«اميد عطاييفرد»
بنياديترين كوشش براي شناخت شاهنامه، بررسي دستنويسها و نسخههاي گوناگوني است كه در اين يك هزاره به جاي مانده و بايد همة آنها را كاويد. به ويژه بخشهايي كه در پيوند با ديباچه شاهنامه و نيز اشارة فردوسي به روزگار و سال خود است. دريغا كه نسخههاي ارزندهاي را از دست دادهايم. براي نمونه «هارفورد جونز» در كتاب «آخرين روزهاي لطفعليخان زند» از شاهنامهاي ياد كرده كه از آنِ سلطان محمود غزنوي بوده و حواشي و يادداشتهاي گوناگون داشته است.دربارة دستبردها و اختلاف دستنويسها به اين نكات بايد توجه كرد:
- اشتباه در شنيدن: گاهي شاهنامه با صداي بلند خوانده ميشد و يك يا چند كاتب، رونويسي ميكردند. و چنين بود كه مثلاً كاتب «نخستين فكرت» را «نخستين فطرت» ميشنيد. و يا به جاي «پيشتر» مينوشت: «بيشتر» و...
- اشتباه در ديدن: گاهي كاتب از روي نسخهاي ديگر، رونويسي ميكرد و پارهاي واژهها را به درستي نميديد و نميخواند. براي نمونه، جابجايي «همي» و «همه».
- به كار بردن واژگان روز: گاهي واژههاي نا آشنا و قديمي شده را كنار گذاشته و به جاي آنها از لغات روزمره بهره ميبردند. براي نمونه، «زبان» به جاي «زفان»، «حصن» به جاي «دژ»، «حسام» به جاي «تيغ»... و غيره.
- كاربرد واژگان ديگرگون: گاهي كاتب كه معناي واژه را نميدانست، لغتي به جايش ميگذاشت كه معناي آن را در برنداشت. براي نمونه، به جاي «تار و تم» مينوشت: «تار و دژم»! زيرا نميدانست كلمة «تم» به معناي تيرگي و سياهي است.
- تحريف و جابجايي: بارزترين نمونه، دستبرد به نام «ابوالقاسم شاهنشاه نوح بن منصور» و نهادن «ابوالقاسم محمود» به جاي آن! و يا تبديل «بخت بد» به «خوي بد» دربارة «دقيقي توسي» است.
- الحاقيات: برپاية ذوق و سليقه، و نيز مذهب و مسلك كاتب، بيتها و سرودههايي جعلي به شاهنامه راه يافته است. يكي از راههاي تشخيص و بازنمايي اين الحاقيات، به كار رفتن كلمات عربي در آنهاست.
- ويرايش شاعر: و سرانجام دور از ذهن نيست كه فردوسي پارهاي از سرودههاي خودرا بازنگري و بازنويسي كرده باشد.
ز سهو نويسندگان سر به سر شده كار آن نامه زیر و زبر
چوديدم بسي نسخههاي چنين ازآن نامهگشتم دل اندوهگين
مروت نديدم كه آن داستان كژي يابد از جهل ناراستان
بسي دفتر شاهنامه به كف گرفتم ز دانش چو دُرِّ از صدف
چوگشت ازمقابل سخنها تمام به تجديد شد نظم آن با نظام
و اين مقابلهها و بررسيها ادامه يافت و نام پژوهندگاني چون: ژول موهل، كارورزان شاهنامة چاپ مسكو، دبير سياقي و خالقي مطلق و... را به يادگار نهاد. با اين همه، ما هنوز در آغاز كار قرار داريم و بايد دربارة بيت به بيت شاهنامه بحث و گفتگو كنيم. ناچاريم برگستره و روشهاي ويرايش و بررسي شاهنامه بيفزاييم. نه تنها دستنويسهاي شاهنامه، بلكه تمامي كتابهايي كه بيتهايي از اين دفتر را ياد كردهاند، و همچنين ديگر منظومههاي پارسي و نيز ادب پهلوي را از ديده به دور نداريم. اي بسا در همان نخستين بيت شاهنامه، چيزي را بيابيم كه از چشم پژوهشگران پنهان مانده بود:چوديدم بسي نسخههاي چنين ازآن نامهگشتم دل اندوهگين
مروت نديدم كه آن داستان كژي يابد از جهل ناراستان
بسي دفتر شاهنامه به كف گرفتم ز دانش چو دُرِّ از صدف
چوگشت ازمقابل سخنها تمام به تجديد شد نظم آن با نظام
به نام خداوند جان و خرد كزو برتر انديشه برنگذرد
آري، دستنويسها آوردهاند: «كزين برتر»؛ اما چند بيت بعدي و نيز سراسر شاهنامه نشان ميدهد كه «كزو» درست است نه «كزين»! نه انديشه يابد بدو نيز راه كه او برتر از نام و از جايگاه
ستودن نداندكس او را چو هست ميان بندگي را ببايدت بست
خردراوجانراهمي سنجداوي در انديشة سختهكي گنجد اوي
در آينده، باز هم اگر مجالي شد، به چنين مسائل و نكاتي درخصوص شاهنامه خواهيم پرداخت و اسرار فردوسي را بررسي ميكنيم. به ياري يزدان.خردراوجانراهمي سنجداوي در انديشة سختهكي گنجد اوي
{این نوشتار در پنجشنبه 24 امرداد 1387 در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید}
۲ نظر:
درود بر شما استاد بزرگوار
تارنگار "مهر خورشید" با بخش دوم از مطلبی تحت عنوان "سپنتا مینیو و آفرینش" به روز می باشد.
منتظر نظرات شما استاد گرامی می باشم.
جناب عطایی فرد می خواستم در مورد مطلبی به من اطلاعات دهید. آیا نامه هایی که بین یزدگرد سوم ساسانی و عمر بن خطاب تازی رد و بدل شده است صحت تاریخی دارد یا خیر؟
با سپاس
بدرود
پاینده ایران بزرگ
درود بر شما استاد گرامي
بايد از سربازكورش بزرگ سپاسگزار باشم كه ترا با اين تارنماي ديگر شما آشنا نمود .
ونيز بيشترين سپاس را برشما دارم كه راستي هاي تاريخ ايران بزرگ مارا نمايانمان ميفرمائيد .
با رخصت اين را نيز در تار نماي http://noktehavagofteha.blogfa.com/ پيوند مدههم تا بيشتر بهره بردارم .
شادكام و تندرست باسيد
ارسال یک نظر