۱۳۸۸/۰۸/۱۰

اوستا و زرتشت (1)


گزیده هایی از کتاب: پیامبر آریایی
سر نامه بر نام زروان پاک/که رخشید از او هرمز تابناک
خداوند زاوش و کیوان پیر/فروزنده ماه و ناهید و تیر
وزو آفرین باد بر ایزدان/که هستند فرمانبرش جاودان
هم امشاسپندان با زور و دست/که دارند بر کوه ها را نشست
سپندارمیتا شه زندگی/که جان ها ازو یافت پایندگی
اگر پهلوانی بخوانی زبان/تو زرتشت را عقل رخشنده دان
(میرزا آقاخان کرمانی)

اوستا بنیاد دین و دانش به شمار می رود. به راستی نخستین دانشنامه دنیاست. همایش همآوردان میترایی و مزدایی و زروانیست.
چنین گفت در گاتها زردهشت/که بر دیو ریمن نمایید پشت
دروغ است همدست اهریمنا/ابا هر بدی دست در گردنا
به یزدان نیکی دهش بگروید/دروغ از فریبندگان مشنوید
به هرمزد والا نماز آورید/به یزدان یکایک نیاز آورید
گُو ِش نیک دارید و نیکومنش/کزین دو به نیکی گراید کنش
چو پندار شد خوب و گفتار خوب/شود بی گمان کار و کردار خوب
(ملک الشعرای بهار)

نه تنها گاتها از جهت اوزان هجایی باید نخستین منظومه ایرانی به شمار آید، بلکه از جهت تخیلات عالی و تعبیرات دلکش که لازمه شعر عالیست، نیز باید در نخستین درجه اشعار ایرانی قرار بگیرد .

زمانی که زرتشت سروده های آسمانی اش را بر زمین پراکند، خنیاگران خوش آوا ، گاتها را با دستگاه ها و گوشه های گوناگون ، به گوش تاریخ خواندند. نکته درخور اعتنا، کلمه گاتار است که هنوز هم نام لحن یا نواییست محلی، که در کردستان خوانده میشود و جنبه نیایش دارد. نام این نوا از دو پاره " گات" و "تار" ترکیب شده است وبه زبان کُردی "خواننده گات" معنی میدهد. وجود وزن در گاتها موءید سرود بودن آنهاست.

بارها در اوستا اشاره شده گاتها باید با صدای بلند و بدون لغزش خوانده شود. گاتها و دیگر سروده های اوستایی را نوای سازها، همراهی می کرد. مثل بربت - تنبور- چنگ – و هر ساز زهی را که نوازند، " وین " خوانند. در تورات، پیدایش سازها و شیوه های نوازندگی از ایران دانسته شده. آواز خوانی در کلیسا ها از آئین مهر یا کیش بغانی تقلید شده؛ نمونه ای از یک سرود مهری رومی که روز 21 دسامبر ( فردای شب یلدا، زادشب مهر) هنگام برآمدن آفتاب در کلیسا خوانده می شود:
* آیا خورشید که بر می آیی؛ ای درخشش همیشگی روشنی و ای خورشید حقانیت . بیا و آنهایی را که در تاریکی و در سایه مرگ نشسته اند ، روشن کن.

مهری بودن این سرود به روشنی آفتاب است و هیچ نمی شود پذیرفت که عیسوی باشد.

آب نیایش برگرفته از آئین " ناهید پرستی " است. ایرانیان که به آبهای گوارا و پاک ، ارج می نهادند ، بر سر چاه ها به زمزمه دعا های خود می پرداختند و از این روست که به گفته مورخان مسلمان ، چاه مقدس مکه را " زمزم " می نامیدند.

هگل در اثر معروف خود "درسهایی درباره فلسفه مذهب" نوشت :آیین زرتشتی ایران نخستین آئینی بود که بُعدی جهانی داشت. در آئین کهن ایرانی هر اصل اخلاقی ، نتیجه منطقی قانون تکامل بر اساس پیکار دائمی خیر وشر ، و روشنایی با تاریکی است . و در چنین رویارویی آدمی به جای اینکه مانند دیگر مذاهب موظف باشد اصول اخلاقی را به صورت اوامر آسمانی بی چون وچرا بپذیرد و خودش حق دخالتی در آنها نداشته باشد ، خود در قلمرو اندیشه و تشخیص خویش ، نقشی تعین کننده دارد و گویی مقام والایی در برابر آفریدگارش پیدا کرده است .
کنت دوگوبینو در " تاریخ ایران " نوشت :در برداشت زرتشت، آدمی در گزینش خوب وبد ، مختار است و در این راستا مقامی چنان ارجمند دارد که نیکی گفتار و پندار و کردارش برای پیروزی روشنی بر ظلمت ، ضرورتی بنیادی پیدا می کند . بر خلاف مذاهب سامی که بدن را خوار و دنیا را بی مقدار می دانند، در آئین ایرانی هر فردی این رسالت را بر عهده دارد که نیرومند و کوشا و سازنده و آفریننده ( ساختار شکن ) باشد .
سموئیل لانک گفته: فرق بزرگی که میان مزدیسنا و سایر دینها دیده می شود ، این است که به کلی عقیده جبر را تعلیم نمی دهد و همه زشتی و بدی را به اراده مطلق خدا واگزار نمی نماید .... تعادل میان عوالم روحانی و جسمانی ، یکی از مهمترین تعالیم آئین زرتشت است که پس از هزاران سال ، عقیده دنیای متمدن جدید امروزی گردید.
به نوشته دارمس تتر : Darmesteterپیرو زرتشت کسی است که هر بامداد از خود می پرسد : " ... من ، امروز برای آن که جهان بهتر و زیباتر شود ، چه باید بکنم ؟"
به گفته گوته :آئین زرتشت بر احترام نسبت به همه عناصر طبیعت بنا نهاده شده .... در ایران باستان همه آنچه آفتاب بر آنها لبخند می زد ، می بایست در کمال دقت و مواظبت ، حفظ و پاسداری شود .

<خرده اوستا شامل برخی نیایشها و نمازها و آفرین ها و درودهاست که برای گرامیداشت عناصر و کواکب ، یا جشن ها و اعیاد خوانده می شود؛ یا نیایش و نمازهایی که برای گاه های چند گانه شبانه روز و برای مواقع سدره پوشی و کشتی بستن و یا به گاه ازدواج و مرگ و مراسم سوگواری وجز آن ، تدوین و تعیین شده و باید خوانده شود. ستایش و بزرگداشت و تحسین هر جزء از طبیعت ، از آب و خاک و باد وآتش و گیاه و دریا و افلاک و شب و روز و ... در واقع ستایش و عبادت خداوند است.>

با سپاس از: شادمهر.   ZAGROSFILM.BLOGFA.COM