۱۳۸۷/۱۲/۰۵

پهلوی ها در هند


شواهد تاريخي، انسان شناختي و زبان شناختي جديد، بيانگر اين است كه سلسلة «پالاوا1» از تبار پارتيان بوده اند و نام ‹‹پالاوا›› نيز صورتي ديگر از واژة شناخته شدة سانسكريت «پَـهْلَـوَه2» مي باشد. دكتر ‹‹كارنِگي›› ، ‹‹پَهْلووَه3››ها را همان مردمي مي داند كه به زبان پهلوي4 سخن مي گفته اند و پهلوی نيز از جمله زبانهايي است كه در ايران بدان تكلم مي شده است ( پس ايشان همانها يا گروهي از آناني هستندكه در زبان فارسي «پهلويان» خوانده مي شوند م. ) . دكتر ‹‹بولِر›› نيز مي گويد كه ‹‹پـَهْلَوَه›› و اصل ايراني آن ، يعني «پَـهْلَـوْ 5» ، صورت تغييريافتة «پَـرْثَـوَه6» هستند . بايد به اين نكته توجه نمود كه در نسخه هاي متفاوت «پورانا7»ها ، در جايي از واژة «پَـهلَـوَه» و در جاي ديگر براي ناميدن همان گروه از مردم از واژة «پالاوا» استفاده شده است . ‹‹پالاوا››ها آن دسته از ‹‹پَهلَوَه››ها يا پهلويان بوده اند كه هم پيمان با «سَکَه8»ها ( يا ‹‹سَكا››ها ) و «كَـمـبُجَـه9»ها، به تدريج در طي سده هاي دوم و يكم پيش از ميلاد به درون شبه قاره نفوذ كردند و در سده های نخستين مسيحيت در جنوب و جنوب غربي هند مسكن گزيدند . در «مَـرْكِـنْـدِيا پورانا10» كه يكي از پوراناها مي باشد و نيز در «بْـرْهَت سَـمْهيتا11 »، آشكارا شواهدي است مبني بر اينكه سكونتگاههاي پَهلَوَه ها و كمبُجَه ها در جنوب غرب هندوستان امروزي بوده است .
و. د. مَـهاجان، در كتاب «هند باستان» خود ( صفحة 630 ) نقل كرده است كه پادشاه «قَـنّـوج12»، بنام «يَـسُوَرمَـن13» ( كه در قرن هشتم ميلادي سلطنت مي كرده است )، با شاه «مَگَذَه14»نبرد كرد . شاه «وَنْگَه15» ( يا سرزمين قديم بنگال م. ) را بكشت ، به سواحل شرقي دست يافت ، شاه «دَكَـن16» را شكست داد ، از كوهستان «مَـلَـيَـه17» گذشت (كوهستاني كه به احتمال در جهت شرقي ناحية «مَـلِـبار18» و در جنوب «مَيسور19» باشد ) ، به درياي جنوبي رسيد و با «پارَسيكَه20»ها نبرد كرد. آنگاه از ساكنان كوهستان «گات21»هاي غربي باج ستاند و سپس به سوي شمال راه سپرد تا به كرانه هاي رودخانة «ناربادا22» رسيد.
بر مبناي شاهدي كه آمد، يك بخش از پهلوَه ها (يعني «پارَسيكَه»ها يا «پَـرَسيكَه»ها ) نيز پيشتر و در حدود ربع نخست سده هشتم در نواحي جنوبي هند ساكن بوده اند . پس چنين به نظر مي آيد كه پالاواهاي شهر «كانچي23» در واقع شاخه اي از پهلويان ايراني بوده اند؛ كساني كه در گذر زمان به كيش هندو در آمدند و پيرو آئين برهمني شدند .
دانشمند فرانسوي ‹‹ ژرژ كُئِدِه24›› ، همچون خيلي هاي ديگر ، پالاواها را با ايرانيانِ پهلوي يكي مي پندارد و همچنين نسبت نزديكي ميان پالاواهاي كانچي و فرمانروايان ‹‹كمبوجَه25›› در كشور كامبوج قائل است. اين نكته حاكي از آن است كه برخي خاندان هاي متهور و ماجراجو از ميان کمبُجَه هاي هندي (كه متحدان پهلوه ها بودند )، از راه دريا به هندوچين رفته ، پادشاهي ‹‹کمبوجَه›› را در شمال «فونان26» و در حدود سده هاي پنجم و ششم ميلادي پي ريخته بودند. همچنين منابع زبان «سينهالا27»ي باستاني ، شواهدي از مراكز سكونت کمبُجَه ها با قدمتي تا اوايل سده سوم پيش از ميلاد ، به دست مي دهند .
در اين منابع گفته مي شود كه در ميان نود و شش خاندان «مَـراثاس28» كه در ناحية «مَـهاراشْتْرا29» مي زيسته اند ، خانداني به نام «پَـلَـوْ30» نيز وجود داشته است . در اين روايت نكته اي نهفته است و ما را بدانجا رهنمون مي شود كه شايد بخشي از پَهلوَه ها ( يعني همان پارسيكه ها ، ) در حوالي سده هاي پنجم و ششم مسيحي و يا حتي زودتر از آن وارد جمعيت انبوه ‹‹مهاراشترا›› شده ، با آنها درآميخته بودند. شواهد مكتوب و مستند بيانگر آن است كه پارسيكه ها و كمبُجه ها در طي سده های پسين ميلادي ، سرگرم تصرف نواحي هم مرز و مجاور «مهاراشترا» بوده اند.

پي نوشت ها :
1- "Pallava " ، نام سلسله اي بوده است در جنوب هند كه از سدة چهارم ميلادي تا پايان سدة نهم قدرت داشته اند و پايتختشان شهر "كانچيپوران" ( Kanchipuram ) بوده است و تبار ايشان چندان دانسته نيست .
2- "Pahlava" ؛
3- "Pahluva" ؛
4- "Pehlvi" ، اين از صورتهاي نه چندان رايج نگارش نام زبان پهلوي به لاتين است .
5- "Pahlav" ؛
6- "Parthava" ، اين صورت در زبان پارسي باستان براي اشاره به سرزميني شرقي به كاررفته است .
7- "پورانا" با تلفظ / purāṇá / ( مطابق با آوانويسي IAST كه در دائره المعارف اينترنتي Wikipedia نيز براي آوانگاري زبان سانسكريت به كار رفته ) نام عمومي بخشي از متنهاي مذهبي هندو است .
8- "Saka" ؛ "سَكَ" يا "سَكا" نام عمومي قومي بوده است كه در زبان پارسي باستان و در كتيبه هاي داريوش به گونة / سَكَ / و در ادبيات باستاني هندي به گونة / śaka / مطابق با آوانگاري IAST ناميده شده اند . آواي اين نام تقريباً معادل / شَكَ / مي باشد .
9- "Kamboja" ، نام كشوري باستاني و نيز نام يك تيرة جنگجو از هندوايرانيان است كه در آن كشور ساكن شدند و در متنهاي بودايي به عنوان يكي از پادشاهيهاي شانزده گانة بزرگ از آن ياد شده است .
10- "Markendeya Purana" ، يكي از پوراناها است كه از پَهْلَوَ ها در آن نام برده شده است .
11- "Brhat Samhita" ، از كتب قديم هنديان كه در قرن ششم ميلادي به رشتة تحرير در آمده است .
12- "Kanauj" يا "Kannauj" ، كه در فارسي آن را "قَنّوجْ" يا "قِنّوجْ" مي گويند شهري است در ايالت "اوتار پرادش" هند كه در گذشته پايتخت يكي از پادشاهيهاي هندو بوده است و به نقل از لغتنامة دهخدا نام شهري است كه محمودبن سبكتگين آن را گشود و در ناحية فرخ آباد در 50 ميلي رود گنگ واقع است .
13- "Yasovarman" ؛
14- "Magadha" ، نام كشوري است باستاني كه در شمال خليج بنگال واقع بوده ، با تلفظ /مَگَذَ/ كه در هردوي رامايَنَه و مَهابْهارَتَه به آن اشاره شده است . در ضمن به دوران بودا ، يكي از چهار پادشاهي بزرگ هند بوده كه در فاصلة ميانه هاي قرنهاي ششم و پنجم پيش از ميلاد در اوج قدرت بوده است ( نقل از دائرة المعارف ويكيپيديا ) .
15- "Vanga" ، با آواي /vaṅga/ به آوانويسي IAST ، نام كشوري باستاني است كه در شرق كشور امروزي هندوستان قرار داشته است و بازماندة آن امروز كشور بنگلادش و ايالت بنگال غربي در هند است كه در انگليسي آن را /بِنگال/ خوانند و در فارسي /بَنگال/ و / بِنگال/ هردو را گويند .
16- "Deccan" ، نامي است كه مفهوم جنوب مي دهد و آن را بر بخش بزرگي از سرزمين هند كه در جهت جنوب واقع است گذاشته اند . هنديان به روايت لغتنامة دهخدا "دكهن" نويسند ولي در تلفظ هاء را نيارند . در زبان سانسكريت اين نام به گونة دَكْشينَه با آواي / dakṣiṇa / به آوانگاري IAST مي باشد .
17- "Malaya" ، با آواي /مَلَيَ/ ، نام باستاني كوهستاني است كه بر اساس توصيفاتي كه در متون سنسكريت و غير از آن آمده است احتمالا در جنوب هند امروزي و در جهت شرقي سواحل درياي عرب قرار داشته است .
18- "Malabar" ، ناحيه اي در جنوب هند است كه ميان درياي عرب و كوهستان گاتس غربي واقع شده است .
19- مَيسور( Mysore ) ايالتي در جنوب هند كه مركز آن بنگالور ( يا بنگلور) است .
20- "Parasika" ، با آواي /پَرَسيكَ/ يا /پارَسيكَ/ نام قومي است . در متون سانسكريت گاه كه به مردمان مختلف از جمله كمبُجَه ها اشاره مي شود ، از ايشان نام برده شده است .
21- "Ghat" ، واژه اي انگليسي از ريشة هندي "غات" به معناي "پله" است و در هندوستان از جمله در شهر بنارس در حاشية رودها پله ها يا سكوهايي بزرگ به همين نام درست مي كند تا بر آنها شستشو و غسل كنند . اين واژه در حالت جمع نام كوهستاني در جنوب هند است كه به دوبخش اصلي غربي و شرقي جدا مي شود كه در انگليسي آنها را ‹‹ وِسترن گاتس ›› و ‹‹ ايسترن گاتس ›› مي گويند .
22- "Narbada" رودخانه اي است در نواحي مركزي هند كه به نوعي مرز ميان شمال و جنوب هند به شمار مي آيد .
23- "Kanchi" ، نام يك پادشاهي باستاني در نواحي جنوبي هند است كه در منظومة حماسي مَهابهارَتَه به آن اشاره شده و نيز نام شهري است در جنوب هند و در ايالت "تاميل نادو" .
24- "George Coedes" ؛
25- "Kambuja" ؛
26- "Funan" ، نام يك حكومت هندي منش در ناحية ريزش رود مِكُنگ به درياي چين جنوبي كه پيش از امپراتوري خِمِرها ( قرن نهم تا پانزدهم ميلادي ) برقرار بوده است .
27- "Sinhala" ، نام زباني است كه عمده ترين گروه قومي در سريلانكا ( كه سابقاً سيلان ناميده مي شد ) بدان سخن مي گويند و زباني از شاخة زبانهاي هندوايراني به شمار مي آيد .
28- "Marathas" ، نامي كلي است كه بر برخي از هندوهاي از تبار هندوايراني دلالت مي كند كه به زبان "مَراثي" با تلفظ /Marāṭhī/ مطابق آوانگاري IAST ، سخن مي گويند و موطن اصلي غالب آنها در ايالت مهاراشتراي كنوني است .
29- "Maharashtra" ، نام سومين ايالت پهناور و دومين ايالت پرجمعيت هند است به مركزيت بَمبَئي بزرگترين شهر هندوستان . اين نام از ريشة سنسكريت با آواي / mahārāṣṭra/ به آوانويسي IAST گرفته شده است .
30- "Palav" .
[برگرفته از: www.amordadgan.com]

هیچ نظری موجود نیست: