۱۳۸۷/۱۰/۱۳

ناشري ديرين با انديشه هايي نو



داستان نشر و كتابفروشي براي هر باسوادي مي‌تواند قصه اي شنيدني باشد، گرچه مشكلات چاپ، پايين بودن تعداد خوانندگان و نبود عادت به كتابخواني، كار نشر را دشوار كرده، اما در عين حال و در خلال اين پيچ و خمها، برخي ناشران قديمي بدون ترس از مخاطرات و نوع استقبال از كتاب، به فعاليت هاي فرهنگي خود در جامعه ادامه داده اند. يكي از اين افراد آقاي احمد عطايي است كه در سال ۱۳۱۵ بنگاه انتشارات عطايي را پايه گذاري كرد. وي كه براي نگاهباني از فروغ فرهنگ ايراني در سطح جهان قد برافراشت، از نور چشمان و زور بازوان خود دريغ نورزيد و در راه دانش گستري همت گماشت. او در سال ۱۲۹۸ در يكي از محلات جنوبي تهران در حوالي ميدان مولوي پا به عرصه وجود گذاشت. آقاي عطايي در قسمتي از خاطرات دوران كودكي خود مي گويد:
روزي از روزها براي انجام كاري به انتهاي ناصرخسرو رفته بودم كه حراجي كتابها توجهم را جلب كرد. در ميان كتابها يك كتاب خطي تاريخي كه جلد خوشرنگي داشت را انتخاب كردم و آن را ورق زدم. در پايان كتاب شعري از نويسنده نوشته شده بود كه با خواندن آن اندوه سنگيني بر دلم نشست. شاعر با سادگي عوام گونه خود نوشته بود:
كتابي نوشتم به صد سوز و ساز
به عهد جـواني و عـمر دراز
ولي دانم از بعد مرگـم كـسان
فروشـند آن را به نرخ پياز!
اين شعر تأثير زيادي بر من گذاشت بطوري كه پس از آن نتوانستم با هر نويسنده و اهل قلمي به دور از مروت و انصاف رفتار كنم و به همين دليل است كه كتابهاي گوناگوني را به چاپ رسانده ام تا پاسخگوي سليقه هاي متفاوت اقشار جامعه باشد. /
از ويژگيهاي كاري آقاي عطايي، پشتيباني او از نويسندگان و پژوهشگران گمنام، اما پرمايه ای بود كه با چاپ آثارشان به شهرت رسيدند. او همچنين با تشويق مترجمان براي بازگرداني آثار سودمند و معتبر جهان دريچه اي به روي خوانندگان ايراني گشود و آنها را با ادبيات خارج از كشور بيشتر آشنا كرد. از سوي ديگر باور به گفتگوي فرهنگها و تمدنها در كارنامه اين ناشر به چشم مي‌خورد و اقليتهاي قومي و مذهبي همواره از نشر آثار فرهنگي و تاريخي از سوي عطايي شادمان بوده اند.

۱ نظر:

بهزاد گفت...

پدری دوست داشتنی که هرچه پای صحبتهایش بنشینی، سیر نمی شوی.