{} چون اورمزد، نخست سپهر را افرید، ستارگان اختری را بر آن گمارد که مایه ور این دوازده برج آسمانی اند: بره (حمل)، گاو (ثور)، دوپیکر (جوزا)، خرچنگ (سرطان)، شیر (اسد)، خوشه (سنبله)، ترازو (میزان)، کژدم (عقرب)، نیمسب (قوس)، بز (جدی)، دلو (دول)، ماهی (حوت).
{} این اختران در خانه شماری ماه (منازل قمر)، به بیست و هفت خرده و بخش میگردند؛ به نامهای: پدیس پر، پیش پرویز، پرویز، پَییگ، بزی سر، بشن، رَخ وَت، تریشَگ، ازَرَگ، نَخو، مَیان، اَو دُم، ماشاهَه، اُس پور، هوسرَو، سِروُی، وَر، دل، درفشه، وَرَنت، گا، یوغ، موری، بن زَه، ک-َهت سر، کهت میان، کهت.
{} اورمزد برای همه ی افرینش اغازین جهان، جایگاه ساخت تا پس از رسیدن اهریمن، به رویارویی با ان دشمن بکوشند و آفریدگان را از آن پتیارگان رهایی بخشند. همسان سپاه و لشگر که در رزمگاه به چند بخش میشوند، برای هر یک از دوازده اختر (برج آسمانی)، شش میلیون و چهارسد و هشتاد هزار ستاره ی خرد، به یاری آورده شد. این آمار اخترشماری کنونیست؛ وگرنه بی شمار ستارگان دیگر به یاری ایستاده اند.
{} این سپهر، مانند یک سال نهاده شد و دوازده اختر (برج آسمانی) چون دوازده ماه. هر اختری سی درجه است؛ مانند هر ماه سی روزه. سپهر اختران چونان چرخه ای است که در این دوران آمیختگی در جنبش میباشد. بر فراز آن اختران دوازده گانه، «ستارگان نیامیزنده» جای دارد که پس از رسیدن اهریمن، با او نبرد کردند و نگزاشتنند به بالاتر بیامیزد. از این رو ستارگان نیامیزنده، خانده شدند که به اهریمن، آلوده نگشتند. اخترشماران، جایگاه این اختران را «سپهر بالای سپهر» مینامند. ایشان را سنجش و شمارش، شدنی نیست.
{} بر آن اختران (برج های دوازده گانه)، چهار سپاهبد به چهار سوی گمارده شد. بس بیشمار ستاره ی نامبردار برای همزوری و نیرو دهی به آن اختران، به هر سوی و جایی گمارده شدند. تیشتر: سپاهبد شرق؛ سدویس: سپاهبد نیمروز؛ ونند: سپاهبد غرب؛ هفت اورنگ: سپاهبد شمال؛ میخگاه (میخ میان آسمان): سپاهبدان سپاهبد. اورمزد «فره ی بهدین مزدیسنا» را بر آن سپاهبدان گمارد که «جوهر رزم» میخانند و آشکار شدن پاکی در برابر آلودگی است. پارند و مزده داد و دیگر از این شمار، سرداران پاسدار پیرامون سپهرند. اخترشماران این ستارگان را نابیابانی میخانند و بر سه گونه بزرگ: همچون خانه ای سنگی، و میانه: همچون چرخه ای درشت، و کوچک: همچون سر گاو خانگی میدانند. از آن اختران: تیشتر، بَشن، تریشگ، ازَرَگ، پَدیس پر، پیش پرویز، تیزرو تر هستند.
{} فره ی بهدین مزدیسنان مانند کمربند مقدس زرتشتیان (ای ونگ هان) میباشد که سه تا شده و دارای سه گره است. این فره در پایه ی ستارگان نیامیزنده، پیرامون آسمان را نگه میدارد. این ستارگان که نگزاشتند تاریکی و بزهکاری اهریمن به بالاتر بیامیزد، جوهره ی رزم پاکی با آلودگی خانده میشوند.
{} در آسمان، به همان گونه، از اباختران (سیارات)، تیر (عطارد): سپاهبد خراسان (شرق)، بهرام (مریخ): سپاهبد خوروران (غرب)، اناهید (زهره): سپاهبد نیمروز، هرمزد (مشتری): سپاهبد اباختر (شمال)، کیوان (زحل): سپاهبد سپاهبدان. کیوان و هرمزد و بهرام، هر کدام یکسد و هشتاد درجه از مهر (گردونه خورشید)، تیر به یکهزار و هشتسد و پنجاه دقیقه، اناهید به دوهزار و هشتسد و سی و یک دقیقه، به درازی و کوتاهی بسته شده اند.
{} اباختران (سیارات منظومه شمسی)از دوازده کده ی اختران (دوازده برج آسمانی) میگزرند. هر کدام از کده ها را پتیاره ای است. بالست (اوج) و نشیب (فرود) در هر برج، مرز سود و زیان، شادی و درد است. اباختران (سیاره ها) مانند اختران از آراستگی زمانی برخوردار نیستند و پویشی دیگرگون دارند؛ باشد که تیزرو، کندرو، پس رونده و ایستنده بنمایند. آنها در فرازو فرود، و کاهش و افزایش هستند. نام یافتن ایشان به اباختران (سیارات) از آن است که اختر (ستاره) نیستند. از سودمندی های روشنی ایشان، یکی این است که آسیب کمتری میرسانند؛ و دیگر اینکه، مردم از دیدن سیاهی ایشان نترسند. نور اباختران بسان برق چشم خزنده ای خوفناک است که جامه ای دیبا و زیبا پوشیده باشد!
{} همانند این اباختران، تیر شهاب است. ایشان (سنگهای آسمانی) را دیو مینامند زیرا بدکردار و پیرساز و نابینا کننده هستند.
{} اینکه چرا نیکی گیتی را بنابر شایستگیها، بخشش نمی کنند اما روح و روان را در جهان دیگر بنابر شایستگی کردارش داوری میکنند؟
اورمزد خدا از برای مهربانیش به آفریدگان، هم به نیکان و هم به بدان، همه گونه نیکی می بخشد. امّا اگر از روی سنجش و شمار درست، به آنان نمی رسد، به سبب ستم اهرمن و دیوان و دزدی آن هفت سیّاره است. و در جهان دیگر، از این رو، روان را بنابر کردارش داوری می کنند که بدکاری هر کسی، بر پایه ی گزینشی است که خودش انجام داده است.
{} ستاره ی هفت اورنگ به سوی اباختر (شمال) گمارده شد؛ همان جایی که اهریمن درتاخت و دوزخ ساخت. در این دوران امیختگی، از بهر پاسداری، هر یک از هفت کشور را بندی به او پیوسته است و از این رو: هفت اورنگ خانده میشود.
{} همکاران و یاوران تیشتر سپاهبد شرق، باد و ابر و اتش وازشت هستند که با رسیدن اهریمن، همراه ان مینوی بزرگ: تیشتر، آب ستاندند و باران دادند.
{} میانگین درنگ خورشید هنگامی که اختری را رد کند و به اختر دیگری برسد، به اندازه ی زمانیست که کسی سنگی برستاند و بیفکند. پویش خورشید مانند تیر بزرگ سه پر است که مردی بزرگ اندام از کمانی بزرگ پرتاب کند. پویش ماه مانند تیری میانه است که مردی میانه اندام از کمانی میانه پرتاب کند. شتاب (ظاهری) ستارگان مانند تیر کوچکیست که مردی کوچک اندام از کمانی کوچک بیندازد.
{} در اغاز هنگامی که اهریمن درتاخت، هفت اورنگ از هرمزد (سیاره ی مشتری)، و سدویس از ناهید (سیاره زهره) نیروی بیشتری داشتند و از اسیب رسانی این دو گردنده، جلوگیری کردند. بدین روی، اخترشماران اینها را کرفه گر(سودمند) میخانند. اما بهرام (سیاره مریخ) از ونند، و کیوان (سیاره زحل) از میخگاه نیرویی فراتر یافتند و اخترشماران، اینها را بزهکار میخانند. تیر (سیاره عطارد) با تیشتر همزور و همنیرو بود و از این رو، اخترشماران میگویند که تیر با کرفه گران: سودمند، و با بزه گران: زیان رسان است.
{} بدین روی میگویند که هرمزد: ستاره زندگی و کیوان: ستاره مرگ است که هرمزد به سبب ناتوانی در برابر هماوردش (هفت اورنگ)، کامبخش اوست: زندگی و روایی و خواسته میبخشد. کیوان به سبب چیرگی بر هماوردش (میخگاه)، وارونه ی کام او کند: مرگ و تباهی و دریوزگی؛ از این رو پتیاره است.
{} اناهید آب سرشت است زیرا هماوردش: سدویس چنین است. تیر را بادی میخانند زیرا هماوردش: تیشتر، باد و باران میسازد.
{} اختران: آب سرشت و زمین (خاک) سرشت و گیاه سرشت هستند. اختران آب سرشت: تیشتر، تریشگ، پدیسپر، پیش پرویز، و هفت ستاره که پرویز میخانند. اختران زمین سرشت: هفت اورنگ و میخ میان اسمان. ستارگان دیگر نیز گیاه سرشت هستند.
{} اخترشماری های دیگری نیز در میان میباشد اما روشن ترین انها از بهدین مزدیسنان پیداست.
{} در آغاز آفرینش، از ستاره ی هرمزد: برای آفریدگان زندگی فرا رفت؛ نه از گوهر خودش بلکه از همبندی آن به روشنان . از کیوان: مرگ به آفریدگان پیش رفت. تا زمانی که هر دو ستاره در بالست و اوج بودند، گیومرت با نیروی خودش زندگی کرد. ستاره هرمزد در برج خرچنگ در سوی برامدان (مشرق) بود که «جانان» نیز خانده میشود زیرا جاییست که به یاری اش زندگی بخشیده میشود. کیوان در برج ترازو در میخ زیر زمین (وتد الارض) بود که زور مزگ در آن اشکارتر و نیرومندتر است. پس از سی سال که کیوان دوباره به بالست خود در برج ترازو آمد، ستاره هرمزد در برج بهی (بز، جدی) بود که نشیب اوست. با پیروزی کیوان بر هرمزد، گیومرت به چپ افتاد و در گزشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر