۱۳۸۷/۱۲/۱۴

سياه‌بازي‌


[* يادداشت‌: چند روز به‌ بهار مانده‌، كساني‌ هويدا مي‌شوند كه‌ با چهره‌هايي‌ سياه‌ شده‌، به‌ خواندن‌ و نواختن‌ آهنگهاي‌ شاد مي‌پردازند. اينها كه‌ «حاجي‌ فيروز» خوانده‌ مي‌شوند، جامه‌هاي‌ سرخ‌ به‌ تن‌ دارند كه‌ نماد ايزد مهر (و بابانوئل‌ مسيحي‌ها) مي‌باشد. گاهي‌ حاجي‌ فيروز نماد مقاومت‌ ملي‌ ايرانيان‌ در برابر حكومتهاي‌ بيگانة‌ ترك‌ و عرب‌ به شمار میرفت و به‌ ايرانيان‌ نويد رهايي‌ و پيروزي‌ از چنگال‌ اين‌ حكومتها را مي‌داد. دربارة‌ سياه‌بازي كمابيش‌ پژوهش‌هايي‌ انجام‌ گرفته‌ و هنوز هم‌ مي‌توان‌ از ديدگاه‌هاي‌ گوناگوني‌ به‌ اين‌ گونه‌ نمايش‌ها نگريست‌./ امید عطایی فرد]

ــــــــــــــــــ سياه‌ در نمايش‌ ايران‌ ــــــــــــــــــــ
{از: عليرضا ارواحي‌}

كوليان‌ لعبت‌ باز1 و سياهان‌ زنگبار از آن‌ جهت‌ در نمايش‌ حائز اهميت‌ هستند كه‌ به‌ سبب‌ پيشينة‌ فعاليتشان‌ و رنگ‌ چهره‌، مي‌توانند عاملاني‌ براي‌ پيدايش‌ سياه‌ در نمايش‌ روحوضي‌ به‌ شمار آيند. بررسي‌ تأثير مستقيم‌ سياهان‌ كه‌ ارتباطات‌ فرهنگي‌ با ايران‌ داشته‌اند بر روي‌ نمايش‌ تخت‌ حوضي‌ دشوار است‌. در اين‌ نوشتار با مقايسة‌ سياهان‌ زنگبار و كولي‌ها به‌ اين‌ مسئله‌ پرداخته‌ مي‌شود كه‌ زنگباري‌ها تاثيرگذارتر از كوليان‌ بر ايران‌ و فرهنگ‌ آن‌ به‌ شمار مي‌آيند و انتظار تاثير آنها بر نمايش‌ تخت‌ حوضي‌ بيشتر از كوليان‌ است‌.
كوليان‌ در زمان‌ بهرام‌ گور براي‌ شادي‌ و طرب‌ از هندوستان‌ به‌ ايران‌ آمدند و «بر طبق‌ پژوهشها و بررسي‌هاي‌ دانشمندان‌ و كولي‌ شناسان‌ در سده‌ 18 ميلادي‌، مسلم‌ گرديده‌ است‌ كه‌ خاستگاه‌ كولي‌ها در شمال‌ باختري‌ هند است‌.»/2 در بعضي‌ نقاط‌ كوليان‌ را زنگاري‌ منسوب‌ به‌ زنگار) مي‌نامند. زنگار به‌ اكسيد مس‌ كه‌ سبز رنگ‌ است‌ اطلاق‌ مي‌شود و يادآور رنگ‌ سبزه‌اي‌ چهرة‌ آنها است‌.
در بيان‌ معني‌ كلمة‌ زنگار در كتاب «قيام‌ زنگيان‌» به‌ نقل‌ از مقالة‌ «فضل‌ العرب‌ في‌ ارتقاء المعارف‌» آمده‌ است‌ كه‌: واژة‌ فارسي‌ «زنجد» به‌ معني‌ كان‌ و معدن‌ است‌. همين‌ طور كلمة‌ عربي‌ «زنجار» از واژة‌ «زنگار» به‌ معني‌ زنگ‌زدگي‌ آهن‌ و مس‌ مي‌باشد. نيز لفظ‌ عربي‌ «زنجير» از زبان‌ فارسي‌ گرفته‌ شده‌ است‌./ بنابراين‌ آيا مي‌توانيم‌ استدلال‌ كنيم‌ كه‌ شايد بلاد «زنج‌» به‌ معني‌ بلاد معادن‌ و كان‌ها باشد؟ به‌ ويژه‌ آنكه‌ قارة‌ آفريقا مالامال‌ از معادن‌ كميابي‌ بوده‌ است‌ كه‌ تجّار مسلمان‌ به‌ شهرهاشان‌ وارد مي‌ساختند. تاليفات‌ جغرافيايي‌ قديم‌ به‌ هنگام‌ سخن‌ دربارة‌ كرانه‌هاي‌ خاوري‌ آفريقا واژه‌هاي‌ عربي‌ همچون‌ «زنجيوم‌» به‌ كار مي‌بردند. واژة‌ مزبور در كتاب‌ راهب‌ مصري‌ «كورزماس‌» در قرن‌ ششم‌ ميلادي‌ وارد شده‌ است‌. نيز كلمة‌ «زنجيل‌» در تاليفات‌ «كلوريوس‌ بطلميوس‌» اسكندي‌ وارد گشته‌ است‌.»/3
در بسياري‌ از مواقع‌ در رنگ‌ چهرة‌ كوليان‌ مبالغه‌ صورت‌ گرفته‌ و آنها را سياه‌ چرده‌ خوانده‌اند. ثعالبي‌ در تاريخش‌ مي‌نويسد: «… اكنون‌ اين‌ لوريان‌ سياه‌ چرده‌ كه‌ در دميدن‌ ناي‌ و نواختن‌ عود، كار ديده‌اند ...»4
جمال‌ الدين‌ عبدالرزاق‌ مي‌گويد:
رومي‌ روز آب‌ كارت‌ برد تو در كار آب‌
لوري‌ شب‌ رخت‌ عمرت‌ برد و تو در پنج‌ و چار
و همچنين‌ لفظ‌ «قراچي‌» كه‌ به‌ كوليان‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ مي‌تواند اشاره‌اي‌ به‌ اين‌ مسئله‌ داشته‌ باشد: «... قراچي‌ را نيز به‌ چند گونه‌ معني‌ مي‌كنند: يا به‌ معني‌ سياه‌ چادر مي‌گيرند و يا آن‌ را به‌ معني‌ سياه‌ چرده‌، ناظر بر سياهي‌ رنگ‌ پوست‌ كوليها مي‌دانند و برخي‌ نيز عقيده‌ دارند كه‌ اين‌ لغت‌ همان‌ «غرچه‌» است‌ كه‌ در زبان‌ فارسي‌ به‌ معني‌ ابله‌ مي‌باشد.»/5
عده‌اي‌ از ايرانيان‌ در قرن‌ دهم‌ ميلادي‌ به‌ شرق‌ آفريقا رفته‌ و به‌ ترويج‌ فرهنگ‌ خود پرداختند و حكومت‌ زنگبار را ايجاد كردند و گاهي‌ نيز به‌ آنها زنگي‌ يا زنجي‌ مي‌گويند: «واژة‌ زنج‌ از كلمة‌ فارسي‌ زنگ‌ يعني‌ حبشه‌ گرفته‌ شده‌ است‌. از همين‌ واژه‌ لفظ‌ زنگبار آمده‌ است‌ كه‌ معرب‌ آن‌ زنجبار است‌ و زنگبار بر كرانه‌اي‌ خاوري‌ آفريقا قرار دارد.»/6
در كتاب‌ «ايرانيها و شرق‌ آفريقا» آمده‌ است‌ كه‌: «... مهمترين‌ مهاجرت‌ دوره اسلامي‌ و شايد موثرترين‌ آنها در تاريخ‌ آفريقاي‌ شرقي‌، كه‌ مورد نظر و بحث‌ ما نيز مي‌باشد، همان‌ مهاجرتي‌ است‌ كه‌ در قرن‌ دهم‌ ميلادي‌ از شيراز انجام‌ گرفت‌ ... اينان‌ نخستين‌ حكومت‌ بزرگ‌ را در اين‌ منطقه‌ پايه‌گذاري‌ كردند كه‌ مشهور به‌ دولت‌ يا امپراطور زنگبار شد ...»/7
ورود سياهان‌ شرق‌ آفريقا به‌ ايران‌ در چند دورة‌ زماني‌ ميسر شده‌ است‌ كه‌ مهمترين‌ آن‌ همزمان‌ با ورود پرتغاليها براي‌ ساختن‌ دژهاي‌ خود در «هرمز» كه‌ از بردگان‌ سياه‌پوست‌ شرق‌ آفريقا استفاده‌ كردند. قبل‌ از اين‌ دوران‌ نيز ايران‌ ارتباطاتي‌ با شرق‌ آفريقا داشته‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ به‌ زمان‌ نرسي‌ اشاره‌ كرد: «... نرسي‌ (292 ـ 302 م‌) در نتيجه‌ ارتباطي‌ كه‌ با پادشاه‌ زنگبار ]منظور مولف‌: شرق‌ آفريقا[ داشت‌، با او قراردادي‌ بسته‌ بود، و اين‌ موضوع‌ را ادوارد براون‌ مستشرق‌ انگليسي‌ در كتاب‌ خود «تاريخ‌ ادبيات‌ در ايران»‌ ضمن‌ گفتگو دربارة‌ يك‌ متن‌ پهلوي‌ آورده‌ است‌، و اگر اين‌ متن‌ پهلوي‌ صحيح‌ باشد دليلي‌ قاطع‌ بر وجود روابط‌ در سطح‌ ملّي‌ و دولتي‌ بين‌ ايرانيان‌ و افريقائيان‌ خواهد بود.»8
مؤلف‌ كتاب‌ «حاضر العالم‌ الاسلامي‌» به‌ نقل‌ از كتاب‌ «سلطنت‌ استعماري‌ آلمان‌« در وصف‌ ملّت‌ سواحلي‌ مي‌نويسد: ... آنان‌ مشهور به‌ خوشگذراني‌ هستند و تمايلي‌ عظيم‌ به‌ طرب‌ و خوش‌ دارند، و طرفدار رقص‌ و آواز هستند و در مراسم‌ خود طبل‌ و تنبور مي‌نوازند، و اوقات‌ خويش‌ را به‌ شادي‌ و سرور مي‌گذارند./
بنابراين‌ عجيب‌ نيست‌ كه‌ ما امروز نسلي‌ از آفريقائيان‌ را مي‌بينيم‌ كه‌ اصل‌ و نسب‌ خويش‌ را ايراني‌ مي‌داند، و بدان‌ مباهات‌ مي‌نمايد. در حاليكه‌ زادگاه‌ او آفريقا است‌ و متصف‌ به‌ صفات‌ نژاد سياه‌ مي‌باشد، و جز آفريقا، وطني‌ براي‌ خويش‌ نمي‌شناسد و اگر در آنان‌ به‌ دقت‌ بنگريم‌ مشخصات‌ افريقائيان‌ سياه‌ را كاملاً در چهرة‌ آنان‌ مي‌بينيم‌ و با وجود سياه‌ چردگي،‌ زندگي‌ روزانه‌ و عادات‌ و رسوم‌ آنان‌ چون‌ ايرانيان‌ خالص‌ و پاك‌نژاد مي‌باشد و آوازدهاي‌ خويش‌ را به‌ زبان‌ فارسي‌ مي‌خوانند.»/9
ضرب‌المثل:‌ «يا رومي‌ روم‌ يا زنگي‌ زنگ‌» و نسبت‌ دادن‌ صفت‌ سياه‌ زنگي‌ و سياه‌ برزنگي‌ به‌ افراد سياه،‌ به‌ رنگ‌ چهرة‌ زنگباري‌ها اشاره‌ دارد. «دستور زبان‌ و واژگان‌ كوليها به‌ زبان‌ سانسكريت‌ و زبانهاي‌ زنده‌اي‌ نظير كشميري‌، هندي‌، گجراتي‌، مراتي‌ و پنالي‌ شباهت‌ دارد»/10
سياهان‌ زنگبار به‌ زبان‌ فارسي‌ به‌ خوبي‌ صحبت‌ مي‌كنند و آوازهاي‌ خويش‌ را به‌ اين‌ زبان‌ مي‌خوانند و لهجه‌اي‌ در بيان‌ كلمات‌ آنها شنيده‌ مي‌شود. اگر لهجه‌اي‌ كه‌ بازيگران‌ نقش‌ سياه‌ در نمايشهاي‌ تخت‌ حوضي‌ استفاده‌ مي‌كنند، ريشه‌ از سياهان‌ شرق‌ آفريقا و يا كولي‌ها داشته‌ باشد، اين‌ مطلب‌ قوت‌ مي‌گيرد كه‌ سياهان‌ نمايش‌ تخت‌ حوضي‌، لهجة‌ خود را از زنگباري‌ها گرفته‌اند. مهاجرت‌هاي‌ بسياري‌ بين‌ ايران‌ و شرق‌ آفريقا حتي‌ بيشتر از هندوستان‌ صورت‌ گرفته‌ است‌ و شاهد ارتباطات‌ بسياري‌ بين‌ ايران‌ و شرق‌ آفريقا بوده‌ايم‌ كه‌ اين‌ امر منجر به‌ تبادل‌ فرهنگ‌ و رسوم‌ شده‌ است‌ و با توجه‌ به‌ خصوصيت‌ رفتاري‌، پيوند قبلي‌ و رنگ‌ چهره‌، انتظار تاثير سياهان‌ زنگباري‌ در رسوم‌ و نمايشهايي‌ همچون‌ تخت‌ حوضي‌ مي‌رود.
--------
پاورقي‌ها:
1. شش‌ هزار اوستاد دستان‌ ساز
مطرب‌ و پايكوب‌ لعبت‌ باز
گردكرد از سواد هر شهري‌
داد مر بقعد را از آن‌ بهري‌
تا به‌ هرجا كه‌ رختكش‌ باشند
خلق‌ را خوش‌ كنند و خوش‌ باشند
[بهرامنامة‌ نظامي‌گنجوي‌]
2. پژوهشي‌ در زمينه‌ زندگي‌ كوليان‌ ايران‌ و جهان‌. دكتر ايرج‌ افشار سيستاني‌. ص‌ 85
3. قيام‌ زنگيان‌. احمد علبي‌. ص‌ 94
4. تاريخ‌ ثعالبي‌. عبدالملك‌ بن‌ محمّد بن‌ اسماعيل‌ ثعالبي‌ نيشابوري‌. ص‌ 364
5. كولي‌ و زندگي‌ او. يحيي‌ زكاء. صص‌ 25 و 26
6. تاريخ‌ عرب‌. فيليپ‌ حتي‌. ج‌ 2. ص‌ 320
7. ايرانيها و شر افريقا. دكتر عبدالعزيز فهمي‌. ص‌ 42
8. همان‌ منبع‌. ص‌ 18
9. همان‌ منبع‌. ص‌ 99
10. مجلة‌ پيام‌ يونسكو. ش‌ 50. سال‌ 1366. ص‌ 5

۱ نظر:

ناشناس گفت...

درود بر شما

باید افزون کنم که در دوران برده داری سیاهان زیادی از آفریقا به اروپا و آسیا کوچ داده شدند . و همیشه نژاد سیاه را در بسیاری ازداستانهای باستانی به عنوان بخشی از فرهنگ آن جوامع داریم

با سپاس