امید عطایی فرد
پارسی ها
یادداشت: در کتاب «بن دهش»، پارس سرزمینی شایسته و دارای چشم اندازی زیبا و نامدار به دادگری می باشد. پارسیان در اسطوره های یونانی، از نژاد «پرسه» پسر «زئوس» به شمار می رفتند. پارسی هایی که سلسله ی هخامنشی را بنیان نهادند، نه یک یا چند قبیله ی تازه از راه رسیده، بلکه مردمانی بلند تبار و ریشه دار بودند و از دیرباز در پارس و دیگر بوم های ایران می زیستند.
باستانی پاریزی: آسیای هفت سنگ
پارس آباد از نواحی هرو آباد آذربایجان، پارسا از «محال» ساری، پارسانیان از نواحی سنندج، پارس تربت و پارسیان گرگان، بارز شوار شهرکرد، بارسکث چاچ، ده بارز رودان احمدی، و حتی طایفه بارزانی و بارزآباد شیراز، گویای نقاط محل سکنای این قوم از روزگاران قدیم بوده است.
آلبر شاندور: کورش کبیر
پارسیان هخامنشی از نژاد خالص آریایی بودند که در سده ی پانزدهم ق.م بر کشور میتانی از شمال بین النهرین تا «قادس» واقع بر «نهرالعاصی» (Oronte) فرمانروایی داشتند.
تورات: کتاب اشعیای نبی
خداوند: کسی را از مشرق برانگیخت...او[کورش] را بر پادشاهان، مسلط می گرداند... شهر مرا [بیت المقدس/اورشلیم] بنا کرده اسیرانم را آزاد خواهد نمود اما نه برای قیمت و نه برای هدیه... خداوند چنین میگوید که حاصل «مصر» و تجارت «حبش» و اهل «سبا» که مردان بلندقد می باشند نزد تو [کورش] عبور نموده از آنِ تو خواهند بود.
تورات: کتاب عزرا
خداوند روح کورش پادشاه پارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی نافذ کرد و آن را نیز مرقوم داشت و گفت:
-کورش پادشاه پارس چنین می فرماید که یهوه خدای آسمانها جمیع ممالک زمین را به من داده...
و به اهل «صیدون» و «صور» ماکولات و مشروبات و روغن دادند تا چوب سرو آزاد از «لبنان»، از دریای «بیافا» بر حسب امری که کورش پادشاه پارس به ایشان داده بود، بیاورند.
تورات: کتاب استر
در ایام «اخشورش» [خشایارشا] که از «هند» تا «حبش» بر 127 ولایت سلطنت می کرد[...] اخشورش پادشاه، بر زمینها و جزایر دریا جزیه گزارد. و جمیع اعمال قوت و توانایی او... آیا در کتاب «تواریخ ایام پادشاهان ماد و پارس» مکتوب نیست.
کسنفون (گزنفون): کورش نامه (سیرت کورش کبیر)
هنگامی که در سیرت و احوال «کورش پارسی» تأمل کنیم... وی انبوه بی شماری از اهل جهان را تابع خویش نمود و بر عده ی زیادی از اقوام و بلاد، فرمانروایی داشت[...] نخست مادها و هیرکانی ها با طیب خاطر به اطاعت او در آمدند. سپس مردم سوریه، آشوری ها، عرب ها، اهالی کاپادوکیه، هر دو بخش فریگیها (فریجیه)، لیدی ها، کاری ها، فینیقی ها و بابلی ها تابع او شدند. وی حکومت خود را تا حدود بلخ و هندوستان و در سرزمین کیلیکی ها، سکاها، پافلاگونی ها، ماکرین ها و اقوام و طوایف بی شمار دیگر که ذکر نام آنها خالی از محظور نیست، مستقر ساخت و سرانجام بر یونانی های ساکن آسیا نیز چیره گردید و از راه دریا به «قبرس» و تا به «مصر» لشگر کشید.
آیسخولوس: ایرانیان
کورش، آن مرد نیکبخت، در زمان فرمانروایی اش، صلح برای همه ی دوستان برقرار کرد. ملت «لیدی» و «فریژی» را زیر فرمان آورد. سراسر «ایونی» را با اقتدار مطیع کرد. خداوند از او بیزار نبود، چون او خیرخواه بود[...] هنگامی که آن پیر مجرب، مددکار، خیرخواه، پادشاه صلح جو، خدایگان «داریوش» بر کشور فرمانروایی می کرد... چه بسیار شهرها را بدون عبور از رودخانه «هالیس» فتح کردند، حتی بدون ترک سامانش؛ از جمله ی آنها، شهرهای میان آب مرداب «استریمون» که همجوار مساکن «تراس» است. و بیرون از این مرداب، در خشکی، آنهایی که گرداگردشان را حصار گرفته نیز از آن پادشاه، فرمان می برد. همچنین شهرهای وسیعِ تنگه ی «هله» در انحنای «پروپوتیس» (Propotis) و مصب «پونتوس» و جزایری که گرداگردشان را آب فراگرفته... از جمله ی آنها «لسبوس» (Lesbos)، ساموس (Samos) تولیدکننده ی زیتون، خیوس (chios) و همچنین پاروس(Paros)، نازوس(Nazos)، موکونوس(Myconos) همسایه ی هم مرز تنوس(Tenos) و آندروس (Andros). و نیز بر آنها که وسط دریا در بین دو کرانه هستند، نظارت می کرد. لمنوس (Lemnos)، حکومت نشین ایکاروس (Icaros)، کنیدوس(Cnidos) و شهرهای قبرس؛ پافوس، سولی، سالامین... همچنین شهرهای ثروتمند در قلمرو ایونی، پر از مردمان یونانی را با تدبیر خویش و نیروی خستگی ناپذیر متشکل از افراد مسلح، و دستیاران متعدد در تصرف داشت.
تاریخ هرودوت :
آسیا با همه اقوام گوناگون آن، که هرکدام زبان جداگانه ای داشتند، در دست ایرانیان و به منزله ی ملک خود ایشان بود. از این رو، آنها مردم اروپا و اقوام یونانی را در مقایسه با وضع خود، با نظری کاملاً متفاوت می نگرند. این قول پارسیان است که به عقیده ی آنها دست اندازی [یونانیان] بر «ترویا» دلیل دشمنی ایشان و یونانیان شده است [...] یونانی ها «کاپادوکیه» را جزو سوریه می شمارند. پیش از ظهور دولت ایران [=پارس] مردم آنجا تابع حکومت ماد بودند که اکنون به دست کورش افتاده بود. حد فاصل بین امپراتوری های ماد و «لیدیا» رودخانه «هالیس» [1] که از کوهستانهای ارمنستان سرچشمه می گیرد[...] کار اساسی «دیااِکو» [2] که پنجاه و سه سال پادشاهی کرد این بود که اقوام تابع خود را زیر لوای واحدی جمع کرد؛ شامل: مادها، بوسی ها (Busae)، پارتاکنی ها (Partaceni)، استروخت ها (Struchates)، آریازنتی ها (Arizanti)، بودی ها(Budii) و مغ ها[...] قلمرو دولت ایران از سمت جنوب تا دریای سرخ... امتداد دارد. شمال این منطقه در دست مادها و ساسپیری ها (Saspires) و قمست شمالی تر در تصرف کلخیس ها(Colchians) است. سامان این مردم تا دریای شمال یا دریای سیاه می باشد که رودخانه «فازیس» به آن می ریزد [...] قسمت عمده ی آسیا[ی شرقی] را داریوش شاه کشف کرده است... داریوش هندیان را مطیع خود ساخت و همواره از دریای جنوبی استفاده می کرد[...] داریوش پس از عبور از پل «بسفور» به سرزمین «تراکیا»[3] وارد شد.. بین راه به رودخانه «اوتیسکوس»(Otiscus) که در سرزمین «ادریسیان» (Odrysians)جاری است، رسید.. پیش از آنکه وی به «دانوب» برسد، اولین طایفه ای را که مطیع ساخت، «گتا»ها (Getae) بودند. تراکیهای «سالمیدسوس» (Sal-mydessus) و جماعتی که در آنسوی «آپولونیا» و «مسمبریا» (Mesembria) اقامت دارند و به نام «سکورمدا» (Scrymadae) و «نیپ سی»ها (Nipasaeans) معروفند، بدون مقاومتی تسلیم شدند[...] در پادشاهی کبوجیه قسمت محدودی از «لیبی» با دو شهر مهاجرنشین «کورینه» و «برقه» به تصرف لشگریان ایران درآمد[...] پادشاه [داریوش بزرگ] از طایفه «پایونی ها» و سرزمین ها جویا شد... جواب دادند پایونی ها از شهر «ترویا» هستند و اقامتگاه آنها حوالی رودخانه «استروما» در «مقدونیه» می باشد که از «هلسپون» چندان دور نیست. و سبب آمدن ایشان [دو برادر پایونی] به «ساردس» آن بوده که خود را در زیر حمایت شاه بزرگ قرار دهند[...] داریوش: «اتانس» را به فرماندهی سپاه حدود ساحلی برگزید... «بیزانس» و «کالسدون» و همچنین «انتاندورس» (Antanderus) در «ترود» و نیز «لمپونیوم» را مسخر ساخت. سپس به جهازات «لسبی»ها دست انداخت و به تصرف «لمنوس» و «ایمبروس» پرداخت. این هر دو جزیره (در دریای اژه) در دست«پلاسگه»ها (Plasgians) بود[...] ایرانیان بعد از درهم شکستن قدرت دریایی ایونی ها[یونانیان]، از راه خشکی و دریا، «ملیط» را محاصره کردند و ... تمام آن شهر و ارگ مستحکم مرکزی را تسخیر کردند... جهازات پارسی زمستان را در «ملیط» ماندند و سال دیگر باز در دریا به حرکت در آمده بی اشکال و محظور، جزایر «خیوس»، «لسبوس» و «تندروس» واقع در ساحل آسیا را تصرف کردند... بعد از سرکوبی ایونی ها، جهازات دریایی به عزم تصرف نقاط ساحلی دهانه ی غربی «هلسپون» حرکت کردند. شهرهای دیگر از راه جزایر به تصرف درآمد.[...]خشایارشا پس از عبور از بستر رودخانه «لیسوس»، از شهرهای یونانی «مارونیا» و «دیکا» و «آبدر» گذشت و از کنار دریاچه معروف به «ایسمارس»عبور کرد. آنگاه لشگریان از رودخانه «نستوس» که به دریا می ریخت، رد شدند و به منطقه«تسی»ها (Thansis) رسیدند... پیشروی خود را به سمت غرب ادامه دادند تا به حدود رودخانه «استریمون» و شهر «ایون» رسیدند... باز به طرف غرب پیش رفتند تا به شهر «آکانتوس» رسیدند... در «ترما» (Therma)کوهستان «تسالی» با قله های «اولمپ» و «اوسا» (Ossa) نظر خشایارشا را جلب کرد... یکی از دسته های سپاه را به گشودن راهی از میان کوهستان «مقدونیه» گماشت و رسولانی که برای گرفتن نشانه تابعیت –یعنی آب و خاک- به یونان رفته بودند، مراجعت کرده به لشگر پیوستند. نام طوایفی که تسلیم شده بودند به شرح زیر است:
تسالی ها، دلوپ ها(Delopes)، آنیان (Aenianes)، پرهابی ها (Perhaebia)، لوکری ها(Locrians)، ماگنت ها (Magnetes)، مالی ها (Malians)، آخایی ها (Achaeans)، تبسی ها و سراسر بئوسیا (Beotia) [...] عبور سپاه پارس از هلسپون (کنار داردانل) تا آتیکا(ولایت آتن) سه ماه به طول انجامید... پارسیان «آتن» را خالی از سکنه یافتند... خشایارشا که در این هنگام صاحب اختیار تام «آتن» شده بود، پیکی روانه «شوش» کرد و پیروزی خود را اطلاع داد.
فهرست مردمان و استانهای بیست گانه باجگزار در کتاب سوم هرودوت
1.Ionians, Madnesians, Aeolians, Carians, Lycians, Milyans, Pamphylians.
2.Mysians, Lydians, Lasonians, Cabalians, Hytennians.
3.Phrygians, Thracians, Paphlagonians, Mariandynians, Syrians.
4.Gilicians.
5.Posidium, Phoenicia, Palestine, Cyprus.
6.Egypt, Libyans (Cyrene, Barca)
7.sattagydians, Gandarians, Dadicae, Aparytae.
8.Susa, Cissia.
9.Babylon, Assyria.
10.Ecbatana (Media), Parcanians, Orthocorybantes.
11.Caspians, Pausicae,Pantimathi, Daritae.
12. Bactrians, Aegli.
13. Pactyca, Armenians.
14.Sagartians, Sarangians, Thamanaeans, Utians, Myci, (islands in the Persian gulf)
15. sacae, Caspians.
16.Parthians, Chorasmians, Sogdians, Arians.
17.Paricanians, Asiatic Ethiopians.
18.Matienians, Sapires, Alarodians.
19.Moschi, Tibareni, Macrones, Mosynoeci, Mares.
20.Indians.
دنباله دارد.. / با سپاس از یزدان صفایی برای حروفنگاری
پی نوشت
1.امروزه قزل ایرماق! می خوانند و همواره رود مرزی فلات ایران بوده است.
2.شاهنشاه ماد که به نام دیوکس نیز خوانده شده است.
3. تراکیا را برابر با بلغارستان دانسته اند. هرودوت می نویسد: جمعیت تراکیا بعد از هندوستان از تمام کشورهای دیگر جهان بیشتر است. [کتاب پنجم] بنابراین شاید تراکیا برابر با اروپای شرقی بوده است.
4.بیژن شهیدی: چهارسو، 208 تا 224.
بن مایه
عطایی فرد، امید. 1384، ایران بزرگ، انتشارات اطلاعات، رویه های 102 تا 108.
پارسی ها
یادداشت: در کتاب «بن دهش»، پارس سرزمینی شایسته و دارای چشم اندازی زیبا و نامدار به دادگری می باشد. پارسیان در اسطوره های یونانی، از نژاد «پرسه» پسر «زئوس» به شمار می رفتند. پارسی هایی که سلسله ی هخامنشی را بنیان نهادند، نه یک یا چند قبیله ی تازه از راه رسیده، بلکه مردمانی بلند تبار و ریشه دار بودند و از دیرباز در پارس و دیگر بوم های ایران می زیستند.
باستانی پاریزی: آسیای هفت سنگ
پارس آباد از نواحی هرو آباد آذربایجان، پارسا از «محال» ساری، پارسانیان از نواحی سنندج، پارس تربت و پارسیان گرگان، بارز شوار شهرکرد، بارسکث چاچ، ده بارز رودان احمدی، و حتی طایفه بارزانی و بارزآباد شیراز، گویای نقاط محل سکنای این قوم از روزگاران قدیم بوده است.
آلبر شاندور: کورش کبیر
پارسیان هخامنشی از نژاد خالص آریایی بودند که در سده ی پانزدهم ق.م بر کشور میتانی از شمال بین النهرین تا «قادس» واقع بر «نهرالعاصی» (Oronte) فرمانروایی داشتند.
تورات: کتاب اشعیای نبی
خداوند: کسی را از مشرق برانگیخت...او[کورش] را بر پادشاهان، مسلط می گرداند... شهر مرا [بیت المقدس/اورشلیم] بنا کرده اسیرانم را آزاد خواهد نمود اما نه برای قیمت و نه برای هدیه... خداوند چنین میگوید که حاصل «مصر» و تجارت «حبش» و اهل «سبا» که مردان بلندقد می باشند نزد تو [کورش] عبور نموده از آنِ تو خواهند بود.
تورات: کتاب عزرا
خداوند روح کورش پادشاه پارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی نافذ کرد و آن را نیز مرقوم داشت و گفت:
-کورش پادشاه پارس چنین می فرماید که یهوه خدای آسمانها جمیع ممالک زمین را به من داده...
و به اهل «صیدون» و «صور» ماکولات و مشروبات و روغن دادند تا چوب سرو آزاد از «لبنان»، از دریای «بیافا» بر حسب امری که کورش پادشاه پارس به ایشان داده بود، بیاورند.
تورات: کتاب استر
در ایام «اخشورش» [خشایارشا] که از «هند» تا «حبش» بر 127 ولایت سلطنت می کرد[...] اخشورش پادشاه، بر زمینها و جزایر دریا جزیه گزارد. و جمیع اعمال قوت و توانایی او... آیا در کتاب «تواریخ ایام پادشاهان ماد و پارس» مکتوب نیست.
کسنفون (گزنفون): کورش نامه (سیرت کورش کبیر)
هنگامی که در سیرت و احوال «کورش پارسی» تأمل کنیم... وی انبوه بی شماری از اهل جهان را تابع خویش نمود و بر عده ی زیادی از اقوام و بلاد، فرمانروایی داشت[...] نخست مادها و هیرکانی ها با طیب خاطر به اطاعت او در آمدند. سپس مردم سوریه، آشوری ها، عرب ها، اهالی کاپادوکیه، هر دو بخش فریگیها (فریجیه)، لیدی ها، کاری ها، فینیقی ها و بابلی ها تابع او شدند. وی حکومت خود را تا حدود بلخ و هندوستان و در سرزمین کیلیکی ها، سکاها، پافلاگونی ها، ماکرین ها و اقوام و طوایف بی شمار دیگر که ذکر نام آنها خالی از محظور نیست، مستقر ساخت و سرانجام بر یونانی های ساکن آسیا نیز چیره گردید و از راه دریا به «قبرس» و تا به «مصر» لشگر کشید.
آیسخولوس: ایرانیان
کورش، آن مرد نیکبخت، در زمان فرمانروایی اش، صلح برای همه ی دوستان برقرار کرد. ملت «لیدی» و «فریژی» را زیر فرمان آورد. سراسر «ایونی» را با اقتدار مطیع کرد. خداوند از او بیزار نبود، چون او خیرخواه بود[...] هنگامی که آن پیر مجرب، مددکار، خیرخواه، پادشاه صلح جو، خدایگان «داریوش» بر کشور فرمانروایی می کرد... چه بسیار شهرها را بدون عبور از رودخانه «هالیس» فتح کردند، حتی بدون ترک سامانش؛ از جمله ی آنها، شهرهای میان آب مرداب «استریمون» که همجوار مساکن «تراس» است. و بیرون از این مرداب، در خشکی، آنهایی که گرداگردشان را حصار گرفته نیز از آن پادشاه، فرمان می برد. همچنین شهرهای وسیعِ تنگه ی «هله» در انحنای «پروپوتیس» (Propotis) و مصب «پونتوس» و جزایری که گرداگردشان را آب فراگرفته... از جمله ی آنها «لسبوس» (Lesbos)، ساموس (Samos) تولیدکننده ی زیتون، خیوس (chios) و همچنین پاروس(Paros)، نازوس(Nazos)، موکونوس(Myconos) همسایه ی هم مرز تنوس(Tenos) و آندروس (Andros). و نیز بر آنها که وسط دریا در بین دو کرانه هستند، نظارت می کرد. لمنوس (Lemnos)، حکومت نشین ایکاروس (Icaros)، کنیدوس(Cnidos) و شهرهای قبرس؛ پافوس، سولی، سالامین... همچنین شهرهای ثروتمند در قلمرو ایونی، پر از مردمان یونانی را با تدبیر خویش و نیروی خستگی ناپذیر متشکل از افراد مسلح، و دستیاران متعدد در تصرف داشت.
تاریخ هرودوت :
آسیا با همه اقوام گوناگون آن، که هرکدام زبان جداگانه ای داشتند، در دست ایرانیان و به منزله ی ملک خود ایشان بود. از این رو، آنها مردم اروپا و اقوام یونانی را در مقایسه با وضع خود، با نظری کاملاً متفاوت می نگرند. این قول پارسیان است که به عقیده ی آنها دست اندازی [یونانیان] بر «ترویا» دلیل دشمنی ایشان و یونانیان شده است [...] یونانی ها «کاپادوکیه» را جزو سوریه می شمارند. پیش از ظهور دولت ایران [=پارس] مردم آنجا تابع حکومت ماد بودند که اکنون به دست کورش افتاده بود. حد فاصل بین امپراتوری های ماد و «لیدیا» رودخانه «هالیس» [1] که از کوهستانهای ارمنستان سرچشمه می گیرد[...] کار اساسی «دیااِکو» [2] که پنجاه و سه سال پادشاهی کرد این بود که اقوام تابع خود را زیر لوای واحدی جمع کرد؛ شامل: مادها، بوسی ها (Busae)، پارتاکنی ها (Partaceni)، استروخت ها (Struchates)، آریازنتی ها (Arizanti)، بودی ها(Budii) و مغ ها[...] قلمرو دولت ایران از سمت جنوب تا دریای سرخ... امتداد دارد. شمال این منطقه در دست مادها و ساسپیری ها (Saspires) و قمست شمالی تر در تصرف کلخیس ها(Colchians) است. سامان این مردم تا دریای شمال یا دریای سیاه می باشد که رودخانه «فازیس» به آن می ریزد [...] قسمت عمده ی آسیا[ی شرقی] را داریوش شاه کشف کرده است... داریوش هندیان را مطیع خود ساخت و همواره از دریای جنوبی استفاده می کرد[...] داریوش پس از عبور از پل «بسفور» به سرزمین «تراکیا»[3] وارد شد.. بین راه به رودخانه «اوتیسکوس»(Otiscus) که در سرزمین «ادریسیان» (Odrysians)جاری است، رسید.. پیش از آنکه وی به «دانوب» برسد، اولین طایفه ای را که مطیع ساخت، «گتا»ها (Getae) بودند. تراکیهای «سالمیدسوس» (Sal-mydessus) و جماعتی که در آنسوی «آپولونیا» و «مسمبریا» (Mesembria) اقامت دارند و به نام «سکورمدا» (Scrymadae) و «نیپ سی»ها (Nipasaeans) معروفند، بدون مقاومتی تسلیم شدند[...] در پادشاهی کبوجیه قسمت محدودی از «لیبی» با دو شهر مهاجرنشین «کورینه» و «برقه» به تصرف لشگریان ایران درآمد[...] پادشاه [داریوش بزرگ] از طایفه «پایونی ها» و سرزمین ها جویا شد... جواب دادند پایونی ها از شهر «ترویا» هستند و اقامتگاه آنها حوالی رودخانه «استروما» در «مقدونیه» می باشد که از «هلسپون» چندان دور نیست. و سبب آمدن ایشان [دو برادر پایونی] به «ساردس» آن بوده که خود را در زیر حمایت شاه بزرگ قرار دهند[...] داریوش: «اتانس» را به فرماندهی سپاه حدود ساحلی برگزید... «بیزانس» و «کالسدون» و همچنین «انتاندورس» (Antanderus) در «ترود» و نیز «لمپونیوم» را مسخر ساخت. سپس به جهازات «لسبی»ها دست انداخت و به تصرف «لمنوس» و «ایمبروس» پرداخت. این هر دو جزیره (در دریای اژه) در دست«پلاسگه»ها (Plasgians) بود[...] ایرانیان بعد از درهم شکستن قدرت دریایی ایونی ها[یونانیان]، از راه خشکی و دریا، «ملیط» را محاصره کردند و ... تمام آن شهر و ارگ مستحکم مرکزی را تسخیر کردند... جهازات پارسی زمستان را در «ملیط» ماندند و سال دیگر باز در دریا به حرکت در آمده بی اشکال و محظور، جزایر «خیوس»، «لسبوس» و «تندروس» واقع در ساحل آسیا را تصرف کردند... بعد از سرکوبی ایونی ها، جهازات دریایی به عزم تصرف نقاط ساحلی دهانه ی غربی «هلسپون» حرکت کردند. شهرهای دیگر از راه جزایر به تصرف درآمد.[...]خشایارشا پس از عبور از بستر رودخانه «لیسوس»، از شهرهای یونانی «مارونیا» و «دیکا» و «آبدر» گذشت و از کنار دریاچه معروف به «ایسمارس»عبور کرد. آنگاه لشگریان از رودخانه «نستوس» که به دریا می ریخت، رد شدند و به منطقه«تسی»ها (Thansis) رسیدند... پیشروی خود را به سمت غرب ادامه دادند تا به حدود رودخانه «استریمون» و شهر «ایون» رسیدند... باز به طرف غرب پیش رفتند تا به شهر «آکانتوس» رسیدند... در «ترما» (Therma)کوهستان «تسالی» با قله های «اولمپ» و «اوسا» (Ossa) نظر خشایارشا را جلب کرد... یکی از دسته های سپاه را به گشودن راهی از میان کوهستان «مقدونیه» گماشت و رسولانی که برای گرفتن نشانه تابعیت –یعنی آب و خاک- به یونان رفته بودند، مراجعت کرده به لشگر پیوستند. نام طوایفی که تسلیم شده بودند به شرح زیر است:
تسالی ها، دلوپ ها(Delopes)، آنیان (Aenianes)، پرهابی ها (Perhaebia)، لوکری ها(Locrians)، ماگنت ها (Magnetes)، مالی ها (Malians)، آخایی ها (Achaeans)، تبسی ها و سراسر بئوسیا (Beotia) [...] عبور سپاه پارس از هلسپون (کنار داردانل) تا آتیکا(ولایت آتن) سه ماه به طول انجامید... پارسیان «آتن» را خالی از سکنه یافتند... خشایارشا که در این هنگام صاحب اختیار تام «آتن» شده بود، پیکی روانه «شوش» کرد و پیروزی خود را اطلاع داد.
فهرست مردمان و استانهای بیست گانه باجگزار در کتاب سوم هرودوت
1.Ionians, Madnesians, Aeolians, Carians, Lycians, Milyans, Pamphylians.
2.Mysians, Lydians, Lasonians, Cabalians, Hytennians.
3.Phrygians, Thracians, Paphlagonians, Mariandynians, Syrians.
4.Gilicians.
5.Posidium, Phoenicia, Palestine, Cyprus.
6.Egypt, Libyans (Cyrene, Barca)
7.sattagydians, Gandarians, Dadicae, Aparytae.
8.Susa, Cissia.
9.Babylon, Assyria.
10.Ecbatana (Media), Parcanians, Orthocorybantes.
11.Caspians, Pausicae,Pantimathi, Daritae.
12. Bactrians, Aegli.
13. Pactyca, Armenians.
14.Sagartians, Sarangians, Thamanaeans, Utians, Myci, (islands in the Persian gulf)
15. sacae, Caspians.
16.Parthians, Chorasmians, Sogdians, Arians.
17.Paricanians, Asiatic Ethiopians.
18.Matienians, Sapires, Alarodians.
19.Moschi, Tibareni, Macrones, Mosynoeci, Mares.
20.Indians.
دنباله دارد.. / با سپاس از یزدان صفایی برای حروفنگاری
پی نوشت
1.امروزه قزل ایرماق! می خوانند و همواره رود مرزی فلات ایران بوده است.
2.شاهنشاه ماد که به نام دیوکس نیز خوانده شده است.
3. تراکیا را برابر با بلغارستان دانسته اند. هرودوت می نویسد: جمعیت تراکیا بعد از هندوستان از تمام کشورهای دیگر جهان بیشتر است. [کتاب پنجم] بنابراین شاید تراکیا برابر با اروپای شرقی بوده است.
4.بیژن شهیدی: چهارسو، 208 تا 224.
بن مایه
عطایی فرد، امید. 1384، ایران بزرگ، انتشارات اطلاعات، رویه های 102 تا 108.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر