۱۳۹۸/۰۶/۲۳

پیمان کدخدایی و زناشویی

به نام یزدان
پیمان کدخدایی و زناشویی
(سند ازدواج با آیین کهن ایرانی - پهلوی)
هنگامی که اوازی بهین در انجمن روانه بود،
در ماه --- از سال [-][-][۵][۸] مزدایی* برابر با [-][-][۵][۲] شاهنشاهی، در آغاز روز --- [نام روز از ماه سی روزه]
کدخدای (داماد) با نام: --- نام خانوادگی: --- پسر (نام پدر و مادر): ---
در نشانی: ----------------------
به پادشا زنی (همسری درجه یک) گرفت این کدبانو (اروس) را
با نام: --- نام خانوادگی: --- دختر (نام پدر و مادر): ---
در نشانی: ----------------------
به همراه کدخدا، پدر (یا هر بزرگتر و سروری) به نام: --- برای سالاری آمده است. برای دختر و بانوی خواهان زناشویی نیز تنها یک سرپرست آمده است. ایدون کدخدا (داماد) با خواست خرسندی و همداستانی پدر دختر برای دادن دخترش به او، آن کدبانو (اروس) را با اهلَو-داد (کردار نیک) به پادشا زنی گرفت. و پدر\سرپرست دختر نیز با اهلوداد، با سه بار بازگویی، دخترش را به پادشازنی آن کدخدا داد.
دختر و کدبانو نیز با پزیرش کدخدا، اینگونه پزیرفت که: {در درازای زندگی، همسری و یگانگی، فرمانبرداری و ترس آگاهی (ارج و احترام) بورزم؛ و از ایرانی گری و بهدینی بازنگردم}.
کدخدا نیز این را گفت که: {در درازای زندگی، او را در زناشویی: گرامی، به کدبانویی: استوار، به خورش و جامه و پوشاک و خواب و شوهری و سالاری: توانمندی و ساماندهی، روزگارش را بسزا و خوب و به آزرم دارم؛ و فرزندی که از او زاده میشود، به پادشایی فرزندی خویش بدارم}.
پس از آنکه این چیزها همگون بود، کدخدا آن کدبانو را به پادشایی هموند کرد وپس از پیمان کردن، کدبانو نیز کدخدا را با سهش و چشمداشت بهین، دوستدار شد و دریافت --- [درج مبلغ و شمار] پول و گوهر را شایسته دانست.
کدخدا گفت: {آمار همه ی مال و خواسته و دارایی که به ازای خویشاوندی آمده است، برای دادن پادشایی بود و آن نیز از اکنون، فراز به دارایی و خویشی رسد. با دادن پادشایی ام به دو بهر، این بهر به کدبانو داده ام و او را بر همان مایه پادشا کرده ام. ایدون که هرگاه کدبانو یا کسی از او دارایی را خواستاری کند، بدون بهانه به او بسپارم و در برابرش مالسوزی و یا زیاده خواهی نکنم}.
کدبانو هم این مایه پول و گوهر را پسندید و پزیرفت و با آن همداستان بود. و پدر دختر برای گواهی اش آمده است که دخترش پسندید و پزیرفت؛ و بیش از این پیگیری نکرد. و همان پدر دختر برای همین درگاه همراهی کرد چون پیمان زناشویی بود و خویشکاری بود. او پرسید و خواست و پژوهید و برآمد. هنگامی که پدر دختر همداستانی اش را گفت، این دبیری و سند زناشویی، از گفتار و گواهی و باور همه ی ایشان، فرجام یافت.
.
.
<متنهای پهلوی، دستنویس MK ، ویرایش و گزارش: هیربد سوشیانت مزدیسنا>

هیچ نظری موجود نیست: