۱۳۹۶/۰۲/۰۶

دامداد نسک - فرگرد هشتم

گزارش : سوشیانت مزدیسنا
.
اشو زرتشت از اورمزد پرسید: در این روزگاران (هزاره های پایانی)، دین مزدایی را کدام مردم در گیتی پیدا و هویدا میکند؟ کیست برترین نیایشگر و آموزنده ی سرایه های زرتشت  و رهرو راه راست که دین مزدایی مهمان و پاینده در اوست؟ چه کسی بی شک و گمان و کرفه-منش (نیک اندیش) است؟*
اورمزد پاسخ داد: آنکه گفتاری آتش ورانه و مغانه دارد. آنکه سروده های زرتشت درباره ی راستی و درستی، و آگاهی از دین اورمزدی را به همه ی مردم گیتی بگوید تا با بینایی به راه بی گمانی و نیک اندیشی بروند. ای زرتشت، با آن کار، جهانیان: آسوده تر، فرهیخته و فراختر، بی زیانتر و چیره تر بر درد و بیماری میباشند. اگر آتش بانان و موبدان، فریبکاری کنند، در گزران گیتی، دین پیدا و آشکار مزدایی آنگاه با خیم و خرد و فره اش، فرو میرود و در دهستانها و سرزمینهای ایران گم میشود. اینگونه نزد دین مزدایی و اهلان پارسایی، خشکسالی و قحطی میرسد همراه با آسیب و رنج و مرگ از سوی مردم دروغ وند، بددین، کوردل و پلید. این را نیز گویم که شاگردان و پیروان تو ای زرتشت، با مهتری و نیرومندی و بالندگی و اهلیت بیشتری، پارسایی می ورزند. آنان که دین تو را پرسان و پیرو میباشند، آزار می بینند از سوی کوردلان که مردمی ناآگاهند و دروغگو، بددین و بدکار که در نزد ایشان، پتیارگی و دشمنیست.همچنین بی چیزی و بینوایی، کاهش و کمبود، زمستان دیوآور که پربرف و کم باران باشد، آسیبهایی که در نهان و نادیدنی میرود، فریفتاران مرگبار، ریش و زخم، همه با هم هجوم می آورند و بیشتر میشوند. مردمی که خرد و بینایی دین زرتشتی را برابر و همساز با زند (گاتها) ندانند و بی دانش، به یزش و دورون (مراسم مذهبی) بپردازند، اهریمنی ها را بیشتر میکنند؛ با نااهلان بسان دوستان همراه میشوند و در چشیدن آموزه ها و رایزنیها همکار ایشان میباشند. در دامنه و آفرینش سپندمینو، میزنند مردمی را که از دودمان و تبار بهان و نیکان، اهل پارسایی، راه راست و دین آموزی هستند. آتش، آب، گیاه و خوراک نیکان را میزنند و آلوده میکنند. می ستیزند با دهبدان و فرمانروایان جهان که از ایشان: عدل و داد اراسته میشود، داده های آفرینش را میپرورند، رادی و راستی، خیم و خوی نیک، مهترین و بلندآوازه ترین نام را دارند.
ای زرتشت، هنگامه ای است از نااهلان، فریفتاران، بدترین نموداران دین (روحانی نمایان)، زدن و خاموش کردن آتشگاه، پختن نعش و جسد، دفن جنازه و لاشه، زنان جهی و روسپی و مردان لواط کار. هفت دیو که تن را نیست و نابود میکنند و زننده تر هستند، از برای ایشان و اهریمن در کار میباشند؛ دیوهای آفریده ی اهریمن: اکومن (دیو بدمنشی)، خشم، دروغ (آفت) زمستان، بوشاسپ (دیو تنبلی و خواب)، زاریر (دیو گرسنگی و قحطی)، است-وی-هاد (دیو تباهگر تن)، وایو بد (بخش تباهگر کیهان)، دروغ تارزاریگ (دیو تشنگی)، دروغ تُشت منشی (دیو تباه اندیشی) و پتیاره (ناهمیار). این دیوهای همکار را اهریمن پیشاپیش به آفرینش سپندمینو افکند و جهان را به پلشتی و گند زد. تا زمانی که آن مرد فرا رسد که «چهرو-میان» اهل و پارسا میباشد و با گرز ستوده و پیروزگر همراه یکسدوپنجاه مرد پیش برود و به یکباره آن مردم تبهکار را به زیان و زخم و مرگ بیندازد.
زرتشت پرسید: ای اورمزد، چگونه به ایشان فرمان میدهی در شرایطی که نه توانمند و مجهز به جنگ افزار بزرگ هستند و نه سپاه و پناهبخشی دارند؟ اهریمن ایشان را بسی رنج میدهد با آن مردمی که واپسین کوشش را میکنند و از آنها بدترین کنش به خوشی و خرمی میرسد. دیوها نیز اخوان مینوگان (هستی مینوی و روحانی) و روانهای خویشاوند با ایشان و هستی مندان جهان مادی را میرنجانند. روانهای مینوی از رنج کشیدن از دیوها خروش سر میدهند و اخوان پهلوم (جانهای پاک)، خسته تر میشوند.
اورمزد به زرتشت گفت: گرچه ایشان مردمی تیره منش هستند اما کسی که نشانه های از وخش و بالندگی دارد، میداند خودش دین را چگونه بیاراید؛ مردم خوب دین و دستیار دین-آگاه و گفتار زرتشت را باز میشناسد از: دین-نمودار بدکار (روحانی نما) که در هزاره ی آخر زمان، بیشترین آیینها و زیانهای مرگبار از اوست.
زرتشت از اورمزد پرسید: ای همانا همه-آگاه، از کجاست که کاوی (کدخدا) و کرپ (کاربان دیوپرست)، آن خدایی دشمنانه و تاریکانه را دارند و پس از آنکه به پادشاهی میرسند، بهان و نیکان را آمیخته و آلوده ی خویش میکنند؟
اورمزد به زرتشت گفت: از دوزخ به آن بهان آمیخته شوند و آنان را آلوده کنند. مردم انگونه باشند که دورسرو (جادوگر دشمن زرتشت) از نیاکان خویش دارد.
زرتشت پرسید: نیاکان دورسر را چه آیین بوده است؟
اورمزد گفت: بر آیین این بدترین مردم؛ مال و ثروت را بیشتر از پارسایی و اهلیت دوست دارند. پاره و رشوه را بیشتر از کار نیک و ثواب می پسندند. تاریکی را دوست تر هستند تا روشنایی. بدترین هستی (دوزخ) را دوستدارتر هستند از برترین هستی (بهشت). آنانکه دشواریها را بر می افکنند، به جایگاه بهشت روشن و سراسر آسودگی، خواهند رفت. همانا از کردارشان به کام میرسند. پاداش روان تو (زرتشت) میشود و نیکی ارزانی ات میباشد.
> دستنویس ام.او.۲۹ 


هیچ نظری موجود نیست: