به راستی اینترنت یک دستاورد بسیار ارزشمند است. گزشته از دریافت آگاهیهای گوناگون و گسترده، این ویژگی را نیز دارد که شما خودتان رسانهای داشته باشید بی نگرانی از : هفت خان کمبود و یا گرانی کاغذ و لیتوگرافی و چاپ و صحافی و...، انتظار دراز برای دریافت مجوز نشر، جا یابی نشریه تان بر روی دکه تنگ روزنامه فروشی در میان انبوهی رقیب عوام پسند و...... در عرض چند ثانیه دیدگاه خود را پیش روی جهانیان (بدون محدودیت در تیراژ!) بگزارید. دیگر سردبیران کم سواد و حسود نشریات، شما را سر نمیدوانند و در نوشتارتان دستکاری نمیکنند. دیگر نیازی نیست که آلوده ی باندهای ضدفرهنگی شوید و با چاپلوسی و مداحی از این و آن، اجازه ی نشر گفتارتان را بیابید. دیگر مافیای پخش کتاب و کتابفروشیهای چپی و تودهای نمیتوانند مانع ارایه دیدگاه های میهنی شما باشند. ارج اینترنت را بدانیم. اگر قلم در کف دشمن است، ما نیز تارنما و سایت در اختیار داریم تا چهرهی چرکین شبهروشنفکران و میهنفروشان را نشان دهیم. ما نیز میتوانیم بیدرنگ به نقد و بررسی گفتارهای ناروا و دیدگاه های کور و بسته بپردازیم.
ما باید چندین برابر دشمن کار کنیم تا تهاجم خارجی فرهنگی و یا شبیخون درونی آنان را خنثا نماییم. به دکههای روزنامه فروشی بنگرید؛ به راستی تهوعآورست: از ماجراهای خاله زنکی و عمومردکی هنرپیشه ها و ورزش بازان گرفته تا لجنپراکنیهایی درباره چهرهها و اندیشههای ناب ایرانی و میهنی... دستاورد سازمان «صداع و سماع!» به ویژه کانالهای ماهواره ای و برون مرزی آن نیز روشن و بینیاز از هر گزارشیست. به کتابفروشیها میرویم: درباره آدمکشها و تروریستهایی چون «چگوارا» کتابهای قطع بزرگ (رحلی) چاپ شده؛ و یا به لطف ناشران و مراکز پخش رفیق پرور، یاوه های شاعرکهای کمونیست وطنی همه جا را آکنده اما کمتر کتابی درباره شخصیتهای ملی و علمی و مبارز ایران زمین دیده میشود. از آن همه اندیشمند و دانشمند ایرانی چند کتاب در دسترس است؟ نه تنها عرب زدگی بلکه غرب زدگی به شدیدترین وجه در رسانههای این مملکت بیداد میکند. چه باید کرد؟ همان گونه که در آغاز این گفتار آوردم، بهترین راه ما بهره وری درست از تارنگارها میباشد. پس:
۱. نوشتارهایی ارزنده و سودمند بگزاریم و از پریشان نویسی و پراکنده کاری بپرهیزیم. پارسی نویسی درخور فهم، و غلط گیری را فراموش نکنیم.
۲. به تارنگار خویش بسان یک رسانه مانند مجله یا کتاب بنگریم و برایش ارج و اعتبار نهیم. قالب و نوع حروف (فونت) و دیگر زیباییهای رسانه خویش را بررسی و بهبود بخشیم.
۳. به هر کس و هر تارنگاری پیوند (لینک) ندهیم و اطمینان یابیم که همسو و همساز با بینشهای میهنی ما هستند. کسانی که «چپ» بین هستند و یا بی توجه به کورش و داریوش و دیگر بزرگان، سراسر تاریخ ۲۵۰۰ ساله را استبدادی وانمود میکنند، در فهرست ما جایی ندارند.
۴. به جای تکرار مکررات و بازگویی چیزهایی که همه کمابیش آگاهی دارند، و نیز به جای سیاست پردازیهای بیهوده، به فرهنگ و تاریخ و تمدن و دانشهای این سرزمین بپردازیم و بدانیم که اگر ادعای ایران دوستی داریم، در شرایط کنونی و با نگرش به نیازهای نسل امروز و آیندگان، بهترین و برترین کار، همانا پرداختن به دانشنامه ایران باستان و همکاری با جوانان سوتهدلیست که عاشقانه و فروتنانه سرگرم پژوهش و نگارش میباشند تا به یاری یزدان بتوانیم پس از دستاوردهای بزرگی چون اوستا و شاهنامه فردوسی و شاهنامه نوبخت و لغتنامه دهخدا... ما نیز ارمغانی گرانبها برای فرزندانمان به یادگار بگزاریم./ ایدون باد.
ما باید چندین برابر دشمن کار کنیم تا تهاجم خارجی فرهنگی و یا شبیخون درونی آنان را خنثا نماییم. به دکههای روزنامه فروشی بنگرید؛ به راستی تهوعآورست: از ماجراهای خاله زنکی و عمومردکی هنرپیشه ها و ورزش بازان گرفته تا لجنپراکنیهایی درباره چهرهها و اندیشههای ناب ایرانی و میهنی... دستاورد سازمان «صداع و سماع!» به ویژه کانالهای ماهواره ای و برون مرزی آن نیز روشن و بینیاز از هر گزارشیست. به کتابفروشیها میرویم: درباره آدمکشها و تروریستهایی چون «چگوارا» کتابهای قطع بزرگ (رحلی) چاپ شده؛ و یا به لطف ناشران و مراکز پخش رفیق پرور، یاوه های شاعرکهای کمونیست وطنی همه جا را آکنده اما کمتر کتابی درباره شخصیتهای ملی و علمی و مبارز ایران زمین دیده میشود. از آن همه اندیشمند و دانشمند ایرانی چند کتاب در دسترس است؟ نه تنها عرب زدگی بلکه غرب زدگی به شدیدترین وجه در رسانههای این مملکت بیداد میکند. چه باید کرد؟ همان گونه که در آغاز این گفتار آوردم، بهترین راه ما بهره وری درست از تارنگارها میباشد. پس:
۱. نوشتارهایی ارزنده و سودمند بگزاریم و از پریشان نویسی و پراکنده کاری بپرهیزیم. پارسی نویسی درخور فهم، و غلط گیری را فراموش نکنیم.
۲. به تارنگار خویش بسان یک رسانه مانند مجله یا کتاب بنگریم و برایش ارج و اعتبار نهیم. قالب و نوع حروف (فونت) و دیگر زیباییهای رسانه خویش را بررسی و بهبود بخشیم.
۳. به هر کس و هر تارنگاری پیوند (لینک) ندهیم و اطمینان یابیم که همسو و همساز با بینشهای میهنی ما هستند. کسانی که «چپ» بین هستند و یا بی توجه به کورش و داریوش و دیگر بزرگان، سراسر تاریخ ۲۵۰۰ ساله را استبدادی وانمود میکنند، در فهرست ما جایی ندارند.
۴. به جای تکرار مکررات و بازگویی چیزهایی که همه کمابیش آگاهی دارند، و نیز به جای سیاست پردازیهای بیهوده، به فرهنگ و تاریخ و تمدن و دانشهای این سرزمین بپردازیم و بدانیم که اگر ادعای ایران دوستی داریم، در شرایط کنونی و با نگرش به نیازهای نسل امروز و آیندگان، بهترین و برترین کار، همانا پرداختن به دانشنامه ایران باستان و همکاری با جوانان سوتهدلیست که عاشقانه و فروتنانه سرگرم پژوهش و نگارش میباشند تا به یاری یزدان بتوانیم پس از دستاوردهای بزرگی چون اوستا و شاهنامه فردوسی و شاهنامه نوبخت و لغتنامه دهخدا... ما نیز ارمغانی گرانبها برای فرزندانمان به یادگار بگزاریم./ ایدون باد.
۳ نظر:
آقای عطایی نظرتون درباره نسخه قدیمی حافظ چیه؟
شنیدید غزلهای حافظ -قدیمیترین نسخه- کشف شده؟
سارا مطیعی
بادرود
میر عطایی گرامی
هر پرسشی داشته باشیم پاسخش هرچند کوتاه بن مایه پیشنهاد میدهید
شما که جز به نام یزدان/بادرود/بدرود/بله/خیر/
چیز دیگری در نامه ها نمینویسید!
میخواهید با ما پیوند داشته باشید؟
اگرچه شما به من یکی که نیازی ندارید !
پاینده ایران و پاینده شما
پیشنهادی که دوباره میکنم اینست که بیشتر از
پژوهش ها و دستاوردهای خودتان بنویسید
ما بیشتر دوست داریم آنها را بخوانیم
دوباره
پاینده ایران و پاینده شما
درود بر شما استاد
استاد خواستم نظرتون رو راجع به نوشتاری که گردآوری کردم بدونم. اگر نوشتار اشکالی داره یا باید بهش اضافه بشه خوشحال میشم بهم بگید. چون در روز جشن سپتدارمزگان قرار هستش مجله ای چاپ کنیم. و این نوشتار در اون قرار می گیره. پیشاپیش از لطف شما سپاسگزارم.
نوشتار:
http://silent-shout.persiangig.com/Zan_va_Asha.doc
بدرود
پاینده ایران بزرگ
ارسال یک نظر