چند هفتهایست که در پهنهی سخنوری و هنر خورآیانزمین، فرورفتهام. از زمان بهره برده و به آموختن زبان پارسی پرداختهام. آنچه تاکنون مرا بازداشته تا به آموختن زبان تازی بپردازم، از یکسو بیزاری زادی من به زبانهای سامی است و از سوی دیگر پهناوری گزارشناپذیر این زبان دشوار با مرز چهارهزار ریشه که در دو تا سه هزار سال ریخت گرفته.
به وارون، زبان پارسی، زبانیست بسیار ساده و آسان؛ اگر دبیرهی تازی نبود که همیشه پنج، شش نویسه کمابیش یک سدا واگویی میشوند و نشانهها نیز روی واژهها گذاشته نمیشود که دشواریهایی در خواندن و نوشتن پدید میآورد. به هر روی، آسودهدلام که در 48 تسو1، دستور زبان پارسی را فرابگیرم. این هم به رهنمون یکدندگی با "پییر*1". اگر او بسیار گراینده است که با من به همآوردی برخیزد، این گوی و این میدان. زمانی را که برای فراگیری زبان پارسی در نگر گرفتهام، دستبیش سه هفته است، کنون اگر سرور پییر توانست در دو ماه این زبان را بهتر از من یاد بگیرد، میپذیرم که او در زمینهی فراگیری زبان از من بهتر است.
برای "ویتلینگ*2" بسیار دریغمندم2 که پارسی نمیداند، زیرا اگر آشنایی با این زبان داشت میتوانست «آن زبان جهانی را که در آرزو داشته، بیابد». به باور من پارسی تنها زبانی است که در آن پوییدهی3 بیمیانجی4 و با میانجی5 نیست.
افزونبرین، حافظ، پیر خراباتی را به زبان بنیادین خواندن، شوری دارد که مپرس. لیک "سر ویلیام جونز"، با شیفتگی فراوانی واژههای زشت و نازیبا را در چامههای حافظ به کار برده است و همان یاوهها را برای نمونه و گواه در نسک Poesis Asiaticae Commntariis بازآورده و به چامههای یونانی در آورده است. نغز اینجاست که او برگردان همان نسکاش را به زبان لاتین فرای بیشرمی و پر از سخنان زشت و نازیبا خوانده و پاسنداشتن پاکسخنی دانسته. بیگمان، پوشینهی6 دوم از کودهی7 نوشتههای جونز دربارهی چامههای مهرورزانه برای تو بسیار سرگرمکننده خواهد بود. لیک بخش سخنوری پارسی به نفرین اهرمن نمیارزد.
...........................................................................................................................................
*1- ویلیام پییر (زاییدهی 1826)، زبانشناس و روزنامهنویس، هموند "انجمن کمونیستها" - از کوچندگانی که در لندن زندگی میکرد.
*2- ویلهلم وایتلینگ (زاییدهی 1808) در آغاز شاگر درودگر بود، پس از آشنایی با مارکس و انگلس از کمونیستهای تندرو شد و در سال 1849 به آمریکا کوچید. او در آرزوی یک زبان جهانی بود و برای این فردید، زبان آلمانی را پیشنهاد کرده بود، لیک با زدودن پوییدهی بامیانجی و بیمیانجی
واژهنامه:
1- تسو: ساعت 2- دریغمند: متأسف 3- پوییده: مفعول 4- بیمیانجی: بیواسطه 5- بامیانجی: باواسطه 6- پوشینه: جلد 7- کوده: مجموعه
برگرفته از:
/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر