۱۴۰۴/۰۶/۲۲

فرگرد یکم دادنامه شاهنشاهی ایران



>

فرگرد نخست

میهن و مردم


>





>

بخش یکم:

مرزها و نمایه ها

>

۱- نام کشور مادری آریاها در میهن و جهان همیشه «ایران» بوده و خواهد بود. شایسته است که مردم و شهریاری ایران در پایداشت این نژاد و فرهنگ بکوشند.

۲- مرزهای آبی ایران زمین از سرشاخه ی سیردریا (سیهون) و آمودریا (جیهون) در شمال شرقی، و رود مهران (سند) در جنوب شرقی، تا رود «فرات» و سرشاخه اش در غرب، سرآغاز کرانه ها میانه دریاچه ی خوارزم (آرال) و دریای کاسپیان در شمال، و رود «دُن» در میانه ی دریاهای «آزف» و «کاسپیان»، در شمال غربی بوده است.

۳- ایران بزرگ در چهار سو، رویهم دارای شانزده استان (اقلیم، ایالت) بوده است:

* سوی اباختر (شمال):

یکم: ورنه (کرانه های زیرین دریای کاسپیان)

دوم: ری (دماوند تا سپاهان)

سوم: آذربایگان

چهارم: ارمنستان

* سوی خراسان (شرق):

پنجم: مَروْ

ششم: نسا (نشابور)

هفتم: بلخ

هشتم: هرات

* سوی نیمروز (جنوب):

نهم: هیرمند (سیستان)

دهم: کابلستان

یازدهم: هندوگان (پنجاب)

دوازدهم: میزن (بلوچستان؛ عمان؛ بحرین؛ آبخاست‌های خلیج پارس و دریای ایران)

* سوی خوروران (غرب)

سیزدهم: گرجستان

چهاردهم: اَرَنگ (ماد غربی)

پانزدهم: سورستان (عراق)

شانزدهم: میسان (خوزستان و ایلام)

* میانه و دل ایران زمین: پارس

این بخش بندی بر پایه ی درازا و پهنای (طول و عرض جغرافیایی) ایران کنونی و ایران بزرگ آینده، و فراسوی مرزبندی قومی و زبانی میباشد. 

۴- دین و آیین میهنی و ایرانی: مزداپرستی زرتشتی میباشد. فرهنگ و هویت ایرانی از کتاب مقدس اوستا سرچشمه می‌گیرد و بایسته است که ایرانیان در شناسایی این دفتر و گسترش آموزه های مزدایی در میهن اهورایی بکوشند. مرجع رسمی و نهاد پذیرفته شده در زمینه ی دین و کیش زرتشتی از سوی دولت ، هیربدستان آستان مغان (پایه گزار: سوشیانت مزدیسنا) می‌باشد.

۵- زبان مردمی و ادبی و رسمی پادشاهی ایران: پارسی میباشد. بایسته است در همه ی کشورهای همسایه، از کرسی های زبان پارسی و ایران شناسی، پشتیبانی و رواج داده شود.

۶- نهاد میهنی (نظام سیاسی) کشور ایران: پادشاهی مزدایی میباشد. پایگاه پادشاهی: نهادی فرا حزبی و فرا قومی، و پیوندگار سراسر مردمان ایرانی است. رویکرد این پایگاه: شناسایی و به کارگیری شایستگان برای «میهن سالاری» و نه «مردم سالاری» میباشد.

۷- دفتر میهنی (کتاب ملی) ایران: شاهنامه فردوسی میباشد و باید از گهواره تا گور، از دبستان تا دانشگاه، همیشه شناسانده و در نگر باشد.

۸- نام‌های سراسر ایران، چه زیستگاه‌های جانوری و گیاهی، و چه زیستگاه‌ها و آبادی‌های مردم، باید دارای نامهای ایرانی و باستانی خود باشند.

۹- نهادن نامهای ناایرانی و دشمنان بیگانه، بر فرزندان ایرانی: ناروا و ممنوع است و در شناسنامه درج و ثبت نمی‌شود.

۱۰- از یکپارچگی و تمامیت ارضی کشور ایران همیشه باید پاسداری شود. هیچ‌یک از نهادهای رسمی و دولتی، هیچیک از حزبها و گروه‌ها و قوم‌ها، پروا و حق تجزیه و جداکردن و بخشیدن هیچ پاره ای از خاک و قلمرو ایران‌زمین را ندارند.

۱۱- بوم‌های همگانی، کوه‌ها و رودها و دریاچه‌ها و جنگل‌ها و... از آن همۀ ایرانیان است و همۀ مردمان باید در نگاهبانی و پاکسازی زیستگاه‌های بومی و محلی خود، کوشا باشند.

۱۲- نام دریای شمالی ایران (خزر، مازندران،…): کاسپیان؛ نام شاخاب جنوبی ایران: خلیج پارس؛ نام دریای جنوبی ایران (عمان): دریای ایران میباشد.

۱۳- پایتخت شاه و شهستان: در استان پارس برگزیده شود. کشوردار (نخست وزیر) میتواند پایتخت اداری خود را در استان و شهری دیگر برگزیند.

۱۴- به کار  بردن لقبهای کبیر و حضرت و دیگر نامهای والا و مقدس برای دشمنان ایران در گفتارها، نوشتارها، ترجمه ها و دیگر گونه های رسانه ای ممنوع و نارواست.

۱۵- هیچیک از مناسبتهای جهانی مانند روز زن، روز پدر، روز کارگر، و مانند اینها، در ایران به رسمیت شناخته نمیشود و باید از نمونه های ملی و رخدادهای تاریخی میهنی برپایه ی گاهشمار آستان مغان پیروی گردد.

۱۶- همه ی نامه ها و رسانه های رسمی و دولتی، آموزش و پرورش از دبستان تا دانشگاه و بالاتر، همایش های مجلسها و انجمنهای شهریاری، و مانند اینها، باید به زبان پارسی باشند.

۱۷- همه ی قومها و تبارهای ایرانی در گویش بومی، رسانه، فرهنگ و سنت های سودمند خود آزاد هستند اما اجازه ندارند تیره ها و دودمانهای دیگر را تحقیر و آزار کنند؛ و به زیان همبستگی ملی، و پیوستگی تاریخی و فرهنگی ایران بزرگ، کنش و گویش داشته باشند.

۱۸- در زمینه های خوراک و رزم افزار نباید به کشورهای بیگانه وابسته و متکی بود.

۱۹- هیچ اثر و سازه ای که مربوط به پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان باشد، مقدس به شمار نمیرود.

۲۰ - سه پیوندگار و متحدکننده، ایرانیان را از هر دین و قوم و گویش، با یکدیگر همبسته و یکپارچه میکند: میهن ایرانی و زبان پارسی و پایگاه پادشاهی.

۲۱- پشتیبانی و پاسداشت کیش زرتشت به منزله ی دین رسمی ایران، دربر دارنده ی احکام شرعی و کیفرهای مذهبی اش نمی باشد.

۲۲- رسانه های شهریاری و دولتی اجازه ندارند گفتارهای ناهمسو با قانون اساسی را درج و آگهی کنند.


>

بخش دوم:

درفش‌ها و نشان‌ها

>

۱- درفش میهنی و جهانی (پرچم و بیرق رسمی و ملی و بین‌الملی) کشور ایران: «درفش کاویانی» میباشد. این درفش در سراسر ایران و نهادهایش افراشته میشود.

۲- نگاره و رنگهای درفش کاویانی:

چهارگوش (مربع)؛ رنگ زمینه: بنفش، دو قطر (ضربدر سراسری درون چهارگوش) به گونه ی نوار سه رنگ، از بالا به پایین: سرخ و زرد طلایی و کبود آبی؛ پیرامون (حاشیه دورتادور): چلیپای شکسته به رنگ زرین؛ یک گل نیلوفر کوچک دوازده پر، در میانه ی هر کدام از پهلوها و بخش‌های چهارگانه، به رنگ زرین و حلقه کبود آبی؛ یک گل نیلوفر بزرگ با بیست و چهار پر، در میان و مرکز درفش، روی تقاطع نوارهای سه رنگ، با رنگ سرخ در زمینه ی میانه ی گل و زرین بودن پره ها، نماد شاهین هخامنشی با سه گوی بر سر و چنگالهایش درون دایره و میانه ی سرخ.

۳- درفش «شیر و خورشید تاجدار» با رنگهای سبز و سپید و سرخ: ویژه ی بهستان (مجلس اصناف، شورای ملی) میباشد.

۴- درفش پهلوی: ویژۀ شَهِستان (مجلس شهبانان) و دربار شاهنشاهی میباشد.

۵- درفش فروهر زرین بر روی زمینه ی آبی آسمانی:  ویژه ی مهستان (مجلس حقوق‌دانان) میباشد.

۶- درفشهای ارتشتاران، آینه‌وار و همانند و برپایه ی نگاره های کهن و باستانی ایران، ساخته شود. همه ی مُهرها و نشانهای شهریاری و دولتی باید از نقشهای باستانی ایران، روبرداری شود. از هیچگونه نگاره‌ی خودسرانه و یا بیگانه نباید بهره برده شود.

۷- درون میهن، دولت و کارگزاران شهریاری اجازه ندارند بهره ببرند از: الفبا، شماره‌ها، تقویم میلادی مسیحی، تقویم عربی و دیگر گاهشمارهای انیرانی، نشانها و نمادهای بیگانه در هر زمینه ای که نیازمند پیوند و ارتباط با جهان خارج و محافل بین المللی نیست.


2025-09-13 13.11.23.jpg>

بخش سوم:

گاهشمار میهنی (تقویم و مبداء ملی)

>


۱- تاریخ مزدایی: مبدأ ملی و سرآغاز گاهشماری میهنی و تمدن ایرانی هنگامِ زندگی سپیتمان زرتشت برابر با شش هزار سال پیش از تاریخ شاهنشاهی است.

[۸۵۸۰ مزدایی زرتشتی = ۲۵۸۰ شاهنشاهی = ۱۴۰۰ هجری شمسی]

۲- تاریخ شاهنشاهی: بر پایۀ هنگام آغاز شاهنشاهی کورش بزرگ و برپایی شهریاری و دولت جهانی است که دربیست و پنجم اسفند ماه ۱۳۵۴ هجری خورشیدی در مجلس شورای ملی برنهاده شد. بر مردم و شهریاری (دولت) ایران است که تاریخ شاهنشاهی را به گونۀ گاهشمار جهانی (تاریخ ملل متحد) رواج و رسمیت بخشند. نشانه های فشرده:

 CGB = پیش از کورش بزرگ = Cyrus the Great, before

 CGA = پس از کورش بزرگ = Cyrus the Great, after

۳- سرآغاز سال نو، نخستین روز بهار (نوروز) میباشد. بایسته است همیشه نوروز به هنگام و سر وقت و دقیق، شمارش و محاسبه و آشکار شود. هرگز نباید با اهمال و غفلت و نادرستی، زمان سال نو جابجا و پریشان گردد. 

۴- گاهشمار ماه های سی روزه (اسفند: سی و پنج روز) و آیینهای همبسته اش به کار برود.


>

بخش چهارم:

پول و سکه و ارز

>

۱- نام ارز (واحد پول ملی): یک «شاهی» است. و هر «شاهی»: ده «پهلوی» میباشد.

۲- بانک مرکزی  سکه های زرین (طلا) و سیمین (نقره) ضرب می‌کند.

۳- به یادبود داریوش بزرگ هخامنشی و دیگر شاهان نیک ایران زمین،  سکه‌ای زرین به نام «داریک» با نگاره ی این شاهان ساخته میشود.

۴- به یادبود سپهبدان و سرداران میهن پرست ایران، سکه ای سیمین به نام «درم» ضرب میشود که واحد سکه ی نقره ی ساسانیان بود.

۵- نگاره های اسکناس و پول کاغذی، دربردارنده ی بناهای باستانی ایران و چهره های فرهنگی و دانش‌پژوه ایرانی میباشد.

۶- بررسی و گزینش نقش و نگارها با شهستان میباشد.

۷- بانک های شهریاری و دولتی چنین هستند:

* بانک کیان: ویژه ی شاه و شهستان؛ بانک مرکزی؛ ضرب سکه و چاپ اسکناس و دیگر گونه های ارزی و پولی.

* بانک سپه: ویژه ی ارتشتاران و سپاهیان (نظامی و انتظامی)

* بانک آزادگان: ویژه ی مردم

* بانک بازرگانی: ویژه ی داد و ستد (صادرات و واردات)

۸- پشتوانه های پول ملی: فلزات و سنگها و گوهرهای گرانبها؛ زمینهای آباد و املاک مرغوب؛ کالاهای ارزشمند و دستاوردهای هنری (صنایع دستی) میباشد. پول ملی هرگز نباید بدون پشتوانه مادی، و بر اساس برگه ها و ارزهای مجازی باشد.

۹- همۀ مردم بجز ارتشتاران و شهبانان (هموندان شهستان)، دارای یک حساب بانکی برابر با شمارۀ ملی ایشان در بانک آزادگان خواهند بود و دریافتها و پرداختهای متقابل مردم و دولت، به دست این بانک می‌باشد.بخش پنجم:

ویژگیهای شهروندی

.

.

.

۱- شناسنامه ی ایرانی به کسی داده میشود که دارای پدر و یا مادر ایرانی، و داننده ی زبان پارسی باشد.

۲- هر ایرانی در سن هژده سالگی به بالا میتواند در «آزمون آریایی» نام نویسی کرده و پس از کامیابی، از سن بیست سالگی به بالا دارای حق رای ‌و پروانه ی گزینش شهرداران و نمایندگان بهستان گردد. این آزمون، شناخت فراگیر و کلی از اساسی ترین نکات تاریخ و فرهنگ و هویت ایرانی، و نیز قانون اساسی است.

۳- برابر با دادنامه (قانون اساسی شاهنشاهی مزدایی ایران بزرگ) و دیگر آیین‌نامه‌های رسمی کشور، هر ایرانی می‌تواند و باید از حقوق فردی و گروهی و ملی برخوردار باشد. 

۴- زنان و مردان ایرانی از امکانات و حقوق برابر برخوردارند و هیچ‌گونه برتری و تبعیض جنسی و قومی در میان نیست. زنان می‌توانند مانند مردان تا بالاترین درجه و کارگزاری شهریاری (ادارات و نهادهای دولتی) پیشرفت کنند.

۵- مردم ایران می‌توانند به یاری رسانه‌ها و گردهمایی‌های از پیش آشکار شده و دارای پروانه، دیدگاه‌ها و خرده‌گیری‌های خود را بیان و نمایان کنند. راهپیمایی و تظاهرات در برزن‌ها و خیابان‌ها آزاد نیست و می‌بایست در تالارها و جایگاه‌های ویژه‌ای که شهرداری‌ها در دسترس می‌گزارند، برگزار شود تا هرج و مرج پدید نیاید.

۶- هر کس در گزینش و ستایش کیش و دین و مذهب و باورهایش آزاد است مگر آنکه برخلاف قانون رفتار کند. دادنامۀ شاهنشاهی بالاتر و فراتر از هرگونه احکام دینی و مذهبی میباشد.

۷- همۀ پرونده‌های مردم در اداره‌ها و نهادهای گوناگون دولتی دارای یک شمارۀ ماندگار و ثابت دوازده رقمی، برابر با شمارۀ کارت ملی ایشان خواهد بود. به این شیوه که از چپ به راست، چهار رقم نخست: زایش در سال مزدایی؛ دو رقم بعدی: شماره ی ماه زایش؛ دو رقم بعدی: شماره روز زایش در ماه؛ چهار رقم بعدی: رده بندی و ترتیب زاییدگان در همان سال و همان ماه و همان روز، از شماره ی ۰۰۰۱ تا شماره ی ۹۹۹۹ است.

[][][][].[][].[][].[][][][]

۸- شهریاریِ ایران، خویشکاری و وظیفه دارد که همۀ ایرانیان را از آزادیهای قانونی، آموزش و پرورش رایگان تا فرجامِ دبستان، بهداشت و پزشکی رایگان برای کسان کم‌درآمد، خوراک و پناهگاه برای بی‌نوایان، برخوردار کند. اندازه و کرانه یاری‌های شهریاری (دولتی) به مردم، بسته به پایۀ مالی مردمان خواهد بود.

۹- سراسر مردم ایران برای دریافت بیمه و خدمات پزشکی، باج و خراج دارایی، عوارض شهرداری، و بهای ترابری زمینی، به چهار ردۀ مالی بخش‌بندی می‌شوند و هر رده کارتهایی به یکی از رنگهای یاد شده در زیر خواهند داشت:

یک* کارت سبز: بی‌نوایان و بی‌خانمانان؛ با بهره‌مندی سد در سد هزینه‌ها.

دو* کارت آبی: کسان کم درآمد و کم‌نوا؛ با بهره‌مندی هفتاد و پنج درسد هزینه‌ها.

سه* کارت زرد: کسان با درآمد مالی میانه؛ با بهره‌مندی پنجاه درسد هزینه‌ها.

چهار* کارت نارنجی: کسان پر درآمد؛ با بهره‌مندی بیست و پنج درسد هزینه‌ها.

* کسانی که درآمدهای بسیار زیاد و فراوان دارند، از کمک هزینه ها و خدمات دولتی یادشده برخوردار نمیشوند.

۱۰- همۀ بیمارستانها چه دولتی و چه خصوصی باید به همۀ بیماران از هر درجه‌ای رسیدگی کنند.

۱۱- به کسانی که دارای کارتهای نارنجی و زرد هستند، پروانه و یارانۀ نقدی داده می‌شود تا از بی‌سرپرستان نگهداری کنند.

۱۲- بایسته است وزیرستان دارایی هر سال به گونۀ آشکار و هویدا، فهرست مالیات‌های دریافتی را منتشر کند تا هیچ شخص حقیقی یا حقوقی نتواند با رشوه و زد و بند، حق دیگران را پایمال کند. نام و میزان درآمد و میزان مالیات همگان باید آشکار باشد.

۱۳- کسانی که دارای فرزند دوم می‌گردند، زن یا مرد، میتوانند با هزینه دولت، به بستن لوله‌های تناسلی و سترون‌گردانی و عقیم سازی خود دست یازند.

۱۴- آگهی و تبلیغ دینی و مذهبی در کوی و برزن و خیابان، ناروا و ممنوع است؛ و نباید برگزاری آیینها مایه ی آزار و دشواری دیگران گردد. کیش ها و فرقه ها میتوانند آیینها و مراسم خود را در ساختمانهای خودشان و یا تالارهای اجاره شده از شهرداری، برگزار کنند.

۱۵- خانواده و دولت، اجازه ی تحمیل و اجبار و فشار کیش و دین به فرزندان و دیگران را ندارند. همچنین نهادهای دینی و ایدئولوژیک، اجازه و پروانه ی برپایی مدارس دینی و مذهبی و فرقه ای را ندارند.

۱۶- نا شهروندان و اتباع بیگانه، پروانه و اجازه و حق خریداری زمین و املاک در ایران را ندارند.

۱۷- ازدواج کسان همجنس‌باز هرگز ثبت و به رسمیت شناخته نمیشود. ایشان اجازه ی سرپرستی کودکان را ندارند. همچنین پروانه ی کار در هیچیک از انجمنها و نهادهای شهریاری و کابینه ی دولت را نخواهند داشت.

۱۸- رسانه های مردمی و خصوصی از آزادی کامل و فراگیر برای بیان و آگاهی رسانی برخوردارند؛ و البته باید در برابر نوشتارها و گفتارهای خود پاسخگو باشند.

۱۹- هیچیک از نهادها و انجمنهای رسمی و نمایندگان و کارگزاران شهریاری، پروانه و اجازه ندارند که کالاها، تولیدات و فراورده ها، نمایشگاهها و فروشگاه ها، و هر چیز دیگری را با نامهای ناایرانی و بیگانه ارایه و رواج دهند.

۲۰- مردم و افراد عادی و غیر دولتی (شرکتها، مغازه ها، تولیدکنندگان، کارخانه ها و کارگاه ها و دیگر زمینه های بخش خصوصی) پروانه و اجازه ندارند نام دشمنان ایران را برای کسب و پیشه ی خود به کار ببرند. بهره وری از نامهای مجاز خارجی و بیگانه، دارای باژ و مالیات اضافه و بیست درسدی بر درآمد سالیانه است. و این بجز مالیات و عوارض دیگری است که بطور معمول و بنا بر قانون وزیرستان دارایی، پرداخت میشود.

۲۱- سرمایه گزاری خارجی: تا آنجا که به استقلال دولت و تمامیت ارضی، لطمه و آسیب نزند، آزاد است. در بازارهای افزایشگر و کاهشگر (مناقصه ها و مزایده ها)، در شرایط برابر، حق و الویت با سرمایه گزاران داخلی و مردم ایران میباشد.

۲۲- به دستور خسروان باستان، این نیازمندان با بیمه ی رایگان، از یاوری مالی و کمک هزینه های شهریاری و دولتی برخوردار میشوند:

* کودکانی که پدر و مادر خود را از دست داده اند.

* زنانی که شوهر خود را از دست داده و یا جدا شده اند.

* کشاورزانی که فراورده هایشان در آسیبهای آب و هوایی از میان رفته است.

* مردمی که خانه هایشان در زمین لرزه و دیگر رخدادهای ناگهانی، ویران شده باشد.

* کسانی که دچار آسیب جبران ناپزیر بدنی و معلولیت های گوناگون شوند.

۲۳ - قمار و آن دست از بخت آزمایی هایی که تنها پول در برابر پول باشد، ممنوع و نارواست. قرعه کشی و لاتاری تنها در زمینه های دانشی، فرهنگی، ورزشی و اطلاعات عمومی، مجاز و رواست تا مردم: تشویق و پشتگرم به پژوهش و آگاهی شوند.

۲۴- سن رشد و بلوغ اجتماعی پانزده سالگی میباشد ولی سن زناشویی و دادن رای: بیست سالگی است. پانزده سالگان به بالا میتوانند در بازار کار و آزمون رانندگی، درخواست و مشارکت داشته باشند.

 ۲۵- فراخوان برای کناره گیری از کار و اعتصاب عمومی، تنها از سوی سرپرست صنف و پیشه که خودبخود نماینده بهستان است، میتواند انجام شود و هیچ فرد و نهاد دیگری، اجازه این دعوت و فراخوان را ندارد. در هر ماه بیش از بیست و چهار ساعت اجازه کناره گیری از کار و اعتصاب وجود ندارد.

۲۶- کسی نمیتواند بیش از بیست درسد از درآمد سالیانه اش را به خارج از کشور بفرستد مگر با مجوز و پروانه ی وزیرستان بازرگانی. 

۲۷- کسی نمیتواند میراث خود را به کسانی که در کشورهایی دیگر زندگی میکنند ببخشد و واگزار نماید؛ اگرچه خانواده درجه یک باشند.

۲۸ - اگر کسی دارای وارث و یا مرگنامه و وصیت نبود، پول و مال او به بنیاد کاوه (وابسته به انجمن بهستان) بخشیده میشود.

۲۹- آمد و رفت، کارگزاری، سرگرمی و سفر، سرمایه گزاری در سراسر کشور برای همه شهروندان ایران ازاد است و نمیتوان ایشان را به زور وادار به گزینش نمود.

 ۳۰- کسی را نمیتوان سلب تابعیت کرد و از شهروندی ایران زدود مگر آنکه خودش درخواست دهد.

 ۳۱- ایرانیان مقیم کشورهای دیگر با پرداخت سالانه به اندازه ای که وزیرستان بازرگانی تعیین میکند، میتوانند حق رای به شهردار و انجمن بهستان را داشته باشند.

 ۳۲- رای دادن در خود کشور و درون میهن: اجباری است و نبودن در همه پرسی ها، همراه با جریمه است؛ اما کسی را نمیتوان زندانی کرد.

۳۳- بیگانگانی که به تشخیص و داوری فرهنگستان، برای تاریخ و هنر و فرهنگ و ادب ایران زمین، خویشکاری و خدمات شایانی داشته باشند، میتوانند به شهروندی افتخاری ایران برگزیده و دارای حق رای دادن شوند؛ اما نمیتوانند در هیچیک از نهادهای «ایران داران»، نامزد و برگزیده شوند.

۳۴- بیمه، از هر نوع و گونه اش، اجباری نیست. شرکتهای خصوصی بیمه زیر نگر «سازمان بیمه آزادگان» خواهند بود و سالانه دستکم ده درسد باج و مالیات به این سازمان دولتی پرداخت میکنند.

۳۵- هر شهروند میتواند میان یکسد متر مربع تا هزار متر مربع، زمین با کاربری خانه (غیر تجاری) به نام خود خریداری کند؛ با این دستور کار که بیشترین و حداکثر اندازه ی حق ساخت و ساز، به ازای هر قطعه و متراژ از زمین: پنجاه درسد بنا در کف و یا بخش بندی در اشکوب‌ها و طبقات تعیین شده باشد به این شیوه:

* یکسد تا سیسد متر مربع: یک اشکوب و طبقه.

* سیسد تا پانسد متر مربع: دو اشکوب و طبقه.

* پانسد تا هفتسد متر مربع: سه اشکوب و طبقه.

* هفتسد تا نهسد متر مربع: چهار اشکوب و طبقه.

* نهسد تا هزار متر مربع: پنج اشکوب و طبقه.


۳۶- برای خرید و ساخت دیگر گونه های مسکن مانند کاربری باغ و کشتزار و تجاری و اداری، محدودیتی در کار نیست.

.

>

بخش ششم:

پادافره و کیفر

.

.

.

۱- کیفر و مجازات اعدام و مرگ، به هرگونه و روش، ناروا و ممنوع می‌باشد. جایگزین اعدام، حبس ابد میباشد.

۲- کسی را نمی‌توان به جرم اعتیاد بازداشت کرد؛ مگر آنکه مایۀ آزار و آسیب دیگران گردد.

۳- فروش مواد مخدر و توهم آور، ممنوع است و فروشنده دستگیر و به کیفر می‌رسد.

۴- هیچ گناهکاری را نباید به بیرون از کشور فرستاد و تبعید کرد؛ زیرا آسیبها و زیانهای او بیشتر خواهد شد.

۵- تنها تبهکاران و راهزنان و آدمکشان حرفه‌ای در زندان نگهداری می‌شوند. بزه‌کاران دیگر که جرایم و کیفر سبکتری دارند، به جای زندان، برای بازآموزی زندگانی درست، در کانونها و کاشانه های ویژه ای نگهداری میشوند. 

۶- مسئولیت و بایستگی کاریابی و به کار گماریِ بزه‌کاران پس از آزادی، با استانداری است. 

۷- گدایی: ناروا و ممنوع میباشد. گدایان و دریوزگان به اردوگاه‌های کارآموزی و کارسازی فرستاده می‌شوند.

۸- ورود به خانه ی مردم بدون اجازه ی آنها ممنوع است؛ مگر اینکه مرتکب قتل، خیانت امنیتی و یا نظامی شده باشند. و یا یکی از اهل خانه شکایت کرده باشد. در این صورت نیز بازداشت باید با حکم دادگاه باشد. بازداشتهای دیگر باید در بیرون خانه ی شخص انجام شود و تا آن زمان، متهم در خانه اش زیر نظر باشد.

۹- دولت و هیچ فردی نمیتواند به زور، مال و ملک و دارایی و خانه ی کسی را تصرف کند.

۱۰- مخارج و هزینه های هر زندانی، بر سه بخش است: نیمی از آن را خودش باید با کار در کارگاه ها و یا از دیگر منابع مالی اش پرداخت کند؛ سی درسد از سوی استانداری؛ و بیست درسد از سوی خانواده‌ی زندانی باید پرداخت شود. چنانچه خانواده ی زندانی از توان پرداخت برخوردار نبود: استانداری چهل درسد و زندانی شست درسد باید پرداخت کنند.

۱۱- برده داری، بهره کشی بیدادگرانه، خرید و فروش نوزادان و کودکان و زنان، زورگیری و هرگونه زیان مالی و روانی و بدنی به شهروندان و مقیمان ایران، ممنوع و نارواست.

 ۱۲- تا زمانی که گناه و جرم و اتهام کسی در دادگاه به گونه قطعی ثابت و گواهی نشده، نباید نام و چهره ی او: رسانه ای و هویدا شود.

۱۳- کسی که در پیگرد دادگاه و درخواست دادستان برای بازجویی میباشد اما در خانه اش پناه گرفته و تحصن کرده، چنانچه بیرون از خانه دیده میشود، می بایست بی درنگ دستگیر گردد.

 ۱۴- بزهکاری که گناه و تخلف او سبک و میتواند با رای دادگاه در خانه خودش زندانی باشد، باید از دسترسی به هر افزاری که بزهکاری اش را دنبال کند، کوتاه و بریده شود. چنین فردی چنانچه در دوران محکومیت، از خانه اش بیرون بیاید، بی درنگ باید دستگیر شود.

 ۱۵- داشتن حق وکیل، از بایسته ترین و اصولی ترین حقوق متهم به شمار میرود و نمیتوان هیچ فرد یا نهادی را از درخواست وکیل محروم کرد.

۱۶- بریدن درخت و نابودی زیست‌بوم و کشتار ناروای جانوران دارای کیفر و مجازات است.

۱۷- حتا در صورت بخشش و عفو شاکی، فرد گناهکار با تخفیف و کاهش جرم خود، به کیفر و مجازات میرسد. 

۱۸- کسانی که با دادنامه شاهنشاهی و قانون اساسی ایران، مخالف و ناهمسو هستند، میتوانند آزادانه از میهن به کشور دیگری کوچ کنند و هرگز به دلیل اندیشه و باورشان نباید آزار و زندانی شوند مگر اینکه دست به رزم افزار ببرند.

 ۱۹- هیچ فردی را نمیتوان بیش از چهل و هشت ساعت در بازداشت نگه داشت. هرگونه بازجویی و اقرارنامه باید با حضور نماینده دادستان و نیز اگر متهم درخواست کرد، همراه وکیل او انجام شود. 

۲۰- هرگونه شکنجه، ترساندن و زورگویی برای گزارش و اقرار متهم، ممنوع و بدون وجاهت قانونی است. بازجویانی که قانون شکنی کنند، به کیفر میرسند. 

۲۱- نهادهای شهریاری و سازمانهای دادگستری اجازه ندارند حریم خصوصی و زندگی شخصی متهمان را در رسانه ها و دیدگاه همگان بازتاب دهند. این چهارچوب دربر دارنده‌ی نگاره ها، نوشتارها و گفتارهای محرمانه و خصوصی مردم است.

۲۲- کسانی که داوخواهانه به جرم و بزهکاری خودشان و نیز همدستشان اعتراف و گواهی کنند، از کاهش و تخفیف در کیفر و مجازات برخوردار میشوند.

۲۳- تنبیه بدنی و آزردن تن و روان، در خانه و هر جای دیگر، ممنوع و نارواست؛ و کیفر و پادافره دارد.

۲۴- هر رسانه ای، چه دولتی و چه خصوصی، چنانچه نوشتار و گفتاری در نقد و افشا و آشکار کردن درباره کسی یا نهادی داشت، باید به همان اندازه ی زمانی و یا کاغذی و یا دیجیتالی: فضا و گستره ی پاسخگویی را ارایه دهد.

۲۵- بازشناسی شایعه و دروغگویی از گزارش راست و درست، با سازمان بازرس (زیرشاخه وزیرستان کنکاش)، و رای قضایی با سازمان دادگاها (زیرشاخه وزیرستان دادگستری) میباشد.

هیچ نظری موجود نیست: