهر به صورتي فعالانه مشغول به كار بودند حمامچيان اين حمامها با آمدن عيد به درب خانههاي مردم مراجعه و عيدانة خود را وصول مينمودند كه مقدار اين عيدانه به اندازهاي بوده كه اكثر افراد براي تصديگري پست حمامچي بودن سر و دست ميشكستند ولي مردم محلات و صاحبان اصلي حمامها نيز تا فردي را با ايمان و پاك نميشناختند از دادن اين شغل به افراد خودداري ميكردند. در هر صورت عيدانه اين حمامچيان از كشمش و گردو و ديگر تنقلات گرفته تا پول نقد و پارچه و جوراب و ... را شامل ميشده كه در مواقعي مبالغ جمعآوري شده خود به تنهايي بيشتر از ميزان كاركرد ساليانه حمام ميشده كه البته ديگر در شهر ابهر نه حمامهاي عمومي گذشته فعالند و نه حمامچياني وجود دارند كه بقاي اين رسم را تداوم ببخشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر