۱۳۸۷/۱۰/۱۶

نگارگري‌ در ايران‌ كهن (بخش ۳)


{امید عطایی/ میترا بهادران}

در ساختمان‌ بالاليك‌ تپه‌ (15 كيلومتري‌ شمال‌ ترمذ) نگاره‌هايي‌ از دورة‌ ساساني‌ به‌ دست‌ آمده‌ كه‌ كمابيش‌ به‌ خوبي‌ و بي‌گزند مانده‌اند. همة‌ آنها يك‌ موضوع‌ را كه‌ عبارتست‌ از مراسم‌ مهماني‌ تشريفاتي‌، عرضه‌ مي‌دارند. در اين‌ مراسم‌، شركت‌كنندگان‌ زيادي‌ حضور دارند. نقاشي‌ها روي‌ ديوار سه‌ جانب‌ اتاق‌ محفوظ‌ مانده‌اند. در مجموع‌ 47 تصوير مرد و زن‌ با جامه‌هاي‌ مجلل‌ و مزين‌ به‌ گل‌ و بوته‌ چند رنگ‌ در آنجا وجود دارد. پيكره‌هاي‌ مزبور داراي‌ دو رديف‌ هستند: در قسمت‌ جلو مهمانها در حالتهاي‌ مختلف‌، برخي‌ چهار زانو، بعضي‌ لم‌ داده‌، و در پشت‌ آنها با اندازه‌هاي‌ كوچك‌تر، خدمتكاران‌ در حالي‌ كه‌ بادبزنهاي‌ بزرگ‌ در دست‌ دارند، كشيده‌ شده‌ است‌. بيشتر شخصيت‌ها در گروه‌هاي‌ دو يا سه‌ نفري‌ طرح‌ شده‌اند كه‌ هر دسته‌ با حضور يك‌ خدمتكار از ديگري‌ جدا شده‌ است‌. مهمانها به‌ گونه‌ تمام‌ رخ‌ يا سه‌ چهارم‌ رخ‌ كشيده‌ شده‌اند. آنها در يك‌ دست‌ جام‌ يا كاسه‌ دارند و در دست‌ تعداد ديگري‌ از آنها يك‌ چيز كروي‌ كه‌ در انتهاي‌ يك‌ شاخه‌ قرار گرفته‌، ديده‌ مي‌شود. مردها هر يك‌ خنجري‌ با غلاف‌ تزئيني‌ و با غلاف‌هاي‌ ديگري‌ كه‌ وسايل‌ آرايش‌ (آينه‌) را در بردارند، در كمرشان‌ ديده‌ مي‌شود. لباسها و اشياي‌ ديگر با ريزه‌كاري‌ و ظرافت‌ خاصي‌ طرح‌ شده‌اند.
مردها كفتاني‌ به‌ بردارند كه‌ با دقت‌ بر بدنشان‌ استوار گرديده‌ و يك‌ چين‌ پهن‌ بر روي‌ سينة‌ راستشان‌ ديده‌ مي‌شود. زنها مانتوهاي‌ بدون‌ آستين‌ به‌ تن‌ دارند. تمامي‌ اين‌ لباسها كه‌ با طرح‌هاي‌ مختلف‌ بافته‌ شده‌اند، غنا و گوناگوني‌ پارچه‌هاي‌ مجللي‌ را كه‌ در آن‌ زمان‌ به‌ كار مي‌رفته‌، نشان‌ مي‌دهد. شيوه‌ صحنه‌هاي‌ نقاشي‌، تفسيرها و برداشت‌هاي‌ گوناگوني‌ را به‌ دنبال‌ داشته‌ است‌. بعضي‌، آن‌ را يك‌ آيين‌ ديني‌ مي‌دانند، بعضي‌ ديگر، آن‌ را يك‌ رويداد استوره‌اي‌ درباره‌ برپا كردن‌ جشن‌ از سوي‌ پسران‌ فريدون‌ براي‌ دختران‌ شاه‌ يمن‌ (سرو ـ شاه‌) مي‌دانند. در كاخ‌ «ورخشا» در سي‌ كيلومتري‌ شمال‌ غربي‌ بخارا، كاوش‌ تالارهاي‌ بزرگ‌ تشريفاتي‌، منجر به‌ كشفيات‌ بسيار با اهميتي‌ گرديد كه‌ از ميان‌ همة‌ آنها، نقاشي‌هاي‌ ديواري‌، توجه‌ دانشمندان‌ را به‌ خود جلب‌ كرد. تصاوير بر روي‌ يك‌ متن‌ قرمز اجرا شده‌اند. چندين‌ صحنه‌ شكار با فاصله‌هاي‌ منظم‌ نقاشي‌ شده‌ است‌. شكارچيان‌ بر فيل‌هايي‌ با رنگهاي‌ مختلف‌ سوار شده‌اند؛ بر هر فيل‌، دو نفر سوارند كه‌ با جانوران‌ وحشي‌ در نبردند. هنرمندان‌ علاقه‌ داشته‌اند تا فيل‌ها را به‌ طور عمومي‌ و به‌ گونه‌ شديد فانتزي‌ نشان‌ دهند. بر روي‌ ديوار غربي‌ هنوز يك‌ گروه‌ از جنگاوران‌ سوار، با جوشن‌ و كلاهخود نوك‌ تيز كه‌ از چپ‌ به‌ راست‌ صف‌ كشيده‌اند، ديده‌ مي‌شود. ديوار اصلي‌ جنوبي‌ با صحنه‌اي‌ بزرگ‌ مركب‌ از شخصيت‌هاي‌ متعدد كه‌ در يك‌ مهماني‌ رسمي‌ شركت‌ كرده‌اند، تزيين‌ شده‌ است‌. بدبختانه‌ نقاشي‌ اين‌ صحنه‌، سخت‌ لطمه‌ ديده‌ ولي‌ چند قطعه‌اي‌ كه‌ بر جاي‌ مانده‌، اهميت‌ استثنايي‌ آن‌ را بيان‌ مي‌دارد. در مركز صحنه‌، تخت‌ بلندي‌ قرار دارد كه‌ بر پشت‌ مجسمه‌ شترهاي‌ زانو زده‌ با بالهاي‌ بلند قرار گرفته‌ است‌. از روي‌ تخت‌ پارچه‌اي‌ با نقش‌ شاخ‌ و گل‌ و برگ‌ آويزان‌ است‌ كه‌ بدون‌ شك‌ بايد يك‌ فرش‌ باشد. شخصيتي‌ كه‌ روي‌ تخت‌ شاهي‌ نشسته‌ است‌، از بين‌ رفته‌ و از او جز ساق‌هاي‌ پايش‌ در شلواري‌ گشاد و قطعه‌اي‌ از جامه‌اش‌ كه‌ با مرواريد و قطعه‌هاي‌ طلاي‌ فراوان‌ مزين‌ شده‌، چيز ديگري‌ بر جاي‌ نيست‌. در برابر تخت‌، كمي‌ به‌ سمت‌ چپ‌، پنج‌ زن‌ و مرد ديده‌ مي‌شوند كه‌ زانو زده‌اند. دو تن‌ از آنها ـ يك‌ مرد و يك‌ زن‌ ــ داراي‌ جامه‌هاي‌ مجلل‌ هستند و گرد سرشان‌ را هاله‌اي‌ از نور فرا گرفته‌ است‌. در برابر آنها يك‌ آتشدان‌ و يا يك‌ عودسوز با شكلي‌ پيچيده‌ قرار دارد كه‌ از نوك‌ آن‌، شعلة‌ آتش‌ بيرون‌ مي‌جهد. به‌ نظر مي‌رسد كه‌ مرد در حال‌ ريختن‌ روغني‌ خوشبو به‌ وسيله‌ يك‌ قاشق‌ است‌ و در دست‌ زن‌، ساغري‌ زرين‌ مي‌باشد. تزيينات‌ عود سوز به‌ گونه‌اي‌ ارزنده‌ انجام‌ گرفته‌ كه‌ عبارتست‌ از: در مركز اثر در زير يك‌ قوس‌، زني‌ را نشان‌ مي‌دهد كه‌ بر روي‌ تختي‌ به‌ شكل‌ يك‌ شتر نشسته‌ است‌. بقيه‌ صحنه‌ با آرايه‌هاي‌ گياهي‌ و هندسي‌ پوشيده‌ شده‌. در سمت‌ ديگر عودسوز، مردي‌ ديده‌ مي‌شود كه‌ دو زانو نشسته‌ و جامه‌اي‌ شكوهمند بر تن‌ و خنجري‌ بر كمر دارد.
در «پنج‌ كنت‌» واقع‌ در 60 كيلومتري‌ شرق‌ سمرقند با ميزان‌ فراواني‌ از نقاشي‌ها برخورد مي‌كنيم‌ كه‌ در بيش‌ از پنجاه‌ اتاق‌ به‌ جاي‌ مانده‌ است‌. مجموعه‌ رنگها در آنها بسيار غني‌ مي‌باشد. نقاشي‌هاي‌ ديواري‌ همانقدر در آرايش‌ پرستشگاه‌ها به‌ كار رفته‌ كه‌ در خانه‌هاي‌ شخصي‌ مردم‌. نقاشي‌ها تمامي‌ سطح‌ ديوار از روي‌ كف‌ تا زير سقف‌ را اغلب‌ در چند حاشيه‌ پوشانيده‌اند. در ميان‌ اتاق‌هاي‌ تزيين‌ شده‌ با نقاشي‌، تعدادي‌ تالارهاي‌ پذيرايي‌ هستند كه‌ اندازه‌ ديوارهايشان‌ پنجاه‌ متر يا بيشتر مي‌باشد. بسياري‌ از تالارهاي‌ نقش‌دار دچار آتش‌سوزي‌ شده‌ و نقاشي‌هاي‌ آنها به‌ طور كلي‌ از بين‌ رفته‌ است‌. در اين‌ تالارها وجود نقاشي‌هاي‌ قديم‌ جز به‌ ياري‌ سطح‌هاي‌ كوچك‌ رنگين‌ و شبح‌ آنها و شايد باقي‌ ماندة‌ بعضي‌ تك‌ تصويرها قابل‌ تشخيص‌ نيست‌. يكي‌ از جالبترين‌ آثار آييني‌ «پنج‌ كنت‌» عبارتست‌ از تصوير يك‌ ايزد بانو با چهار دست‌ كه‌ بر روي‌ تختي‌ به‌ شكل‌ اژدها نشسته‌ است‌. در اثري‌ ديگر، يك‌ ايزد مرد با بدني‌ آبي‌ رنگ‌ در حال‌ سماع‌ ديده‌ مي‌شود. در ميان‌ موضوع‌هاي‌ فراواني‌ كه‌ به‌ وسيله‌ هنرمندان‌ «پنج‌ كنت‌» به‌ اجرا درآمده‌، رويدادهاي‌ پهلواني‌ جايگاه‌ ممتازي‌ دارند. اين‌ داستانها امكان‌ آن‌ را فراهم‌ مي‌ساختند تا نقاش‌ها بتوانند يك‌ دور كامل‌ را كه‌ متكي‌ به‌ يك‌ موضوع‌ كلي‌ و يا يك‌ پهلوان‌ ويژه‌ است‌، پديد آورند. يكي‌ از اين‌ صحنه‌ها يادآور رستم‌ است‌. در نقاشي‌ها و كنده‌كاري‌هاي‌ روي‌ چوب‌ و گل‌ رس‌، نمايه‌هاي‌ آسماني‌ مانند خورشيد و ماه‌ و ستارگان‌ و نيز تصاوير رمزي‌ به‌ شكل‌ انسان‌ ديده‌ مي‌شود. در يكي‌ از تابلوها مشاهده‌ مي‌كنيم‌ كه‌ قهرمان‌ داستان‌، دختر جواني‌ را از ميان‌ درختي‌ كه‌ به‌ وسيلة‌ جادوي‌ نامادري‌ بدجنسش‌ در آن‌ زنداني‌ شده‌، نجات‌ مي‌دهد. تابلوي‌ ديگر، نشانگر «پرنده‌ خوشبختي‌» است‌ كه‌ تخم‌هاي‌ طلايي‌ را با خود حمل‌ مي‌كند؛ موضوعي‌ كه‌ امروز به‌ فلكلور جهاني‌ تعلق‌ يافته‌ است‌. يك‌ نگارة‌ كوچك‌ بسيار جالب‌، معرف‌ خرگوشي‌ است‌ كه‌ به‌ ياري‌ سخنوري‌اش‌، شير را قانع‌ مي‌كند كه‌ به‌ داخل‌ درياچة‌ پرژرفايي‌ بپرد و به‌ اين‌ ترتيب‌، ديگر حيوانات‌ را از حاكميت‌ ظالمانة‌ او نجات‌ مي‌دهد. بسياري‌ از آثار، نشانگر و بيان‌كنندة‌ زندگي‌ روزانة‌ آن‌ زمان‌ (ساسانيان‌) است‌؛ مانند: مراسم‌ مهماني‌، بازي‌، شكار، تخته‌ نرد، كشتي‌ گرفتن‌ و غيره‌.
(* بِله‌ نيتسكي‌: خراسان‌ و ماوراءالنهر، ترجمه‌: پرويز ورجاوند)
هنر ايران‌ در چين‌ آثاري‌ بسيار ژرف‌ به‌ جاي‌ نهاد: مي‌توان‌ از يك‌ مكتب‌ نقاشي‌ چيني‌ ـ ايراني‌ در «تون‌ هوانگ‌» سخن‌ گفت‌ كه‌ از اوايل‌ سدة‌ پنجم‌ تا تقريباً پايان‌ سدة‌ ششم‌ ميلادي‌ كه‌ اين‌ سبك‌ به‌ كلي‌ چيني‌ مي‌شود، دوام‌ آورد. زيباترين‌ نقاشي‌هاي‌ ديواري‌ بودايي‌ كه‌ تا كنون‌ باقي‌ مانده‌، نقاشي‌هاي‌ پرستشگاه‌ «هوريوجي‌» در ژاپن‌ است‌ كه‌ بسياري‌ از طرح‌ و سبك‌ ايراني‌ را به‌ هم‌ درآميخته‌. همچنين‌ مي‌توان‌ به‌ سه‌ تختة‌ چهار گوشة‌ نقاشي‌ شده‌ كه‌ در «شوزوئين‌» نگهداري‌ مي‌شوند و بي‌گمان‌ به‌ دورة‌ «تانگ‌» تعلق‌ دارند اشاره‌ كرد كه‌ هر يك‌، جانوري‌ را زير درخت‌ «هوم‌» نشان‌ مي‌دهند. در لابلاي‌ شاخه‌ها پيكرهايي‌ پنهان‌ شده‌اند كه‌ نمايندة‌ ده‌ شكل‌ ايزد بهرام‌ هستند. به‌ گزارش‌ يك‌ نقاش‌ كه‌ در اواخر سدة‌ سوم‌ قبل‌ از ميلاد در دربار چين‌ به‌ سر مي‌برد، در پشت‌ واقع‌گرايي‌ فزايندة‌ نقاشي‌ چين‌ در زمان‌ دودمان‌ «هان»، نفوذ ايراني‌ قرار دارد. «ويچيه‌ آيسينگ‌» نقاش‌ نامدار چين‌ در سدة‌ هشتم‌ ميلادي‌ با فروش‌ آثاري‌ كه‌ به‌ «سبك‌ ساساني‌» كشيده‌ بود، ثروت‌ بسياري‌ به‌ دست‌ آورد.
(ويليام‌ واتسن‌: ايران‌ و چين‌)
در پايان‌، يادي‌ مي‌كنيم‌ از نگارگري‌ به‌ نام‌ «شاپور» كه‌ در زمان‌ خسرو پرويز مي‌زيست‌. نظامي‌ گنجوي‌ دربارة‌ شاپور نقاش‌ آورده‌ است‌:
ز نقاشي‌ به‌ ماني‌ مژده‌ داده‌
به‌ رسامي‌ در اقليدس‌ گشاده‌
قلمزن‌ چابكي‌ صورتگري‌ چُست‌
كه‌ بي‌كِلك‌ از خيالش‌ نقش‌ مي‌رُست‌
چنان‌ در لطف‌ بودش‌ آبدستي‌
كه‌ بر آب‌ از لطافت‌ نقش‌ بستي
‌ اميدواريم‌ دربارة‌ ماني‌، بزرگترين‌ نگارگر گيتي‌، و هنر مانوي‌، نوشتارهاي‌ ارزنده‌اي‌ از پژوهشگران‌ به‌ چاپ‌ برسد.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

اُميدِ عطايي فرد, نمونه‌يِ يك پژوهش‌گرِ راستين:

http://www.khakokhoon.blogfa.blogfa.com/post-152.aspx