۱۳۸۷/۰۶/۱۱

حافظ مهرآیین (بخش ۲)


از: محمدصادق نظمي افشار

تعداد غزليات اصليِ حافظ
در تعداد غزليات حافظ همواره بين ادباي زبان فارسي اختلاف نظر وجود داشته است. در كتبِ خطيِ بازمانده پس از فوتِ حافظ تعداد غزليات او از 440 غزل به بالا مشاهده مي‌شود. تا سدة نهم نيز بالاترين تعداد غزليات منسوب به حافظ از 590 تجاوز نمي‌كند. قديمي‌ترين حافظ شناخته شده نسخة مربوط به آقاي خلخالي است كه مربوط به سال 827 قمري يعني تقريبا 35 سال بعد از فوت شاعر است. در اين نسخه 496 غزل وجود دارد كه يكي از آنها مكرر است بنابر اين جمعا مي‌توان نسبت به صحتِ 495 غزل اطمينان داشت. البته اين امكان وجود دارد كه بعضي از غزليات به وسيلة شاعر سروده شده اما در نسخه‌هاي اوليه ضبط نشده باشد.(حافظ، مقدمة نسخة خلخالي، ص 5).

در حال حاضر بعضي از نسخه‌هاي موجود ديوانِ حافظ داراي هزار غزل هستند. بنابراين به طور قطع در حدود نيمي از غزليات موجود در اين كتاب‌ها مربوط به حافظ نيستند. اغلب اينگونه غزل‌ها در دوره‌هاي صفوي و قاجار به وسيلة علمايي كه تلاش مي‌كردند به گونه‌اي اعتقادات حافظ را در راستاي نظريات خود جلوه دهند به ديوان افزوده‌اند. بعضي از غزليات نيز به وسيلة عرفايِ همفكر با حافظ  به ديوان افزوده شده و آنچنان به اشعار اصلي حافظ نزديك است كه مشكل بتوان بين آنها و غزليات اصلي تفاوتي قائل شد. خوشبختانه تعدادي از نسخه‌هاي نزديك به زندگي شاعر كشف شده و بعضي از ادباي معاصر از جمله استاد پژمانِ بختياري، استادخلخالي، استاد مجيدِ يكتايي، استاد غني و علامه اقبال نيز به تصحيح و انتشار اين نسخه‌ها همت گماشته‌اند بنابر اين تقريبا مي‌توان حدود پانصد غزل را اصلي و مربوط به خود شاعر دانست.
تلاش اينجانب اين بوده كه تنها از غزليات اصل و مطمئن استفاده كنم. ليكن از آنجاييكه بعضي از غزليات منسوب به حافظ نيز از ارزش ادبي بالايي برخوردار است، با ذكر الحاقي بودن اينگونه غزل‌ها را نيز به مجموعه افزوده‌ام. طبعا اين روال نمي‌تواند خالي از اشتباه و اشكال باشد ليكن با توجه به تطبيق همگيِ نسخه‌هاي معروف موجود اميدوارم توانسته باشم تا حد زيادي به واقعيت نزديك شوم. اشكال در اين است كه بعضي از غزليات جعلي در حد گسترده‌اي مورد استفاده قرار گرفته و آنچنان در ميان مردم مشهور شده كه مشكل مي‌توانند باور كنند كه الحاقي و مربوط به حافظ نيست تا جاييكه استاداني مانند جلال‌الدين همايي نيز در بسياري از موارد به اشتباه افتاده‌اند، بخصوص كه تصحيحِ غزليات جعلي در بعضي از موارد با اعتقادات ايشان نيز مغايرت دارد.
اشكال عمده‌اي كه وجود حدود پانصد غزل الحاقي به ديوان حافظ پيش آورده اين است كه اغلب اين غزليات با منويات واقعيِ شاعر مغايرت دارد و از همين رو بعضي از ادیبان به اشتباه افتاده و نتوانسته‌اند درك درستي از ديوان به دست آورند و حتي در مواردي حافظ را انساني سردرگم و حيران تصور كرده‌اند كه مشرب فكري خاصي را دنبال نمي‌كرده است. از جمله استاد دكتر امير ناصر معزي در مقدمة خود بر ديوان حافظ مي‌نويسد:” اصولا آدمي خوب است به كاوش كائنات و مسائلِ متافيزيكي نپردازد زيرا نتيجة آن جز حيرت و ناكامي و تكفير چيزي نيست. حافظ هم دچار چنين دوگانگي رواني يا آمبي‌والانس Ambivalence بوده، حيرت در پژوهش كائنات و كون و مكان در يك زمينة رواني مستعد موجب وجود اظهار نظرهاي متضاد و متناقص در اشعارش شده (حافظ. از روي نسخة خلخالي، مقدمه‌اي بر حافظ. ص 382).
اظهار نظرهاي متفاوت پژوهندگان در بارة ايهام‌ها، كنايه‌ها، استعاراتِ حيرت آلودة كلام او زياد است. خود من نيز تا پيش از اينكه كاوش در غزليات حافظ را شروع كنم گمان مي‌كردم كه تنها تعداد معدودي از غزليات حالت عرفاني داشته و مرتبط با عقايدِ فكري شاعر باشد. ليكن در جريان كار متوجه شدم كه تمامي غزليات اصلي حافظ بدون استثنا مربوط به آيين‌هاي عرفاني متداول در روزگار حافظ است كه شاعر به آنها اعتقاد داشته و اصولا شعري جز اين نسروده است. حتي بعضي از غزليات نيز كه به ظاهر حالتي مدح گونه دارد و به مناسبت‌هاي سياسي سروده شده نيز از اين قاعده مستثني نيست و لااقل چند بيتِ عرفاني در آنها گنجانده شده است. تنها اين غزليات الحاقي مربوط به نسخه‌هاي بعد از دورة صفوي است كه ديوان شاعر بزرگ پارسي زبان را به ابياتي نامربوط و سطحي آكنده و درك اشعار اصلي را نيز با اشكالاتي مواجه كرده است. چه خوب بود كه يك بار براي هميشه هيئتي از ادباي زبان فارسي تشكيل شود و با دقت وافي در نسخه‌هاي قديمي ديواني را به عنوان اصلي برگزيده و اين مشكل ادبيات فارسي را حل نمايند. همانطور كه ذكر شد با توجه به وجود چندين نسخة اصل و قديمي كه به زمان شاعر نزديك هستند اين كار چندان دشوار نيز به نظر نمي‌رسد. ظاهرا اشكال در اين است كه تهية چنين نسخه‌هايی، بازار سالوساني را كه همواره از اشعار الحاق شده به ديوان سؤ استفاده كرده‌اند، كساد مي‌كند و عوام را با اعتقادات و آرا فكري واقعي شاعر آشنا مي‌سازد.

هیچ نظری موجود نیست: