کتابی سراسر پاسخ به دشمنان ایران باستان و روشنگری درباره کشورداری شاهان بزرگ با این گفتارها:
شاه استوره ای (فلسفه پادشاهی و نقش استوره ها)
آیینهای شاهانه (آداب و تشریفات حکومتی)
شاه و شهریاری (شیوه های کشورداری)
فره ی کیانی (شرط لازم برای پادشاهی)
شاه و موبد (موازنه ی قدرت میان دین و دولت)
شاه و سپهبد (پرهیز سپاه از سیاست)
شاه و شهبانو (سازندگی زنان همپای مردان)
شاه و شاهزاده (آمادگی برای رسیدن به فرمانروایی)
شاه و مردم (چالشهای رابطه ی دوجانبه)
موضوع كتاب »پادشاهى در اسطوره و تاریخ ایران« این است كه من نشان دادم چگونه دولت در ایران شكل گرفت و چرا نظام پادشاهى در ایران پدید آمد و ریشه دواند و قرنها تداوم یافت؛ به این مسأله هم پرداختم كه چرا در ایران نظام جمهورى نتوانست شكل بگیرد و رشد كند. به این نكته مهم اشاره دارم كه در جهان باستان در كشورهاى بزرگ و پهناورى مثل ایران نظام پادشاهى، شكل تكامل یافته جمهورى بوده است. یعنى هر چقدر كشورى كوچكتر با جمعیت كمتر تشكیل مىشده، پیاده كردن نظام جمهورى آسانتر بوده است. اما در كشورى مثل ایران با آن وسعت محال بود كه نظامى غیر از پادشاهى مستقر بشود. فلسفه نظام پادشاهى در ایران قدیم به این صورت بوده كه كسى به پادشاهى مىرسید كه تا حد مقدور انسانى كامل، خودساخته و خداباور و... باشد؛ به علم كشوردارى و سیاست مسلط باشد؛ فنون مردمدارى و فنون نظامى را بلد باشد. همچنین از دید اسطورهاى هم در این كتاب به مباحث فوق پرداختهام كه شاه از نظر اسطورهشناسى، نماد خورشید بوده و در ادبیات عارفانه و صوفیانه ما هم، به قطب و مراد خود لقب شاه مىدادند
شاه استوره ای (فلسفه پادشاهی و نقش استوره ها)
آیینهای شاهانه (آداب و تشریفات حکومتی)
شاه و شهریاری (شیوه های کشورداری)
فره ی کیانی (شرط لازم برای پادشاهی)
شاه و موبد (موازنه ی قدرت میان دین و دولت)
شاه و سپهبد (پرهیز سپاه از سیاست)
شاه و شهبانو (سازندگی زنان همپای مردان)
شاه و شاهزاده (آمادگی برای رسیدن به فرمانروایی)
شاه و مردم (چالشهای رابطه ی دوجانبه)
موضوع كتاب »پادشاهى در اسطوره و تاریخ ایران« این است كه من نشان دادم چگونه دولت در ایران شكل گرفت و چرا نظام پادشاهى در ایران پدید آمد و ریشه دواند و قرنها تداوم یافت؛ به این مسأله هم پرداختم كه چرا در ایران نظام جمهورى نتوانست شكل بگیرد و رشد كند. به این نكته مهم اشاره دارم كه در جهان باستان در كشورهاى بزرگ و پهناورى مثل ایران نظام پادشاهى، شكل تكامل یافته جمهورى بوده است. یعنى هر چقدر كشورى كوچكتر با جمعیت كمتر تشكیل مىشده، پیاده كردن نظام جمهورى آسانتر بوده است. اما در كشورى مثل ایران با آن وسعت محال بود كه نظامى غیر از پادشاهى مستقر بشود. فلسفه نظام پادشاهى در ایران قدیم به این صورت بوده كه كسى به پادشاهى مىرسید كه تا حد مقدور انسانى كامل، خودساخته و خداباور و... باشد؛ به علم كشوردارى و سیاست مسلط باشد؛ فنون مردمدارى و فنون نظامى را بلد باشد. همچنین از دید اسطورهاى هم در این كتاب به مباحث فوق پرداختهام كه شاه از نظر اسطورهشناسى، نماد خورشید بوده و در ادبیات عارفانه و صوفیانه ما هم، به قطب و مراد خود لقب شاه مىدادند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر