۱۳۸۷/۰۸/۱۵

پرواز در ایران کهن


           راز پرواز و گریز از زندان زمین همواره آرزوی بشر بوده است و در این میان به گواه استوره و تاریخ، انسان ایرانی، پیشگام پرواز در جهان به شمار میرود. وی در گذشته های دور به چنان درجه‌ای از پیشرفت در دانش و فن رسید که باور نکردنی مینماید و دریغ که در پی رویدادهای گوناگون، آن دستاوردهای طلایی و درخشان، نابود شد و تنها داستانهایش بر جا مانده است . «ابن فقیه» دانشمند جغرافیدان همدانی، از مهندسی نابغه یاد کرده است که در همدان برای «شاپور یکم» پادشاه ساسانی، برجی عجیب ساخته بود. وی نوشته است : پادشاه بر آن شد تا استاد سازنده را در بالای برج نگاه دارد زیرا نمیخواست که دیگران نیز از نبوغ استاد بهره‌برداری کنند. استاد از پادشاه خواست تا برای نگاهبانی از خود، کلبه‌ای چوبی بر فراز برج بسازد. پادشاه درخواست وی را پذیرفت و دستور داد چوبهایی را که نیاز دارد، برایش ببرند . استاد به یاری ابزارهایی که در دست داشت ، یک جفت بال چوبی از آن چوبها برای خودش ساخت و آنها را به بدنش بست. آنگاه به یاری وزش باد به هوا برخاست و بدون هیچ آسیبی در جایی امن و دور دست بر روی زمین فرود آمد و پنهان شد.
گویا هرچه به عقب تر میرویم ، با دانش پیشرفته‌تری مواجه میشویم. حال به شهر کاشان میرویم که کهنترین تمدنها را در خود جای داده است . نقش جانداری ناشناخته با شاخ های بزرگ سر بالا ، برروی گلدان گلی در بخش سیلک (سی ارک) پیدا شده، شاخ های چپ و راست هرکدام دارای پنج پیچ است. «فون دنیکن» مینویسد: اگر شما دو چوب را با عایق گلی بزرگ در نظر بگیرید، یعنی آنچه که با این تصویر همانند باشد، دراین صورت، باستان شناسان چه خواهندگفت؟ خیلی ساده است: آنها نمادهای یک ایزد هستند. چه دستاویز خوبی! اگر مارپیچ‌های روی چوب به راستی همین آنتن‌ها باشند، همانگونه که مردم بدوی آنها رانزد موجودات ناشناخته دیده باشند، آنگاه چه باید گفت؟! «فون دنیکن» با اشاره به نگاره‌ای دیگر که در «فرغانه» یکی از شهرهای خراسان بزرگ، به دست آمده، چنین گزارش می دهد: این نگاره نه تنها یک کلاهخود فضانوردی به سر دارد و میتوانیم ابزار تنفسی اورا شناسایی کنیم، بلکه در دستانش که با لباس فضایی پوشیده شده، لوحه‌ای است که در ناحیه‌ای درمرز چین وتبت، یافت گردیده است .جنس لوحه‌های یاد شده از گرانیت است . دو سانتیمتر ضخامت دارند و در میانشان سوراخی میباشد و از آن یک خط دوبرابر شده، مانند صفحه گرامافون به گونه مارپیچ در کنار لوحه‌ها ایجاد شده است. پس از سالها بررسی آشکار شد که مقدار چشمگیری کبالت و فلزات در لوحه‌ها وجود دارد. فیزیکدانان یادآور شدند که لوحه‌ها دارای ریتم ارتعاشی بالا هستند که نشان میدهد این صفحات دربرابریک فشارقوی الکتریکی قرارداشته‌اند. هنگامی که یک زبان شناس روسی بنام «سایزوف» ترجمة یافته‌های خود را درباره لوحه‌های سنگی منتشر کرد جنجالهایی به پا شد. در این خبرها آمده بود که دوازده هزار سال پیش، گروهی از مردم ناشناس فرا-زمینی، درسومین سیاره که کره زمین است، فرود آمدند اما سفینه آنها دیگر آن نیرو را نداشت که از زمین برخیزد.
چرا آفتاب، راز خود را نهان میدارد؟ ماه و خورشید، چگونه در نشیب و فراز میروند؟ این پرسشها، جان کاووس را پر اندیشه کرده بود و چشمگیر آنکه گویا وی در آرزوی دستیابی به کره ماه بود، زیرا از دانندگان بپرسید: کزین خاک چندست تاچرخ ماه؟ دانشمندان ستاره شناس، کاووس را از اندازه زمین تا ماه آگاه میکنند و پادشاه ماجراجوی ایران زمین، آماده سفر به سپهر می گردد. ارابه ای از چوب قهوه ای رنگ و خوشبوی عود میسازند و دورتا دور آن را با طلا، سخت و استوار می کنند. آنگاه در هریک از چهار گوشه ارابه، نیزه‌ای بلند میبندند و بر سر هر نیزه ،یک تکه ران بره آویزان می کنند.سپس در پایین هر نیزه ،یک عقاب نیرومند به تخت بسته می شود.به یاری این نیرنگ ،عقابها برای دستیابی به گوشت ،از جایشان پریدند و ارابه را در هوا نگاه داشتند.اما سرانجام ازپرواز خسته و سرنگون شدند.آنچه که کاووس را از مرگ رهایی داد،دریای ساری بود. امروز نیز ناوچه (سفینه)کیهان نوردان پس از بازگشت به زمین ،برروی آب (اقیانوس)فرود می آید.به راستی عقابها نماد چه دستگاهی هستند
سرنگونی عقابها که کاووس را از (پارس) تا کرانه های دریای (خزر) کشیدند،کنایه از به پایان رسیدن سوخت ارابه بوده است ؟به گزارش (کریستین سن ):پاره ای از تاریخ نگاران نوشته اند که کاووس همراه سپاهیانش به یاری دستگاه و ابزار ساحرانه ای به آسمان رفت .برخی هم به کاخ کاووس اشاره کرده اند که به گونه ای بنا شده بود که می توانست خود به خود،در آسمان بالا برود.
(تاریخ بلعمی) پس از اشاره به ارابه (که دراینجا صندوقی با دوزیرین وزبرین است )وچهار کرکس (به جای عقاب)،این آگاهی را افزون کرده است که (کاووس) دارای یک همراه بوده .پس از یک شبانه روز،در زیرین را گشودند و زمین را نگریستند:همه آب و دریا بود.دردومین شبانه روز:آبها دیده نمی شد و زمین مانند یک گوی کوچک بود.و سرانجام درسومین شبانه روز:هیچ چیز جزتاریکی دیده نمی شد.سپهر پیمایان دچار هراس شدند و آهنگ بازگشت کردند.هنگام فرود بر زمین ،ازپرهای کرکسان بانگ برآمد و زمین لرزید.این غرش ولرزش ،یادآور موشک های امروزیست .
درباره سفرهوایی کاووس ، نگرش هایی دیگر،حکایت از جنگهای کیهانی دارند. در شاهنامه ،کاووس از آن رو به آسمان رفت « که تا جنگ سازد به تیر و کمان ».در« بهمن نامه» نیز« کجا رفت کاووس بر آسمان »،کمان را به زه کرد و تیری بر ایزد«سروش »زد. نکته مهم اینجاست که به گفته اوستا،گردونه سروش از اسب و باد و پرندگان،تندتر حرکت می کند. و جایی دیگر در اوستا میخوانیم :در گردونه مهر دارنده دشت های پهناور ، هزار گرز سبک پرتاب با یکصد گره و یکصد تیزی هست که چون فرود آید ، مردان را بر می افکند ، گرزی ریخته شده از از فلز زرد ، آن سخت ترین رزم افزار و پیروزمند ترین رزم افزار است ، آن به شتاب نیروی پندار ، پران ، به سوی سر دیوان پرتافته میشود و پس از کشتن دیوان سواره از فراز این کشور درخشان میگذرد . (اوستای کهن - مهر یشت - بخش سی و یکم - بندهای 133،132)
ادامه دارد ...

هیچ نظری موجود نیست: