{ترجمان: امید عطایی فرد}
برای پژوهندگان و مترجمان آینده گاتها دریغم آمد که ترجمان دو بند و گزارش آنها را نهفته بگزارم. برای آگاهی بیشتر از روش کار و دیدگاه هایم بنگرید به نوشتاری دیگر در همین تارنگار: گاتها در تیرگیها. و نیز کتاب پیامبر آریایی.
هات28/بند1
1. اهیا (های) یاسا (یازیدن) نِمَنگها (نماز) اوستان (ایستان) زَستو (دست) رَفِزرَهیا (یاری). 2. مَئین یِئوش (مینوی) مزدا () پَئو اورویم (پیشاپیش) سپِنتَهیا (سپند) اشا () ویسپِنگ (سراسر) شیَ اُثََنا (شیوه). 3. وَنگهِئوش (خوب) خرَتوم (خرد) مَنَنگهو (اندیشه) یا (باشد) خشنِویشا (خشنودی) گِئوش چا(گیتی) اوروانِم (روان).1. ایا می یازم نمازی با دستان ِ ایستان و خواهان یاری
2. سپندمینوی مزدا، سرآغاز شیوه ی فراگیر اشا است.
3. مینوی خرد، زندگی خوب می بخشد و خشنودکننده ی روان گیتی (جان جهان) است.
یادداشت 1> رَفِزرَهیا : در عربی که واژگان زیادی را از زبان اوستایی به وام گرفته، «رَفد» یعنی عطا و یاری.
یادداشت 2> سپنتهیا (سپنت اهیا؟) که صفت اهورامزداست، هات 26، بند2 را به یاد می آورد که فروهر اهورامزدا را سپندترین و خردمندانه ترین و بهترین دانسته است. در بن دهش (بخش یازدهم) آمده اردیبهشت (اشا وهیشتا) نخستین امشاسپندی بود که اورمزد را به خدایی شناخت و در بن مینوان (امشاسپندان) جای گرفت. بند 9 از یسنای 19 که در پیوند با این سرودهاست از سوی دوستخواه چنین نگاشته شده است: از میان آن دو مینوی نخستین، سپندمینو سراسر آفرینش اشا را که بوده است و هست و خواهد بود، با گفتار « شیَ اُث نَنم اَنگهِئوش مزدایی» برای من برخواند.
یادداشت 3> وَنگهِئوش (به معنی: زندگی خوب) در یسنا (هات 19، بند 13) آمده است.
هات 28/بند2
1. یَ (من) وائو (تو را) مزدااهورا () پئیری (فرا) جَسائی (جویم) وهو مننگها (وهومن، بهمن) 2. مَئی بیو (به من) داووئی (دهی) اهوائو (هستی) استوَتَس چا(استخوان دار) هیت چا (و نیز) مَنَنگهو (مینو، اندیشه) 3. آیَپتا (آیَفت، بهره) اشات () هچا (که) یائیش (به آنها) رَپِنتو (گروندگان، روندگان؟) دَئیدیت (دادن) خواترَ (روشنی، خود؟).1. من تو را مزدااهورا فرا میجویم با وهومن
2. مرا بده هم هستی مادی و هم مینوی
3. آیفت اشا به آن رهروان، دهش روشناییست.
یادداشت > * مزداپرستان پیش از مرگ از گناهان خویش توبه کرده و از خداوند میخواستند تا روانشان در روشنان اهورایی جای گیرد. برای نمونه در نامه خسروپرویز به قیصرآمده که از یزدان میخواهد:که یکسر ببخشد گناه مرا/درخشان کند تیره گاه مرا
**رپنتو اگر از ریشه رپیهوین (ایزد نیمروز) باشد آنگاه درخور نگرشست که به گفته زادسپرم: نام رپیهوین از رامش است. بنابراین ترجمه این بند میشود: بهره ی اشا برای همگان، دادن آرامش و روشنایی است.
۳ نظر:
درود بر شما
بسیار زیبا بود
چرا شما یک کتاب گاتها با ترجمان خودتان انتشار نمی دهید؟
فکر می کنم خیلی نیاز باشه!
مثل اینکه باید به پاتون بیفتم تا پاسخ بدهید!!!
بفرمایید:
میر عطایی گرامی خواهش میکنم التماس میکنم شما را به خدا جون هرکسی رو که دوست دارید التماس میکنم به من بگید چرا شما یک گات هاباترجمان خود انتشار نمیدهید؟
ارسال یک نظر