۱۳۸۹/۰۸/۱۲

سکاها


یادداشت{از امید عطایی فرد}:
سکستان(سیستان)، سگز(سقز)،ساکسن، ساسان(ساس) بازتابهایی از قوم سکاست. شاید بتوان سکاها را از پرشمارترین تیره های ایرانی دانست که زمانی از کرانه های چین تا دانوب را زیر پای خود داشتند. «دایوش بزرگ» در سنگ نبشته ی خود از سه گروه سکایی یاد کرده است: «هورم ورک»، «تیگر خئودا»، «تئی ترادریا». در شاهنام، «سام» و بازماندگانش نامدارترین خاندان سکایی در ایران هستند و گاه با دیگر تیره های سکایی مانند تورانیان و سگساران در نبردند. به یاد داریم که جهان پهلوان را به گونه «رستم سکزی» نیز میخواندند. از سکاها با این نامخها یاد شده است: سائی، آشکوزایی، ساک، ساس، اسکیت و... میتوان «اشکش» مهتر سرزمین «مکران» را در همین رده دانست که بسی یاوری به «کیخسرو» می نماید. از دیگر پهلوانان، «آرش» کمانگیر است که اشکانیان خود را از تَخمه ی وی می دانستند. «فرن بغ دادگی» با اشاره به اینکه سام پادشاهی سکایان و مرز نیمروز را به دستان(زال) داد، می گوید:
اسب داری، زین آوری، ستبر کمانی، پاکیزگی، رامش و خنیاگری، و بلند آوازی بر ایشان بیشتر است.(1)

«آرتور کریستین سن» با اشاره به پادشاه اسطوره ای سکاها که یونانیان «ارپوکسائیس» می خواندند و گویش ایرانی آن «ارپوخشیه» است، وی را نخستین شاه قومی میداند که «اَرپه» یا «رپه» نامیده می شدند و با تَخمه اوروپه (تهمورس) و ارپکشاد (ارپه شاه) تورات یگانه می شمارد.

آرتور کریستین سن: نخستین انسان و نخستین شهریار
در واقع به نشانه هایی از نام قبیله یا نام - نژاد «رپه» به طور پراکنده در آسیای مقدم بر می خوریم که اطلاعات جالب توجهی درباره سرگذشت مهاجرت سکاها در اختیار ما میگذارد. بنا بر روایت «کتزیاس» نخستین شاه ماد: اربسس(به زبان ایرانی: اربکه، ارپه) نامیده می شد..
می توان کوههای «ریپه ای»، «تَه ریپیه» یا « ریپیه اُریس» را ذکر کرد که یونانیان چند سلسله کوه را در ارتفاعات شمال می خواندند.
در دوره های مختلف کوههای ریپه ای را با سلسله های مختتلف کوههای کو و بیش ناشناخته شده از سرزمین های «سرمت» های آسیایی تا «آلپ» یکی دانسته اند. به نظر می آید که بعدها این نام برای نامیدن قسمتی از سلسله کوه های «اورال» به کار رفته است.. محل دیگری به نام ارفه{عرفات؟} در لبنان وجود دارد. رودخانه ای به نام رباس(ریوه) به دریای سیاه می ریزد. نمی دانم آیا این نامها نوعی پیوستگی با قبیله ی «رپه» دارد یا نه؟


پی نوشت:
1.بن دهش.151

به نقل از :
کتاب ایران بزرگ، رویه 93 و 94. پژوهشی از امید عطایی فرد.انتشارات اطلاعات

هیچ نظری موجود نیست: