دادنامه شاهنشاهی ایران
نگارش هیربد سوشیانت مزدیسنا
فرگرد پنجم
پایگاه پادشاهی
.
بخش یکم:
رخسار خسروانی
.
.
.
۱- پادشاه ایران: نموداری ایزدی، نماینده ی فرهی کیانی، مهتر مردمان، والاترین کارگزار کشور، دارای درجهی بزرگ ارتشتاران، و تاج سر جهان است. شالوده های شهریاری: جهان بینی زرتشت بزرگ و جهان بانی کورش بزرگ است.
۲- شاه و پادشاهی: خواهان یکپارچگی و همبستگی مردم، بازرسی و نظارت بر کارکرد درست و بخردانهی نهادهای کشور، امنیت کامل و پدافند پولادین، آسایش و شکوهمندی، ارج و خوشبختی مردم و میهن است.
۳- به همان اندازه که نهاد شاهنشاهی: پیگیر و پایندهی ایران بزرگ به شمار میرود، نظام جمهوری در ایران: مایه ی تجزیه و پراکندگی و اختلاف بومها و قومها میگردد. ایرانیان همواره گوش به فرمان شاهنشاه داریوش بزرگ هخامنشی، از مردم سالاری (جمهوریت) و گروه سالاری (حزب و باند و اجتماع سلطهگر) پرهیز کرده و تنها از پادشاهی ایرانی - مزدایی پشتیبانی میکنند.
۴- نهاد شاهنشاهی: نه سلطنت مطلقه است و نه به دینوران و سپاهیان اجازه ی هرگونه حکومت دینی و یا نظامی را میدهد. این پادشاهی: مشروط و ملزم به پیروی از دادگری و قانون اساسی میباشد.
۵- بر پادشاه بایسته است که همیشه از سه آتش سپند و مقدس پاسداری کند و همیشه روشن بدارد:
* آذر گـُشَناسپ: آتش ویژه ی شهستان
* آذر فرنبغ: آتش ویژه ی مهستان
* آذر برزینمهر: آتش ویژهی بهستان
۶- برپایه ی بینش سپیتمان زرتشت: یک آفریدگار به نام اهورامزدا این جهان را آفریده است. دو بنیاد ازلی، یکی اهورایی با برآیندهای نیکو؛ و دیگری اهریمنی با برآیندهای بد، در میان بوده اند. سه پند: اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک، همیشه پیروی میشود.
۷- هرگونه ناسزا و دشنام، تهمت و افترا، ریشخند و تمسخر، و دیگر برخوردهای به دور از ادب درباره ی پادشاه ایران: کیفر و پادافره را به دنبال خواهد داشت. حتا شاه نیز نمیتواند خاطی را ببخشاید.
۸- هر فرد و انجمن و نهادی میتواند از پادشاه به انجمن شهستان، شکایت و اعلام جرم نماید؛ و چنانچه به رای شهستان ناخرسندی و اعتراض داشت، پرونده را به انجمن مهستان برای پیگیری و رای فرجامین بسپارد.
۹- با رای شهستان و امضای پادشاه:
* جنگ و یا آشتی (صلح و ترک مخاصمه) فرمان داده و اعلام میشود.
* ارتشبد و فرمانده کل قوا برگزیده و یا برکنار میشود.
* پیمانها و قراردادهای نظامی با کشورهای دیگر بسته میشود؛ و یا لغو و باطل میگردد.
۱۰- پادشاه، پروانه و اجازه ی دخالت و کارشکنی در نهادها و انجمنهای شهریاری و دولتی را ندارد و نمیتواند خودسرانه، فرد یا نهادی را برکنار و منحل کند.
۱۱- پادشاه وظیفه و خویشکاری دارد که سراسر آتشکده های ویران و خاموش را از نو آباد و روشن نماید.
۱۲- پزیرش پیمانها و قراردادهای بین المللی با انجمن شهستان و تا جاییست که به استقلال کشور و هویت ملی و کنشهای مالی، آسیب و زیان و لطمه نرساند.
.
بخش دوم:
گزینش شهریار
.
.
.
۱- نخستین و بزرگترین فرزند شاه، چه زن و چه مرد، پس از او به پادشاهی میرسد؛ مگر آنکه از سوی شهستان: شاهدخت یا شاهپور شایسته تری برگزیده شود.
۲- پادشاه باید از تبار خاندان پهلوی و دارای پدری ایرانی نژاد باشد.
۳- کمترین سن برای پادشاهی: سی و سه سالگی است. چنانچه پادشاه بسیار بیمار و یا درگزشته باشد و هنوز جانشین او به سن سی و سه سالگی نرسیده باشد، شهبان (سرپرست شهستان) بسان نایب السلطنه، کارهای شاه را انجام میدهد.
۴- پادشاه باید دارای روان هوشمند و تن درست باشد.
۵- در زمان بحرانی و هنگامی که شهستان نیاز و درخواست رایزنی و مشارکت در گزینش شاه را دارد، با چشمداشت به شیوه ی انتخاباتی شاهنشاه «بهرام گور»، رویهم یکسد تن با این روش نیاکان، شاه نوین را بر میگزینند:
بیست تن از نمایندگان بهستان با قید قرعه؛ همراه سی و سه تن از نمایندگان مهستان؛ همراه بیست و چهار تن انجمن شهستان؛ همراه شانزده تن انجمن آذر بهرام (استانداران)؛ همراه کشوردار و فرمانداران (هفت تن). نخست پنجاه تن از میان یکسد تن برگزیده میشوند. سپس سی تن از میان پنجاه تن برگزیده میشوند. آنگاه چهار تن از میان سی تن برگزیده میشوند و از میان ایشان، یک تن برگزیده میشود و سرانجام پادشاه را انتخاب میکند.
۶- سوگند و تاجگذاری با گواهی و امضای سالاران سه انجمن، ارتشبد، موبد موبدان و کشوردار انجام میشود.
۷- هنگام تاجگذاری: همزمان با یکی از جشنهای نوروز و یا مهرگان باشد.
۸- انجام آیینهای تشریفاتی با پادشاه است؛ مانند: پزیرش سفیران؛ اهدای مدال و نشان؛ گشایش و افتتاح برنامه های بزرگ فرهنگی و نظامی؛ مراسم کشور های دیگر؛ سخنرانی های رسمی در سازمان ملل و دیگر نهادهای اساسی جهانی.
۹- دادن جایزه و پاداش سالانه فرهنگی و دانشیک (علمی) به نام «پاداش ایرانچهر» به شایسته ترین فرد غیر دولتی.
۱۰- همسر پادشاه میتواند در آیینهای تشریفاتی شرکت کند اما نمیتواند در همایش های شهستان و نشست های حساس و محرمانه ی سیاسی و نظامی باشد.
۱۱- اگر پادشاه ایران: زن و بانو بود، نمیتواند با مرد بیگانه و نا ایرانی زناشویی کند. اگر این بانو پیش از پادشاهی با مردی غیر ایرانی زناشویی کرده باشد، نمیتواند خودش و فرزندش به پادشاهی برسد.
اگر فرزند دیگری از همسری ایرانی داشته باشد، آن فرزند میتواند به پادشاهی برسد.
بنیانگزار آستان مغان
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر