{جواد شریف نژاد}
در اواخر سال 1204 خورشيدي / مارس 1826 دولت روسيه «منچي كُف» (Menchikov) را به عنوان سفير فوقالعاده به تهران فرستاد تا نشستن «نيكلاي اول» به تخت سلطنت كشور مزبور را به آگاهي دولت ايران برساند. هنگام ورود وي به تهران، سيزده سال از اشغال بخشهاي بزرگي از قفقاز و تحميل قرارداد گلستان به ايران ميگذشت. در اين ميان، روسها، پي در پي بر اعمال وحشيانة خود ميافزودند. مردم سرزمينهاي اشغالي كه از جور و ستم روسها به جان آمده بودند، دسته دسته براي دادخواهي راهي تبريز و تهران ميشدند. سرداراني كه ريشه در قفقاز داشتند براي آزادي سرزمينهاي پدري از يوغ بيگانه، بيتابي كرده و بر فشار به دربار براي بازگرداندن قفقاز ميافزودند. از سوي ديگر، افزون بر جريحهدار شدن احساسات ملي، احساسات مذهبي ايرانيان نيز در اثر شنيدن رفتار روسها با مردم مسلمان قفقاز، برانگيخته شده بود. در اين ميان، خشونت رفتار و گفتار «منچيكف» فرستادة روسها در برخورد با بلندپايگان ايران، باعث شعلهور شدن دوبارة آتش جنگ گرديد.
روز چهارم تير ماه 1205 خورشيدي (25 ژوئن 1826 ميلادي)، ارتش وليعهد، منطقههاي اشغالي تالش و شهر «لنكران» را آزاد كرد. همزمان به اشغال مناطق گوگچاي و بالغلو پايان داده شد و قلعة «شيشه» به محاصره درآمد. مردم شهر «گنجه» كه براي چنين روزي لحظهشماري ميكردند، با قيام همگاني، پادگان روسها را اشغال و گنجه را آزاد كردند. خيزش مردمي، به همة نقاط قفقاز دامن كشيد. داغستانيها، روسها را از مناطق خود بيرون كردند و گرجيان نيز روسها را از تفليس راندند. بدينسان، در زماني كمتر از سه هفته، همة مناطق اشغالي آزاد و روسها كمابيش به پشت مرزهاي خود عقب رانده شدند. فتحعليشاه كه در موقعيت خوبي قرار گرفته بود، براي بهرهبرداري از اين پيروزي در پي آن برآمد كه با روسها آشتي كرده و آنها را به پذيرش رسمي مرزهاي ايران در قفقاز وادار كند. از اين روي، «ميرزا داودخان ارمني» را به عنوان سفير فوقالعاده، به سنپترزبورگ فرستاد. اما ژنرال يرمولف، از عبور ميرزا داودخان، به خاك روسيه جلوگيري كرد. در نتيجه، وي مجبور شد از راه عثماني و لهستان به سوي محل مأموريت خود روانه شود. داودخان در استانبول از سفير امپراتوري اتريش درخواست ميانجيگري كرد. ميرزا داودخان ارمني به، وسيلة سفير مزبور نامهاي براي مترنيخ (Metternich) صدر اعظم اتريش فرستاد، اما پاسخي دريافت نكرد. از اين روي، داودخان كه در ضمن حامل نامة عباسميرزا برادر تزار و نايبالسلطنة روسيه هم بود، ناچار عازم لهستان شد. اما روسها كه خود را براي جنگ آماده ميكردند از ورود ميرزا داودخان به خاك روسيه، جلوگيري كردند.
روسها از تأخير عباسميرزا در تصرف قلعة «شيشه»، بهره جسته و با تجهيز يك نيروي پنجاه هزار نفري، دوباره به قفقاز يورش آوردند. بنا به دلايلي كه هنوز از سوي تاريخنگاران روشن نشده است، در اين مرحله عباسميرزا دلبستگي به جنگ از خود نشان نميداد و به جاي آنكه با تصرف قلعه «شيشه» كه نيرومندترين دژ جنگي قفقاز بود، ارتش ايران را از يورش احتمالي روسها در امان دارد و همزمان با ايجاد استحكامات و تجهيز هر چه بيشتر عشاير و حفظ روحية خيزش و قيام در ميان مردم قفقاز، آمادگي رزمي را براي رويارويي با تجاوز روسها افزايش دهد، دست روي دست گذارد تا روسها با تجديد قوا، دوباره قفقاز را تصرف كنند. روسها، «دربند» و «گن» را اشغال كردند و مدافعين قلعة «شيشه» هم كه از رسيدن نيروهاي روسيه جان تازهاي يافته بودند، به نيروهاي وليعهد يورش آورده و تلفات سنگيني بر آن وارد كردند. فتحعليشاه كه از شكست ناگهاني ارتش وليعهد سخت مضطرب شده بود، ميرزا محمدعليخان شيرازي را روانة قفقاز كرد. در همين زمان، يك ستون پنج هزار نفري از سپاهيان روس از رود ارس گذشته و به سوي تبريز به حركت درآمدند. اما در اولين برخورد با نيروهاي عشاير، به سختي شكست خورده و در زمستان سال 1205 خورشيدي (ژانويه 1827)، به شمال رود ارس عقب نشستند.
از سوي ديگر، گفتگوهاي ميرزا محمدعليخان شيرازي با يرمولف و ژنرال دبيچ (Debytch) نمايندة ويژة تزار، در اثر زيادهخواهي روسها به جايي نرسيد و در نتيجه سفير ايران به ناچار از محل مأموريت خود بازگشت. در آغاز بهار سال 1206 خورشيدي (1827 ميلادي)، تزار روسيه يرمولف را بركنار و فرماندهي جبهههاي قفقاز را به ژنرال پاسكوويچ (Paskovich) واگذار كرد و نيروهاي كمكي زيادي هم در اختيار وي قرار داد. پاسكوويچ در اولين اقدام خود شهر ايروان را محاصره كرد. برابر اين اقدام روسها، عباسميرزا در خرداد ماه 1206 خورشيدي (ژوئيه 1827)، در رأس يك سپاه بيست و پنج هزار نفري، آمادة جنگ شد. اما، چنانچه گفته شد، عباسميرزا ديگر دل به جنگ نميداد و مايل بود هر چه زودتر به اين جنگها پايان دهد.
ارتش ايران در نزديكي سه كليسا (ايچميادزين) و نيز در حوالي شهر نخجوان، سپاهيان روس را در هم كوبيدند. اما عباسميرزا، مايل به بهرهگيري كامل از فرآيند اين پيروزيها نبود و نخواست از موقعيت استفاده كرده و قواي پاسكوويچ را به طور كامل متلاشي كند. روسها از شكست حتمي رهايي يافته بودند، با تجديد قوا دست به حمله زده و در 22 مهر ماه 1206 خورشيدي (15 اكتبر 1827)، پس از هشت روز جنگ خونين، ايروان را اشغال كردند. سپس روسها، بدون اينكه با مقاومتي روبرو شوند با يك نيروي اندك از رود ارس گذشتند و روز بعد از سقوط ايروان (اول آبان ماه 1206 / 24 اكتبر 1827) روسها شهر تبريز را نيز به اشغال خود درآوردند. يك هفته بعد پاسكوويچ وارد شهر تبريز شده و شروع به قتل عام مردم شهر كرد. در اين بين عباسميرزا، نمايندگاني نزد پاسكوويچ فرستاد و تقاضاي متاركة جنگ كرد. در گفتگوهايي كه به عمل آمد، روسها شرط ترك مخاصمه را واگذاري همة سرزمينهاي آن سوي ارس و نيز پرداخت پانزده كرور تومان غرامت دادند. فتحعليشاه كه از تغيير حالت وليعهد و روسها، سخت برآشفته بود، بدون آگاهي عباسميرزا دستور جمعآوري سپاه داد و در زمستان سال 1206 خورشيدي (1828 ميلادي) با وجود شرايط سختجوّي، به سوي قزوين حركت كرد. در اين لحظه، بار ديگر انگليسها وارد صحنه شدند. دولت انگلستان در پي آن بود كه ايران را تضعيف كند تا نتواند خطر جدي براي هندوستان به حساب آيد و همچنين در اثر شكست از روسها، تنها به دولت بريتانيا متكي گردد. انگليسها، با نيرنگ، تطميع و تهديد اطرافيان فتحعليشاه و بيميلي وليعهد به ادامة جنگ، وي را از ميان راه مجبور به بازگشت كرده و عهدنامة تركمنچاي را بر ايران تحميل كردند.
بدينسان، روز اول اسفند ماه 1206 خورشيدي (5 شعبان 1243 قمري ـ 21 فوريه 1828 ميلادي)، در قرية تركمنچاي قرارداد صلح بسته شد. باعث شگفتي و افسوس است كه بنا به شواهد تاريخي، عباسميرزا در انعقاد قرارداد و واگذاري همة سرزمين قفقاز به روسها، عجله داشت و تنها بر سر ميزان غرامت، به چانهزني پرداخت. در حالي كه حتي در آن شرايط نيز امكان بازپسگيري بخشهايي از قفقاز، در برابر قبول قطعي عهدنامة گلستان وجود داشت. بر پاية قرارداد مزبور، ايالتهاي ايروان، نخجوان و بخش ديگري از تالش به روسها واگذار گرديد. از سوي ديگر قضاوت كنسولي (كاپيتولاسيون) بر ايران تحميل شد. و حاكميت و مالكيت ايران بر درياي مازندران، كمرنگتر شد. در نتيجه، افزون بر پرداخت ده كرور غرامت جنگ، رود ارس مرز ميان دو كشور قرار گرفت. [/ پایان]
۵ نظر:
درود بر استاد بزرگوار امید عطایی فرد باور راستین دارم که آیندگان ارزش و ارج شما را بسیار بیشتر از ما خواهند دانست .
براستی آیندگان بر نسکها و نوشته های شما نماز خواهند گزارد.
درود بر شما
خیلی خوشحالم که با شما آشنا می شوم.
من با شما در تارنمای دوستمان آشنا شدم.
روز همایش سپندامذگان یکی از کتاب های پربار شما
را دیدم. که برای مطالعه و اطلاعات بیشتر در مورد
زرتشت ، آنرا خریداری کردم
هنوز تمام نکرده ام اما بسیار مفید است
امیدوارم از این به بعد از شما کمک بگیرم
و منابع مفیدی معرفی نمایید
جسارتا می تونم بپرسم در چه زمینه هایی از شما می توانیم کمک بگیریم .
من درباره تاریخ و ادیان می نویسم.
ممنون
دوستان گرامی. با سپاس از مهر شما/ در همه زمینه های علوم انسانی میتوانیم همکاری داشته باشیم.من در این تارنگار و نیز تالار گفتمان هخامنشیان با شما هستم./ شاد باشید.
درود بر شما
نوشته های شما بسیار زیباست من خیلی سود بردم. سپاس گزارم
پس در اینجا می توان گفت که عباس میرزا به ایران خیانت کرد یا نه؟
درود بر شما
نوشته های شما بسیار زیباست من خیلی سود بردم. سپاس گزارم
پس در اینجا می توان گفت که عباس میرزا به ایران خیانت کرد یا نه؟
ارسال یک نظر