امید عطایی فرد
کارد - درمانی
برابر با آگاهی «وندیداد»، کسی که خواهان رسیدن به درجه ی کارد پزشکی بود، می بایست آزمونی را پیروزمندانه پشت سر می گذاشت. اگر تا سه بار، درمان بیمار با کارد (=جراحی) کامیابانه بود و بیمار تندرستی خود را باز می یافت، گواهی کارد پزشکی به او داده میشد. در این آزمون، بهتر می دانستند که کارد پزشکی بر روی تبهکاران انجام بگیرد و اگر آزمایش با شکست رو به رو می شد و فرد تبهکار می مرد، هیچگاه خواهنده (داوطلب) نمی توانست مردم را با کارد، درمان کند و سرپیچی از این قانون، کیفر سنگینی به دنبال داشت. در آن دوران دیرین که پول به کار نمی رفت، دستمزد پزشک بر پایه ی درجه ی مردمی (اجتماعی) بیمار بود:
خانه خدا(مرد خانه):ورزاو(گاو نر شخم زن) کم بها
ده خدا (کدخدا): ورزاو میانه بها
شهربان: ورزاو پربها
شهریار(پادشاه): گردونه چهار اسبه
شهربانو(ملکه): اشتر ماده
همسر شهربان: مادیان
همسر دهخدا: گاو ماده
بانوی خانه: خر ماده
در سال 1969، گروهی از پژوهشگران طی سفر اکتشافی خود در خراسان بزرگ (آسیای مرکزی) گورستانی را درون یک غار کشف کردند. در یک قبر بزرگ سی اسکلت را یافتند که دست نخورده باقی مانده بود. اسکلت های مزبورر را تحت آزمایش توسط کرین 14 دادند تا قدمت آن ها را مشخص سازند. نتیجه ی آزمایش، سن این اسکلت ها را بیش از بیست هزار سال نشان می داد.
تحقیقات کاملتر علمی نشان داد که این اسکلت ها حدود صد هزار سال عمر دارند. از این گذشته، روی بعضی از آن ها آثار عجیب جراحی هایی در قفسه ی سینه وجود داشت. پژوهشگران دریافتند که تکه ای از بخش مرکزی یک اسکلت به وسیله ی ترفیناسیون(1) سوراخ و برداشته شده است. عجیب تر از همه آن است که دانشمندان مزبور آثار یک عمل جراحی را روی استخوان های حاشیه ی قفسه ی سینه کشف کردند. دنده های سمت چپ اسکلت بریده شده بود؛ خواه با یک تیغه ی تیز سنگ چخماق و خواه به صورتی دیگر. مطالعه ی دقیق موضع عمل جراحی نشان می دهد که پس از بریده و برداشته شدن بخش هایی از دنده ها، سوراخی ایجاد شده بود و برای آن که بتوان عمل جراحی را به انجام رسانید، این سرواخ ها را گشاد کرده بودند. از آنجا که استخوان های اطراف این حفره ی ایجاد شده، از پریوست(2) پوشیده شده بود، دانشمندان این نتیجه را به دست آوردند که پس از موفقیت این عمل جراحی عمده، بیمار بهبود یافت و دست کم سه تا پنج سال زندگی کرد و ضخامت پریوست این نکته را ثابت می کند. دنده هایی نیز که قطع شده اند، دقیقاً آنهایی هستند که دریچه ی قلب را تشکیل می دهند و این همان روشی است که دکتر بارنارد و مقلدان وی در زمان ما به کار برده اند.(3)
با این یادآوری که عراق یا ایراک، همواره بخشی جدایی ناپذیر از فلات ایران بوده، به این گزارش می نگریم: دانشمندان انستیتوی اسمیتسونین واشنگتون اعلام کرده اند که در اثر تحقیقاتی که اخیراً به عمل آمده معلوم شده است که در 45000 سال پیش جراحی در سرزمینی که امروزه عراق نامیده می شود مرسوم بوده و اطباء با کاردها و ادواتی که از سنگ چخماق ساخته شده بود جراحی می کرده اند. در اسکلتی که مربوط به 45500 سال پیش بوده و یکسال پیش کشف شده آثار جراحی دیده می شود و مخصوصاً بازوی راست اسکلت قطع شده و بعد محل زخم التیام یافته است.(4)
به گزارش باستان شناسان از شهر سوخته(سیستان) که هفت هزار سال پیشینه دارد: کشف جمجمه ی سر یک انسان و آثار عمل جراحی بر روی آن، نشانگر علم پزشکی آن زمان می باشد.(5)
در یکی از کتاب های پیشگویانه به زبان پهلوی ، از دورانی به نام «هزاره ی هوشید ماه) یاد گشته و گفته شده که: مردم در پزشکی چنان ماهر باشند و دارو و درمان چنان به کار آورند و برند که جز به مرگ دادستانی (مرگ مقدر) نمیرند، اگر چه به شمشیر و کارد بزنند و بکشند(6)
گیاه - درمانی
در بن دهش از درختی به نام «بس تخمه» یاد شده که: تخم همه ی گیاهان از اوست. باشد که او را نیکو پزشک، کوشا پزشک و همه پزشک خوانند. به نوشته ی «وندیداد»: در برابر هر بیماری که اهریمن پدید می آورد، اهورا درمان آن را پیش رو می نهد، درمانی که به رستنی ها و بنابراین به ابر بارانزا وابسته است:
اگر بیماری(مرض)، شامگاهان فراز آید، درمان آن، بامدادان برسد.
بیماری، بامدادان فراز آید، درمان آن، شامگاهان برسد.
بشود که باران، آبهای تازه فرو بارد، خاک را نو کند، درختان را سرسبز کند و تندرستی نو و توانایی تازه در کار درمان پدید آورد.
به نیروی گیاهان دارویی، گزند (دروج) را فرو می کوبیم. آن ها می توانند ما را نیرو و توان بخشند. همه ی این گیاهان دارویی را با بزرگداشت و آفرین و نیایش برای درمان تن مردمان فرا می خوانیم.. پایداری در برابر بیماری، مرگ، درد، تب، سردرد، تب لرزه، خوره مارگزیدگی... پوسیدگی و گندیدگی که اهریمن به پتیارگی (ضدیت) خویش برای گزند رسانی به تن مردمان آفرید.
هوم، گیاهی است زرد رنگ، پر شیره و خوشبوی «که نوشابه اش، روان را بهترین و شادی بخش ترین آشامیدنی است». هوم: سرخوشی، دلیری، درمان، افزایش، بالندگی، نیروی تن و هرگونه فرزانگی را به ارمغان می آورد.(7)
ایا نوشابه ی هوم همان نوشداروی یاد شده در شاهنامه است؟ رستم پس از آن که پسر ناشناسش سهراب را زخمی می کند به کاووس پیام میدهد که « به دشنه جگرگاه پور دلیر دریدم» و:
از آن نوشدارو که در گنج توست/ کجا خستگان را کند تندرست
به نزدیک من با یکی جام می/ سزد گر فرستی هم اکنون ز پی
در زبان سومری (ایران غربی) لغت واحد «شامو» شامل دو معنای «گیاه» و «پزشکی» می شد. در ترکیبات دارویی که نسخه هایشان داده شده است، تعداد اجزای گیاهی به مراتب بر عناصر دیگر فزونی دارد؛ بدین ترتیب از 550 قلم ماده که نام برده شده، 250 قلم؛ گیاهی اند و 120 قلم؛ معدنی و 180 ماده ی دیگر؛ جانوری و یا بدون هویت اند . اما اهمیت واقعی اجزای گیاهی، آنقدر در تعدادشان نیست که در تکرار مصرفشان در نسخه های مختلف، به طوری که از 5880 نسخه، حدود 4600 نسخه بر اساس اجزای گیاهی تجویز شده اند. بر آن چه گذشت ، باید چند ماده ی دیگر افزوده شود که مصرف عمومی داشتند و بیشتر برای تهیه ی دارو و آسانی در استفاده ی آن به کار می رفت. از جمله انواع الکل های ساخته شده از انگور، آب جو، چربی ها، و روغن ها، موم، عسل،شیر. گلاب که گاهی از ایران وارد و به طور معمول در پرستشگاه های بابل درست می شد، دارویی گرانبها با مصارف بسیار بود و حتا تقریباً نوعی اکسیر درمان بخش شمرده می شد... کرچک از ایلام به بین النهرین می رفت.(8 )
«محمدی ملایری» می نویسد: «می توان انگاشت که در فن گیاه شناسی و داروسازی نیز آثار و نوشته هایی از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده، هر چند نامی از آن ها به ما نرسیده است. این را از اینجا می گوییم که اثر ایران در طب گیاهی عربی و اسلامی بسیار نمایان است. بهترین نمونه ی این اثر، کلمات و اصطلاحات بی شمار فارسی است که در این دسته از کتاب های عربی به کار رفته. در واقع مقدار زیادی از گیاهان و داروها در این کتاب ها همچنان به نام فارسی خوانده می شوند و بیشتر کلماتی هم که به عربی نقل شده غالباً نقل به معنی یا ترجمه ی همان اسم فارسی است. و این می رساند که این نام ها از آثار پهلوی در این کتاب ها راه یافته اند.(9)
اثری چینی در سده ی هشتم میلادی، شرحی درباره ی داروهای ایرانی دارد. در سده ی دهم میلادی «لی هسین» از نوادگان خاندانی ایرانی که در ایام فرمانروایی دودمان «سوئی» در چین ساکن شده بودند، کتابی به نام «قرابادین داروهای بیگانه» تالیف کرد و به عنوان سالکی تائویی- باور که مهارت خاصی در ساختن داروهای مرگ موش دارد، آوازه ای بلند داشت.(10)
مانترا - درمانی
اگر پزشکان به درمان بیمار بپردازند- یکی با کارد پزشکی، دومی با گیاه درمانی، سومی با مانترا درمانی - این سومین است که بهتر از همه، بیماری را از بیمار دور می کند.(11)
مانترا پزشکان ایرانی از تاثیر صداها و آواها بر ذهن و مغز انسان آگاهی داشتند و جالب است بدانیمکه موسیقیدانان ایران باستان خط یا نت ویژه ای ساخته بودند که 365 حرف یا علامت داشت و همه ی صداها را می توانستند به یاری این «آوانگار» ثبت کنند.
به نوشته ی «بن دهش» از سوی کیهان که «گرودمان» خوانده می شود، همواره آوازی به نوای خوش می اید که روان را خنیایی و رامش از اوست.
به تقلید از آوای کیهان، دستگاه های ویژه ی موسیقی به نام «وین بانگ» ساخته شد. به گفته ی «فرن بغ دادگی»: وین بانگ آن است که پرهیزگاران نوازند و اوستا را برخوانند،بربط، تنبورريال چنگ و هر ساز زهی را که نوازند، وین خوانند.(12)
روش هایی که امروزه به نام هیپنوتیزم و تلقین و موسیقی درمانی شناخته می شود برگرفته از دانش ایرانی مانترا پزشکی می باشد.
آب - درمانی
در اوستا این سروده ها در ستایش و سودمندی اب ها آمده است:
ای آب اهورایی، بشود که تو برای من تندرستی و درمان، گشایش و بالندگی، زندگی خوش، آسایش روان، روشنی اندیشه و گفتار و کردار، و پسران کارآمد فراهم آوری.
ای آب های بارور، شما را به یاری همی خوانیم، شما را که همچون مادرید، شما را که همچون گاو شیرده، پرستار بی نوایانید و از همه آشامیدنی ها بهتر و خوشترید.(13)
آبی که چشمه ی «اردویسور» نام دارد، تخمه (نطفه) را در تن مردان، کودک را در زهدان زنان و شیر را در پستان مادران پاک می کند.(14)
در سروده های «ودا» که پس از اوستا کهن ترین نغمه های آریاییست، می خوانیم:
ای آب، تو سرچشمه ی شادمانی های تازه هستی، به ما نیرو و تابش عطا کن. از آن شربتی شیرین بر ما بنوشان که همچون مادری دلبنداز ما مراقبت خواهد کرد. تو قادری تمام بیماری ها را شفابخشی. به ما قدرت بده که زندگی کنیم و تولید نماییم. آب ها سرشار از اثرات شفابخشند.نیکی ها را در ما برمی انگیزند و بیماری ها را از بین می برند.
خوراک - درمانی
از خوراکی که مردمان خورند، شیر گوسفندان بهتر آفریده شده است. چه مردم و چارپای که از مادر بزایند، تا زمانی که بتوانند خوراک را بخورند، نمو و پرورششان از شیر است و با شیر، بهتر می توانند زیست. و اگر مردم را هنگامی که از شیر مادر بازگیرند، به شیر گوسفندان آموخته کنند (عادت دهند)، دیگر نان (خوراک) به کارشان نیاید.. مردم شیرخوار تندرست تر و زورمندترند و نیز زایش فرزندانشان بی گزند تر باشد.(15)
به گفته ی وندیداد: اگر زنی کودکی مرده به دنیا می آورد باید سه تا نه شب از نوشیدن آب خودداری می کرد و گوشت و نان و شراب، خوراکش بود. اگر دچار تب لرزه می شد، آنگاه می توانست اب بنوشد.
بوی - درمانی
در وندیداد از چوب های خوشبویی نام برده شده که اگر برای هیزم آتش به کار بروند «از هر سویی که باد، بوی خوش آن آتش را ببرد، هزاران تن از دیوان ناپیدا... می افتند و کشته می شوند.»
نوشتارهای پهلوی سرشار از آگاهی هایی درباره ی عطر گل ها و گیاهان است.
پی نوشتها:
1.Trephination مته مخصوص برای سوراخ کردن دایره ای شکل جمجمه یا صلبیه است.
2.Periostum پوشش فیبری که استخوان را می پوشاند.
3.سفر به دنیاهای گمشده، ص 56 تا 58.
4.روزنامه اطلاعات،77/6/21.
5.روزنامه ی کیهان، 71/7/18.
6.زند بهمن یسن، ص 18.
7.یسنا، هات 9 تا 11(هوم یشت).
8.تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر، ص 668 و 673.
9.فرهنگ ایرانی پیش از اسلام، ص 238.
10.تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانی،ص 666.
11.وندیداد، 7:44.
12.بن دهش، ص 123 و 93.
13.یسنا، هات 68 و 38.
14.وندیداد، 7:16.
15.مینوی خرد، 12-15:1.
شیوه های درمانی
برابر با آگاهی «وندیداد»، کسی که خواهان رسیدن به درجه ی کارد پزشکی بود، می بایست آزمونی را پیروزمندانه پشت سر می گذاشت. اگر تا سه بار، درمان بیمار با کارد (=جراحی) کامیابانه بود و بیمار تندرستی خود را باز می یافت، گواهی کارد پزشکی به او داده میشد. در این آزمون، بهتر می دانستند که کارد پزشکی بر روی تبهکاران انجام بگیرد و اگر آزمایش با شکست رو به رو می شد و فرد تبهکار می مرد، هیچگاه خواهنده (داوطلب) نمی توانست مردم را با کارد، درمان کند و سرپیچی از این قانون، کیفر سنگینی به دنبال داشت. در آن دوران دیرین که پول به کار نمی رفت، دستمزد پزشک بر پایه ی درجه ی مردمی (اجتماعی) بیمار بود:
خانه خدا(مرد خانه):ورزاو(گاو نر شخم زن) کم بها
ده خدا (کدخدا): ورزاو میانه بها
شهربان: ورزاو پربها
شهریار(پادشاه): گردونه چهار اسبه
شهربانو(ملکه): اشتر ماده
همسر شهربان: مادیان
همسر دهخدا: گاو ماده
بانوی خانه: خر ماده
در سال 1969، گروهی از پژوهشگران طی سفر اکتشافی خود در خراسان بزرگ (آسیای مرکزی) گورستانی را درون یک غار کشف کردند. در یک قبر بزرگ سی اسکلت را یافتند که دست نخورده باقی مانده بود. اسکلت های مزبورر را تحت آزمایش توسط کرین 14 دادند تا قدمت آن ها را مشخص سازند. نتیجه ی آزمایش، سن این اسکلت ها را بیش از بیست هزار سال نشان می داد.
تحقیقات کاملتر علمی نشان داد که این اسکلت ها حدود صد هزار سال عمر دارند. از این گذشته، روی بعضی از آن ها آثار عجیب جراحی هایی در قفسه ی سینه وجود داشت. پژوهشگران دریافتند که تکه ای از بخش مرکزی یک اسکلت به وسیله ی ترفیناسیون(1) سوراخ و برداشته شده است. عجیب تر از همه آن است که دانشمندان مزبور آثار یک عمل جراحی را روی استخوان های حاشیه ی قفسه ی سینه کشف کردند. دنده های سمت چپ اسکلت بریده شده بود؛ خواه با یک تیغه ی تیز سنگ چخماق و خواه به صورتی دیگر. مطالعه ی دقیق موضع عمل جراحی نشان می دهد که پس از بریده و برداشته شدن بخش هایی از دنده ها، سوراخی ایجاد شده بود و برای آن که بتوان عمل جراحی را به انجام رسانید، این سرواخ ها را گشاد کرده بودند. از آنجا که استخوان های اطراف این حفره ی ایجاد شده، از پریوست(2) پوشیده شده بود، دانشمندان این نتیجه را به دست آوردند که پس از موفقیت این عمل جراحی عمده، بیمار بهبود یافت و دست کم سه تا پنج سال زندگی کرد و ضخامت پریوست این نکته را ثابت می کند. دنده هایی نیز که قطع شده اند، دقیقاً آنهایی هستند که دریچه ی قلب را تشکیل می دهند و این همان روشی است که دکتر بارنارد و مقلدان وی در زمان ما به کار برده اند.(3)
با این یادآوری که عراق یا ایراک، همواره بخشی جدایی ناپذیر از فلات ایران بوده، به این گزارش می نگریم: دانشمندان انستیتوی اسمیتسونین واشنگتون اعلام کرده اند که در اثر تحقیقاتی که اخیراً به عمل آمده معلوم شده است که در 45000 سال پیش جراحی در سرزمینی که امروزه عراق نامیده می شود مرسوم بوده و اطباء با کاردها و ادواتی که از سنگ چخماق ساخته شده بود جراحی می کرده اند. در اسکلتی که مربوط به 45500 سال پیش بوده و یکسال پیش کشف شده آثار جراحی دیده می شود و مخصوصاً بازوی راست اسکلت قطع شده و بعد محل زخم التیام یافته است.(4)
به گزارش باستان شناسان از شهر سوخته(سیستان) که هفت هزار سال پیشینه دارد: کشف جمجمه ی سر یک انسان و آثار عمل جراحی بر روی آن، نشانگر علم پزشکی آن زمان می باشد.(5)
در یکی از کتاب های پیشگویانه به زبان پهلوی ، از دورانی به نام «هزاره ی هوشید ماه) یاد گشته و گفته شده که: مردم در پزشکی چنان ماهر باشند و دارو و درمان چنان به کار آورند و برند که جز به مرگ دادستانی (مرگ مقدر) نمیرند، اگر چه به شمشیر و کارد بزنند و بکشند(6)
گیاه - درمانی
در بن دهش از درختی به نام «بس تخمه» یاد شده که: تخم همه ی گیاهان از اوست. باشد که او را نیکو پزشک، کوشا پزشک و همه پزشک خوانند. به نوشته ی «وندیداد»: در برابر هر بیماری که اهریمن پدید می آورد، اهورا درمان آن را پیش رو می نهد، درمانی که به رستنی ها و بنابراین به ابر بارانزا وابسته است:
اگر بیماری(مرض)، شامگاهان فراز آید، درمان آن، بامدادان برسد.
بیماری، بامدادان فراز آید، درمان آن، شامگاهان برسد.
بشود که باران، آبهای تازه فرو بارد، خاک را نو کند، درختان را سرسبز کند و تندرستی نو و توانایی تازه در کار درمان پدید آورد.
به نیروی گیاهان دارویی، گزند (دروج) را فرو می کوبیم. آن ها می توانند ما را نیرو و توان بخشند. همه ی این گیاهان دارویی را با بزرگداشت و آفرین و نیایش برای درمان تن مردمان فرا می خوانیم.. پایداری در برابر بیماری، مرگ، درد، تب، سردرد، تب لرزه، خوره مارگزیدگی... پوسیدگی و گندیدگی که اهریمن به پتیارگی (ضدیت) خویش برای گزند رسانی به تن مردمان آفرید.
هوم، گیاهی است زرد رنگ، پر شیره و خوشبوی «که نوشابه اش، روان را بهترین و شادی بخش ترین آشامیدنی است». هوم: سرخوشی، دلیری، درمان، افزایش، بالندگی، نیروی تن و هرگونه فرزانگی را به ارمغان می آورد.(7)
ایا نوشابه ی هوم همان نوشداروی یاد شده در شاهنامه است؟ رستم پس از آن که پسر ناشناسش سهراب را زخمی می کند به کاووس پیام میدهد که « به دشنه جگرگاه پور دلیر دریدم» و:
از آن نوشدارو که در گنج توست/ کجا خستگان را کند تندرست
به نزدیک من با یکی جام می/ سزد گر فرستی هم اکنون ز پی
در زبان سومری (ایران غربی) لغت واحد «شامو» شامل دو معنای «گیاه» و «پزشکی» می شد. در ترکیبات دارویی که نسخه هایشان داده شده است، تعداد اجزای گیاهی به مراتب بر عناصر دیگر فزونی دارد؛ بدین ترتیب از 550 قلم ماده که نام برده شده، 250 قلم؛ گیاهی اند و 120 قلم؛ معدنی و 180 ماده ی دیگر؛ جانوری و یا بدون هویت اند . اما اهمیت واقعی اجزای گیاهی، آنقدر در تعدادشان نیست که در تکرار مصرفشان در نسخه های مختلف، به طوری که از 5880 نسخه، حدود 4600 نسخه بر اساس اجزای گیاهی تجویز شده اند. بر آن چه گذشت ، باید چند ماده ی دیگر افزوده شود که مصرف عمومی داشتند و بیشتر برای تهیه ی دارو و آسانی در استفاده ی آن به کار می رفت. از جمله انواع الکل های ساخته شده از انگور، آب جو، چربی ها، و روغن ها، موم، عسل،شیر. گلاب که گاهی از ایران وارد و به طور معمول در پرستشگاه های بابل درست می شد، دارویی گرانبها با مصارف بسیار بود و حتا تقریباً نوعی اکسیر درمان بخش شمرده می شد... کرچک از ایلام به بین النهرین می رفت.(8 )
«محمدی ملایری» می نویسد: «می توان انگاشت که در فن گیاه شناسی و داروسازی نیز آثار و نوشته هایی از زبان پهلوی به عربی ترجمه شده، هر چند نامی از آن ها به ما نرسیده است. این را از اینجا می گوییم که اثر ایران در طب گیاهی عربی و اسلامی بسیار نمایان است. بهترین نمونه ی این اثر، کلمات و اصطلاحات بی شمار فارسی است که در این دسته از کتاب های عربی به کار رفته. در واقع مقدار زیادی از گیاهان و داروها در این کتاب ها همچنان به نام فارسی خوانده می شوند و بیشتر کلماتی هم که به عربی نقل شده غالباً نقل به معنی یا ترجمه ی همان اسم فارسی است. و این می رساند که این نام ها از آثار پهلوی در این کتاب ها راه یافته اند.(9)
اثری چینی در سده ی هشتم میلادی، شرحی درباره ی داروهای ایرانی دارد. در سده ی دهم میلادی «لی هسین» از نوادگان خاندانی ایرانی که در ایام فرمانروایی دودمان «سوئی» در چین ساکن شده بودند، کتابی به نام «قرابادین داروهای بیگانه» تالیف کرد و به عنوان سالکی تائویی- باور که مهارت خاصی در ساختن داروهای مرگ موش دارد، آوازه ای بلند داشت.(10)
مانترا - درمانی
اگر پزشکان به درمان بیمار بپردازند- یکی با کارد پزشکی، دومی با گیاه درمانی، سومی با مانترا درمانی - این سومین است که بهتر از همه، بیماری را از بیمار دور می کند.(11)
مانترا پزشکان ایرانی از تاثیر صداها و آواها بر ذهن و مغز انسان آگاهی داشتند و جالب است بدانیمکه موسیقیدانان ایران باستان خط یا نت ویژه ای ساخته بودند که 365 حرف یا علامت داشت و همه ی صداها را می توانستند به یاری این «آوانگار» ثبت کنند.
به نوشته ی «بن دهش» از سوی کیهان که «گرودمان» خوانده می شود، همواره آوازی به نوای خوش می اید که روان را خنیایی و رامش از اوست.
به تقلید از آوای کیهان، دستگاه های ویژه ی موسیقی به نام «وین بانگ» ساخته شد. به گفته ی «فرن بغ دادگی»: وین بانگ آن است که پرهیزگاران نوازند و اوستا را برخوانند،بربط، تنبورريال چنگ و هر ساز زهی را که نوازند، وین خوانند.(12)
روش هایی که امروزه به نام هیپنوتیزم و تلقین و موسیقی درمانی شناخته می شود برگرفته از دانش ایرانی مانترا پزشکی می باشد.
آب - درمانی
در اوستا این سروده ها در ستایش و سودمندی اب ها آمده است:
ای آب اهورایی، بشود که تو برای من تندرستی و درمان، گشایش و بالندگی، زندگی خوش، آسایش روان، روشنی اندیشه و گفتار و کردار، و پسران کارآمد فراهم آوری.
ای آب های بارور، شما را به یاری همی خوانیم، شما را که همچون مادرید، شما را که همچون گاو شیرده، پرستار بی نوایانید و از همه آشامیدنی ها بهتر و خوشترید.(13)
آبی که چشمه ی «اردویسور» نام دارد، تخمه (نطفه) را در تن مردان، کودک را در زهدان زنان و شیر را در پستان مادران پاک می کند.(14)
در سروده های «ودا» که پس از اوستا کهن ترین نغمه های آریاییست، می خوانیم:
ای آب، تو سرچشمه ی شادمانی های تازه هستی، به ما نیرو و تابش عطا کن. از آن شربتی شیرین بر ما بنوشان که همچون مادری دلبنداز ما مراقبت خواهد کرد. تو قادری تمام بیماری ها را شفابخشی. به ما قدرت بده که زندگی کنیم و تولید نماییم. آب ها سرشار از اثرات شفابخشند.نیکی ها را در ما برمی انگیزند و بیماری ها را از بین می برند.
خوراک - درمانی
از خوراکی که مردمان خورند، شیر گوسفندان بهتر آفریده شده است. چه مردم و چارپای که از مادر بزایند، تا زمانی که بتوانند خوراک را بخورند، نمو و پرورششان از شیر است و با شیر، بهتر می توانند زیست. و اگر مردم را هنگامی که از شیر مادر بازگیرند، به شیر گوسفندان آموخته کنند (عادت دهند)، دیگر نان (خوراک) به کارشان نیاید.. مردم شیرخوار تندرست تر و زورمندترند و نیز زایش فرزندانشان بی گزند تر باشد.(15)
به گفته ی وندیداد: اگر زنی کودکی مرده به دنیا می آورد باید سه تا نه شب از نوشیدن آب خودداری می کرد و گوشت و نان و شراب، خوراکش بود. اگر دچار تب لرزه می شد، آنگاه می توانست اب بنوشد.
بوی - درمانی
در وندیداد از چوب های خوشبویی نام برده شده که اگر برای هیزم آتش به کار بروند «از هر سویی که باد، بوی خوش آن آتش را ببرد، هزاران تن از دیوان ناپیدا... می افتند و کشته می شوند.»
نوشتارهای پهلوی سرشار از آگاهی هایی درباره ی عطر گل ها و گیاهان است.
پی نوشتها:
1.Trephination مته مخصوص برای سوراخ کردن دایره ای شکل جمجمه یا صلبیه است.
2.Periostum پوشش فیبری که استخوان را می پوشاند.
3.سفر به دنیاهای گمشده، ص 56 تا 58.
4.روزنامه اطلاعات،77/6/21.
5.روزنامه ی کیهان، 71/7/18.
6.زند بهمن یسن، ص 18.
7.یسنا، هات 9 تا 11(هوم یشت).
8.تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر، ص 668 و 673.
9.فرهنگ ایرانی پیش از اسلام، ص 238.
10.تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانی،ص 666.
11.وندیداد، 7:44.
12.بن دهش، ص 123 و 93.
13.یسنا، هات 68 و 38.
14.وندیداد، 7:16.
15.مینوی خرد، 12-15:1.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر